کد خبر: 812452
تاریخ انتشار: ۳۰ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۹:۰۰
روايت عكاس دفاع مقدس سعيد صادقي از اولين روز شروع جنگ
سال 1359 «سعيد صادقي» عكاس روزنامه جمهوري اسلامي بود. شهريورماه كه هواپيماهاي عراقي فرودگاه مهرآباد و چند نقطه از شهرك اكباتان در غرب تهران را بمباران مي‌كنند...
سال 1359 «سعيد صادقي» عكاس روزنامه جمهوري اسلامي بود. شهريورماه كه هواپيماهاي عراقي فرودگاه مهرآباد و چند نقطه از شهرك اكباتان در غرب تهران را بمباران مي‌كنند، صادقي جزو اولين عكاس‌هايي است كه خودش را به محل حادثه مي‌رساند و اولين تصاوير به جامانده از اتفاقات اين روز تاريخي را ثبت مي‌كند. خودش درباره فعاليت و عكس‌هايي كه از زمان جنگ انداخته مي‌گويد: «من عكاس حرفه‌اي نبودم، در جنگ عكاسي را ياد گرفتم. آن زمان نگاه فرم‌گرا نداشتم و بيشتر محتوا برايم مهم بود. تكنيك بلد نبودم و فقط نترس بودم.» صادقي با شجاعتش بخش مهمي از تاريخ جنگ مثل اولين روز جنگ را عكاسي كرده است. ‌آنچه در ادامه مي‌خوانيد روايت او از بمباران شهر تهران در اولين روز جنگ است.

در دفتر روزنامه مشغول كار بودم كه خبر حمله را شنيدم. به دليل دوري ساختمان روزنامه جمهوري اسلامي از فرودگاه مهرآباد، صداي بمباران به گوش ما نرسيده بود و براي همين با كمي تأخير به همراه خبرنگار روزنامه خودمان را به محل رسانديم. وقتي به زحمت راهمان را از ميان جمعيت باز كرديم، نيروهاي نظامي و امنيتي كه فرودگاه را در ميان گرفته بودند، اجازه ورود به محوطه بمباران شده را به ما ندادند. بعد از مدتي كه آنجا ايستاديم، يكي از افسران نيروي هوايي از ما پرسيد چرا وقتمان را آنجا تلف مي‌كنيم و براي عكاسي به شهرك اكباتان نمي‌رويم كه چند بمب هم آنجا افتاده است.

به توصيه آن افسر، خودم را به شهرك اكباتان رساندم و ديدم كه ميگ‌هاي عراقي از بس كه مي‌ترسيدند و عجله داشته‌اند، چند بمب خود را آنجا انداخته‌اند. وقتي به اكباتان رسيدم، زخمي‌ها را به بيمارستان منتقل مي‌كردند و نيروهاي ارتش و كميته انقلاب اسلامي حفاظت منطقه را برعهده گرفته بودند. من خيلي سريع دوربين را به دست گرفتم و شروع به عكاسي كردم. بمب‌ها خوشبختانه در جايي از شهرك اكباتان افتاده بود كه كسي هنوز آنجا زندگي نمي‌كرد و تنها به چند ماشين آسيب رسانده بود. عكس‌هايي كه بعد از ظهر آن روز گرفتم، نخستين تصاوير من از جنگ بود كه روي نگاتيو ثبت شدند.  بعد از گرفتن چند عكس، نيروهاي كميته انقلاب اسلامي كه آنجا بودند، مانع كارم شدند و حتي مي‌خواستند فيلم و دوربين مرا بگيرند كه خوشبختانه با پافشاري من و بعد از كلي سؤال و جواب، اجازه دادند منطقه را ترك كنم. هيچ كس آن روز فكر نمي‌كرد آتشي كه صدام افروخته است، هشت سال طول بكشد و به طولاني‌ترين جنگ كلاسيك قرن بيستم تبديل شود. من هم آن روز كه نخستين عكس‌هاي دفاع مقدس را گرفتم، تصوري از اينكه تا مرداد 1367 همچنان روايتگر اين نبرد خواهم بود، نداشتم.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار