وحيد فراهاني، كارگردان مستند «با مرگ زندگي» در گفتوگو با «جوان» در توضيح اين فيلم مستند ميگويد: در جنگ سوريه دو شهرك نبل و الزهرا به دليل نزديكي به مرزهاي تركيه و اشراف بر راههاي حلب از جايگاهي خاص و تعيين كننده برخوردارند. به همين دليل اين دو شهرك بيش از چهار سال به محاصره نيروهاي تكفيري درآمده بودند اما به خاطر مقاومت مردم سقوط نكردند و در نهايت با مجاهدت فراوان، نيروهاي مقاومت به پيروزي رسيدند و اين حصر شكسته شد. اين مستند روايت روزهاي آزادي دو شهرك استراتژيك نبل و الزهرا، پس از چهار سال است و نخستين روزهاي پس از اين پيروزي حياتي را در اين منطقه حساس به تصوير ميكشد. روايتي از ديدار مجدد مادران، فرزندان و همسراني كه پس از چهار سال يكديگر را ملاقات ميكنند. فراهاني در ادامه ميگويد: چند ماهي بود كه درصدد رفتن به سوريه بوديم اما امكانش برايمان فراهم نبود. چرا كه به مستندسازان اجازه ورود به خاك سوريه داده نميشد و اين امر مستلزم هماهنگيهاي قبلي بود. بالاخره پس از مدتي شرايطي فراهم شد و ما توانستيم چهار، پنج روز بعد از آزادسازي خودمان را به آنجا برسانيم. بلافاصله پس از رسيدن سعي كرديم در اين فضاي بكر تمام اتفاقاتي را كه در اين مدت در آنجا افتاده بود و ميافتاد به تصوير بكشيم.
سعي كرديم زندگي بعد از محاصره مردم را نشان دهيم. اين در حالي بود كه ما در همان زماني كه آنجا حضور داشتيم هنوز خمپارهها به سمت شهر روانه بودند. در كل از تمام سوژههاي بكر و افراد آسيب ديده و مجروح و... استفاده كرده و اتفاقات و رخدادها را ثبت كرديم و صحنههاي جانسوز را ضبط کردیم و به شكل يك مستند در آورديم. اين كارگردان در پاسخ به اين سوال كه براي ساخت يك مستند بحران چه مولفههايي نياز است، ميگويد: به نظر من ساخت يك مستند بحران يك جنبه اعتقادي و يك جنبه شخصي دارد. بدين معنا كه ما به عنوان سازنده اين مستند چه ديدي داشته و چه كاري انجام دهيم. در آنجا اتفاقات در يك لحظه رخ ميداد و زمان كافي براي تصميمگيري نبود. يعني اينكه بايد در لحظه تصميم ميگرفتيم و هيچ پلاني را هم از دست نميداديم. در كل با آن جهان بيني كه داشته و هدفي كه در نظر گرفته ايم بايد بتوانيم اين رويدادها را در ذهن خود چيده و به صورت يك سناريو درآوريم و در نهايت نيز براي اينها يك نقطه ارتباط يا يك پيوند ايجاد و براي ساخت مستند اقدام كنيم.