هر وقت سازمان صداوسيما مي‌خواهد جامعيت و فرا جناحي بودنش را به رخ ساير رسانه‌ها بكشد از عنوان «رسانه ملي» استفاده مي‌كند. «رسانه ملي» تركيب قشنگي است. تركيبي دو كلمه‌اي كه هر كدام از كلمات آن داراي بار معنايي خاصي است، ولي هر وقت صدا وسيما آن را استفاده مي‌كند توجهش معطوف به بخش دوم اين تركيب يعني «ملي» آن است. «رسانه» در تعريف صدا‌وسيمايي از رسانه در اولويت دوم قرار مي‌گيرد. واقعيتي كه در رفتار سازماني صداوسيما نيز به خوبي مي‌توان آن را مشاهده كرد.
بعد از انتصاب محمد سرافراز به رياست سازمان صداوسيما، رئيس جديد تصميم گرفت تا دست به اصلاحاتي در ساختار اداري و نيروي انساني سازمان بزند و چارتي كه در طول چند دهه شكل گرفته و بنا به اقتضائات زماني يا ملاحظات رؤساي قبلي هر روز گسترش يافته بود، بخش عمده‌اي از چابكي سازمان را گرفته و تبديل به معضلي شده بود. هر ماه ميزان قابل توجهي از بودجه سازمان جهت حقوق و مزاياي نيرو‌هاي انساني كه عملكرد بسياري از آنها فاقد شاخصه‌هاي بهره‌وري بود، صرف مي‌شد. اگر كشور مشكل مالي نداشت، نفت با قيمت خوبي به فروش مي‌رفت و دولت بودجه مناسبي به سازمان صداوسيما اختصاص مي‌داد شايد سرافراز نيز مانند اسلاف خود كاري به ساختار عريض و طويل سازمان تحت امرش نداشت و تلاش و انرژي‌اش را معطوف به امور ديگر مي‌كرد اما توفيق اجباري كه بعد از كاهش بودجه و درآمد صداوسيما به وجود آمد باعث شد تا رئيس سازمان دست به اصلاحات ساختاري بزند. چندين پست اداري در اين بين حذف يا ادغام شد.
كاري كه سرافراز انجام داد مي‌توانست مزاياي خوبي براي سازمان داشته باشد حداقل اين بود كه حقوق و مزاياي كمتري پرداخت مي‌كرد، اما در عمل نتايج ديگري نيز به دست آمد. وقتي «رسانه» بودن در اولويت دوم سازمان قرار داشته باشد، بايد شاهد حذف سازمان يافته روابط عمومي‌ها نيز باشيم. روابط عمومي‌ها در اصلاحات رئيس سازمان مازاد شناخته شده و به راحتي حذف شدند. آنچه هم از روابط عمومي شبكه‌هاي سيما باقي مانده در بسياري از شبكه‌ها كارايي سابق خود را از دست داد. تجميع روابط عمومي‌ها در اداره كل روابط عمومي و حذف زير‌مجموعه‌ها، ساقط شدن روابط عمومي معاونت سيما از جايگاه مهم قبلي و تبديل آن به مجموعه‌اي سرگردان، به هم ريختن ارتباطات رسانه‌اي شبكه‌ها به دليل بازتعريف جديد روابط عمومي و كم شدن برد رسانه‌اي سازمان در ميان رسانه‌هاي جمعي، تنها بخشي از ثمرات تغييراتي بود كه در روابط عمومي سازمان صداوسيما به وجود آمده است.
حجم بالاي وظايف كه مدت‌ها در ميان شبكه‌هاي مختلف سيما گسترده شده بود ناگهان به اداره كل روابط عمومي منتقل شد. اگرچه آمارهاي سازماني نشان مي‌دهد تعداد اخبار و گزارش‌هاي تهيه شده توسط اداره كل روابط عمومي در يك بازه زماني بيش از توليدات روابط عمومي‌هاي شبكه‌هاست، ولي قطع رابطه مستقيم رسانه‌ها با شبكه‌ها به شكل محسوس بر پوشش اخبار صداوسيما تأثير گذاشته است. شبكه‌هاي تلويزيوني و راديويي تا پيش از اين براي داشتن ارتباط بهتر و مؤثر‌تر با رسانه‌هاي عمومي با هم رقابت داشتند كه با از بين رفتن چارت سازماني‌شان، هم انگيزه فعاليت خبري و هم توانايي پاسخگويي به سؤالاتي كه درباره عملكرد شبكه‌ها در رسانه‌ها به وجود مي‌آمد را از دست دادند.
سازماني كه قرار بود به سمت چابك‌سازي پيش برود در بخش روابط عمومي‌ها با چالش روبه‌رو شده و اكنون مجبور است براي پاسخگويي و واكنش رسانه‌اي روند طولاني‌تري را طي كند. به نظر مي‌رسد حذف كارشناسي نشده روابط عمومي‌ها از شبكه‌هاي سيما و عدم تعريف درست از جايگاه روابط عمومي سيما در دوران جديد رياست سازمان، باعث پايين آمدن توانايي بالفعل روابط عمومي در «رسانه ملي» شده است؛ مسئله‌اي كه ضرر آن متوجه كليت صدا‌وسيماست.
از آنجایی که در حوزه جنگ نرم، شبکه‌های ماهواره‌ای از مهم‌ترین محورهای دشمن این مرز و بوم به حساب می‌آمدند، همواره میزان کمیت و کیفیت پخش آنها توسعه پیدا میکند؛ به طوری که از سه، چهار ساعت در روز، به ۲۴ ساعت و حالت شبانه روزی درآمد. 
