کد خبر: 773752
تاریخ انتشار: ۰۸ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۱:۱۳
نظري برفرجام حزب توده ايران پس از 28مرداد1332
محمدرضا کائینی

از جمله جرياناتي كه پس از رويداد 28 مرداد1332مورد تعقيب قرار گرفتند، حزب توده ايران بود. آن حزب دردوران نهضت ملي ايران نفوذ و گستره فراوان يافت و به طور مشخص در دوره دوم نخست‌وزيري دكتر محمد مصدق، به برخي نهادهاي مهم ازجمله ارتش نفوذ كرد. اين گروه همچنين درتركتازي خويش درآن دوره، تمامي اصول و فروع دين را به سخره مي‌گرفت و از اين جنبه بسياري از علماي دين و متدينين را به دولت مصدق بدبين ساخت. در مقالي كه پيش‌روي داريد، آغاز و انجام فعاليت‌هاي اين حزب پس از شهريور 20 تا مرداد1332 مورد روايت قرار گرفته‌اند.

حزب توده درگام آغازين

حزب توده ايران كه يك حزب كمونيستي بود، در اواخر سال 1320 توسط سليمان ميرزا و سليمان محسن اسكندري شاهزاده قجر كه سابقه وكالت و وزارت نيز داشت(1)، رسماً تأسيس شد. نخستين محل اين حزب خانه سليمان ميرزا در خيابان ژاله بود. او روزنامه‌اي هم به نام توده مردم منتشر كرد. سليمان ميرزا اگرچه درسالياني طولاني از حيات خويش فلج بود و توان حركت نداشت، ولي سياست‌پيشه‌اي تيزهوش بود و ذهني برنامه‌ريز و مدير داشت. او در بهمن 1322 درگذشت.

حزب توده پس از سليمان ميرزا اسكندري

پس از مرگ سليمان ميرزا اسكندري، حزب توده به رهبري كمونيست‌هاي معروف ايراني چون ايرج اسكندري (برادرزاده سليمان ميرزا)، دكتر فريدون كشاورز، دكتر مرتضي يزدي، عبدالصمد كامبخش، رضا روستا، دكتر رادمنش، نورالدين كيانوري، احسان طبري، رحيم نامور و... فعاليت گسترده خود را آغاز كرد و دفتر مركزي حزب در خيابان فردوسي پايين تأسيس شد. دراين دوره روزنامه‌هاي رهبر، مردم، ظفر، شهباز و چند روزنامه و هفته‌نامه وابسته ديگر از سوي حزب يا با كمك حزب منتشر شد. ترجمه كتاب‌هايي از آثار كارل ماركس، انگلس، لنين، استالين و مائوتسه تونگ نيز در ميان افراد حزب توزيع مي‌شد. نظريه‌هاي مندرج در اين كتاب‌ها براي گروندگان به حزب توده مايه فكري و ذهني تازه مي‌ساخت. با نبودن عدالت اجتماعي و اختلاف فاحش طبقاتي و نيز وجود محروميت شديد در زندگي توده‌هاي كم‌درآمد جامعه و به‌خصوص طبقه كارگر، تبليغات گسترده حزب توده با وعده‌هاي طلايي در فضاي باز سياسي آن زمان در همه جا، به‌خصوص در كارخانه‌ها و محيط‌هاي كارگري مؤثر مي‌افتاد، از اين‌رو حزب توده در شهرهايي چون آبادان، اصفهان و نيز در راه‌آهن و ديگر كارخانه‌ها در ميان طبقه كارگر در سازمان‌هاي فرهنگي و اداري كشور نيز كم و بيش راه جست.

حزب توده و يارگيري از ارتش

حزب توده از سال 1323 به‌طور مخفي سازمان حزبي افسران وابسته به حزب توده را تأسيس كرد و به‌تدريج بيش از 700 افسر و درجه‌دار از نيروي زميني، هوايي، شهرباني و ژاندارمري به اين سازمان پيوستند. اين گروه تماماً به شكل سرّي فعاليت مي‌كردند و خود نيز به گونه‌اي كاملاً مخفيانه‌ نارنجك و ديناميت مي‌ساختند. سازمان افسران حزب توده براي سرنگون كردن رژيم شاه و استقرار رژيم كمونيستي، مؤثرترين قدرت اجرايي آن حزب بود و سران حزب به گمان خود استقرار رژيم كمونيستي را تنها راه نجات توده‌هاي محروم مي‌دانستند و در راه رسيدن به اين هدف از حمايت دولت شوروي نيز برخوردار بودند.

درباره ترور شاه در شوراي مركزي حزب، به‌طور محرمانه تصميم گرفته شد و ناصر فخرآرايي كه مأمور ترور شاه بود، تحت تعليم مستقيم كيانوري مسئول كميته شهر تهران قرار داشت. او قرار بود در جشن ورزشي چهارم آبان 1327 در امجديه شاه را از پاي در آورد، ولي موفق نشد و اجراي طرح ترور به روز 15 بهمن همان سال موكول شد. در اين روز شاه براي يادبود تأسيس دانشگاه تهران، به اين محل مي‌رفت. فخرآرايي براي انجام مأموريت خود و امكان حضور در دانشگاه و نزديكي با شاه، كارت خبرنگاري روزنامه پرچم اسلام و نيز كارت خبرنگار عكاس روزنامه فرياد ملت را در اختيار داشت، ولي كارت اخير بي‌تاريخ و ساختگي بود و فخرآرايي با همان كارت خبرنگاري پرچم اسلام كه صبح همان روز 15 بهمن با امضاي دكتر فقيهي شيرازي مدير روزنامه صادر شده بود توانست به دانشگاه راه يابد و در آن آئين ويژه شركت جويد. ترور شاه بر اثر خطاي ضارب در هدف‌گيري دقيق و نيز بر اثر جست‌وخيزهاي مداوم شاه ناموفق ماند، شاه به بيمارستان شماره 2 ارتش رفت و جاي گلوله در لب و پشت او توسط دكتر پارسا و دكتر نجف‌زاده، به شكلي مختصر جراحي و پانسمان شد و پس از عمل جراحي كوچك به كاخ سلطنتي بازگشت و 10 روز استراحت ‌كرد.

ناصر فخرآرايي كه پس از ناموفق ماندن طرح، سلاح كمري خود را به زمين انداخته بود، در همان محل برگزاري آئين 15 بهمن، جلوي دانشكده حقوق با شليك گلوله مأموران گارد و سرتيپ صفاري رئيس شهرباني از پاي در آمد و همان روز همدستان او عبدالله اركاني، اشتري، ثقفي، عزت كيفچيان (همسر) و مهين اسلامي (دوست او) بازداشت شدند. در بيمارستان سپهبد رزم‌آرا رئيس ستاد ارتش از شاه عيادت كرد. درهمان روز شاه دستور بستن حزب توده و دستگيري سران آن حزب را صادركرد. (2)

آغاز سركوب حزب توده به دستور محمدرضا پهلوي

اين حادثه فرصت مناسبي براي سركوبي حزب توده فراهم آورد. در شب 16 بهمن مراكز و دفاتر حزب توده از سوي مقامات فرمانداري نظامي اشغال شد و به موجب قانون مصوب 16 بهمن حزب توده غيرقانوني شناخته شد و عده‌اي از سران آن دستگير، زنداني و محاكمه شدند و عده‌اي گريختند. از آن پس فعاليت حزب توده به‌طور مخفي و به صورت عمليات زيرزميني ادامه يافت(3) و نيز شاه از اين حادثه براي تشكيل مجلس مؤسسان به‌منظور افزودن اختيارات خود و اصلاح اصل 44 و 48 قانون اساسي استفاده كرد. در زمامداري دكتر مصدق فعاليت حزب غير قانوني توده آشكار شد، چون دكتر مصدق به‌جاي حل مشكل نفت و رفع بحران اقتصادي با آزاد گذاشتن فعاليت اين حزب ـ كه براي برانداختن رژيم شاه با مصدق هدف مشترك داشت ـ مي‌خواست دولتمردان امريكا را از خطر سلطه كمونيسم بر ايران بيم دهد و از آن كشور براي رفع بحران اقتصادي كمك مالي بگيرد.

حزب توده پس از 28 مرداد

حزب توده در دوران نهضت ملي با استفاده از حمايت مصدق و با گسترش سازمان مخفي نظامي در ارتش ايران، بر آن بود كه در فرصت مناسب با يك حركت سريع و انجام كودتاي سرخ قدرت را در دست بگيرد، (4) ولي با وقوع كودتاي 28 مرداد اين فرصت را نيافت. شماري از سران حزب توده بازداشت و شماري متواري شدند، اما سازمان نظامي حزب فعاليت مخفي و زيرزميني خود را زير نظر هيئت دبيران و هيئت اجرايي كميته نظامي به‌طور بسيار پوشيده ادامه مي‌داد و افسران عضو اين سازمان مخفي نظامي نسبت به سيستم كمونيستي شوروي وفادار بودند. چند كارشناس امور حزبي هم با عنوان كارشناس فني كارخانه اشكودا از سوي كمينفرم براي كمك در تجديد سازمان مخفي حزب توده به تهران آمدند و به‌طور پنهاني فعاليت كردند. سازمان مخفي نظامي حزب توده زير نظر سرهنگ سيامك، سرهنگ مبشري، سرهنگ اميرافشار بكشلو، سرهنگ عزيزي، سرهنگ كاظم جمشيدي، سرهنگ جلالي، سرگرد وزيريان، سرگرد نصرالله عطار، سروان خسرو روزبه و سرگرد محبي بود. (5)

در روز 21 مرداد 1333 مأموران فرمانداري نظامي تهران، سروان اخراجي عباسي عضو سازمان مخفي افسران حزب توده را با يك چمدان دستگير كردند. تيمور بختيار فرماندار نظامي تهران با دقت و شدت موضوع را پيگيري كرد و با نشاني‌هايي كه از اسناد چمدان سروان عباسي به دست مأموران فرمانداري نظامي افتاد، چند مركز فعاليت سازمان افسران وابسته به حزب توده شناسايي شد و به‌تدريج قريب 500 نفر افسر و درجه‌دار از ارتش، نيروي هوايي، شهرباني و ژاندارمري دستگير شدند و در دادگاه‌هاي ويژه نظامي مورد بازپرسي و دادرسي قرار گرفتند.

از اين شمار، 69 نفر محكوم به اعدام شدند كه مجازات 42 نفرشان با بخشودگي از سوي شاه، به زندان ابد تبديل شد و 27 نفرشان اعدام شدند. 10 نفر از گروه اول اين افسران عضو كميته نظامي حزب توده، از جمله سرهنگ سيامك و سرهنگ مبشري در ساعت 6 بامداد 27 مهر در ميدان تير لشكر 2 زرهي تيرباران شدند، 92 نفر نيز به زندان دائم و 119 نفر به 15 سال حبس و 79 نفر به 10 سال حبس و 89 نفر به زندان‌هاي 18 ماه تا پنج سال و اخراج از خدمت محكوم شدند و سازمان مخفي نظامي افسران حزب توده به اين ترتيب از هم پاشيد. (6) چند ماه بعد هم دكتر مرتضي يزدي و 19 نفر ديگر از سران حزب توده دستگير و به محاكمه كشيده شدند. چاپخانه حزب توده نيز در يك ساختمان مجلل در داوديه كشف و توقيف شد. نشريات حزب توده محرمانه در اين چاپخانه به چاپ مي‌رسيد و در يك مغازه خرازي‌فروشي در خيابان زرين‌نعل و همچنين در كانون مهرگان در دروازه شميران به‌گونه مخفي پخش مي‌شد. اين دو محل نيز بسته شدند و مسئولان آن دو مكان هم تحت پيگرد قانوني در آمدند. سازمان جوانان حزب توده نيز كشف و بسته شد و شماري از مسئولان آن سازمان نيز تحت تعقيب فرمانداري نظامي قرار گرفتند.

راز عدم توفيق حزب توده درادامه راه

پس از برخورد رژيم شاه با رهبران حزب توده، سران شاخص آن به خارج از كشور گريختند. در دوران نهضت اسلامي ايران نيز بقاياي اين جريان تلاش زيادي كردند تا درصف انقلابيون جاي بگيرند، امري كه عملا محقق نشد. واقعيت اين است كه حزب موسوم توده ايران در اصول اساسي و مشي سياسي خويش متعهد شده بود «از عقيده ماركسيسم و كمونيسم مبرا باشد» اما سير رخدادها نشان داد اين حزب، كانون ترويج باورهاي سوسياليستي است و ارتباطي سازماني با احزاب بلوك شرق، اروپاي شرقي و همه كشورهاي سوسياليستي دارد. علاوه بر آنكه دولت پهلوي به شدت از ماركسيسم هراس داشت و مبارزه ويژه‌اي عليه ماركسيست‌ها به راه انداخته بود، هراس اعضاي حزب توده از واكنش‌هاي منفي مردم باعث شد در ابتدا هيچ نشاني از عقايد ماركسيستي خود به ميان نياورند و در شرايطي كه احزاب چپ جهان، عموماً ماركسيستي يا سوسياليستي بودن را در نام خود مي‌گنجاندند، اما پايه‌گذاران آن نام حزب را «حزب توده ايران» گذاشتند تا از برخورد پليسي رژيم پهلوي در امان بمانند و مردم نيز از آنان روي‌گردان نشوند. اقداماتي كه چندان هم مؤثر نيفتاد و اعضاي حزب توده را به كام زندان، اعدام و موارد ديگر كشاند. حزب توده در ميان مردم نيز چندان خوش‌چهره نبودند و حتي «ملحد» و «نجس» خوانده مي‌شدند.

با اين حال گذر زمان، ترويج ايدئولوژي‌هاي چپ و ماركسيستي و تعاليم ماركس، انگلس، لنين، استالين و حتي تبعيت حزب توده از خواست‌هاي سياسي آنها نشان داد كه آرمان‌هاي حزب توده از دل ماركسيسم و آموزه‌هاي رهبران شوروي صادر مي‌شود؛ نه از دين و سنت اسلامي و آموزه‌ها و فرهنگ مردم ايران. همين رويكردها باعث شد تلاش‌هاي حزب توده در ۴۲ سال حيات خود براي راه يافتن به ذهن و زبان مردم مسلمان و مخصوصاً روستانشينان سنتي به شكست بينجامد. پس از پيروزي انقلاب اسلامي مردم ايران در بهمن ۱۳۵۷ نيز اين رويكردها با برگزاري مناظرات تئوريك بيش از پيش روشن شد. در اين مناظره‌ها كه از اول خرداد ۱۳۶۰ آغاز شد، شخصيت‌هايي همچون آيت‌الله بهشتي از حزب جمهوري اسلامي، نورالدين كيانوري از حزب توده ايران، دكتر حبيب‌الله پيمان از جنبش مسلمانان مبارز و مهدي فتاپور از سازمان فدائيان خلق ايران حضور داشتند. توده‌اي‌ها در مناظره‌هاي ديگري هم نظرات خود را آزادانه بيان كردند تا مشخص شود ايدئولوژي وارداتي بلوك شرق، تا چه اندازه از تعاليم اسلامي و اهداف جمهوري اسلامي ايران دور است. اين رويكرد موجب شد كه مردم و نيز نظام نوظهور جمهوري اسلامي بيش ازپيش از اين طيف فاصله بگيرد ووقايع سال بعد نيز وابستگي اين جريان به خارج از كشور را با صراحت بيشتري نشان داد. درنهايت نيز با دستگيري سران اين حزب، پرونده اين جريان سياسي ِپرقدمت بسته شد و فعاليت آن نيز خاتمه يافت.

پي‌نوشت‌ها در سرويس تاريخ «جوان» موجودند.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار