حاج سيد احمد آقا در سال 1266ﻫ. ق متولد شد. پس از تحصيل مقدمات، بخشي از فقه را در تبريز نزد آقا ميرزا مهدي مجتهد معروف به قاري تلمذ و سپس در نجف اشرف از محضر آيات عظام فاضل ايرواني، حاج ميرزا حبيبالله رشتي و آقا شيخ حسن ممقاني (رضوان الله عليهم) استفاده و پس از اتمام تحصيلات به تبريز مراجعت كرد و مشغول وظايف روحانيت از قبيل تدريس، تصنيف، اقامه جماعت، وعظ و ارشاد، نوشتن جواب استفتائات و... بود و در كل در ترويج دين مقدس سعي بليغ داشت.
در سال 1325ﻫ. ق كه قضيه مشروطه در ايران پيش آمد، ايشان هوادار ايجاد «عدالتخانه» بود و تلاش ميكرد حركت جديد به رهبري علما در اين مسير صحيح قرار گيرد و انحرافي حاصل نشود و به همين دليل با علماي عظام ديگر شهر همكاري ميكرد و در مسئله هجرت هم در كنار آنان قرار گرفت.
در همان بحران براي كسب نظر مراجع نجف اشرف بهويژه مرحوم آيتالله سيد محمدكاظم يزدي كه با ايشان آشنايي ديرينه داشت، به نجف رفت و پس از بازگشت به تبريز معاندين شايع كردند ايشان براي استمرار حكومت استبدادي! به نجف رفته است تا اذهان علما را متوجه اين جريان بسازد! البته اين اتهام دروغ بود و به گفته پدرم، ايشان هرگز هوادار قدرت حاكم نبود و با دولتيها بهطور مطلق ارتباطي نداشت. در سفر بعدي به عتبات عاليات كه موسم حج فرا رسيده بود با همراهان خود عازم سفر حج شد و پس از انجام مراسم حج و ورود به مدينه منوره ـ به نقل مرحوم آقا شيخ آقا بزرگ تهرانيـ به اصحاب خود گفت: «ديگر تمايلي به بازگشت به تبريز و حتي نجف اشرف ندارم» و با اينكه وصيت كرده بود پس از فوت در كنار مرقد امام علي(ع) كه پدرش نيز در آنجا مدفون است، به خاك سپرده شود، اظهار كرد: «خيلي علاقه دارم پايان عمرم در همين بقعه مباركه باشد...» او فقط يك روز مريض شد و تب كرد و شب همان روز درگذشت و در قبرستان بقيع، بين بيتالاحزان و قبور ائمه اطهار(ع) و قبر فاطمه بنت اسد به خاك سپرده شد. اين اتفاق در سال 1326ﻫ. ق افتاد. از آثار ايشان حاشيه بر رسائل شيخ انصاري و حاشيه بر كتاب مشكاه المصابيح و رساله باقريه است كه هر دو از تأليفات پدر بزرگوارش است و چاپ شده است.