فراواني قربانيان سوانح رانندگي به نگراني عمومي جامعه تبديل شده است. نگرانيای كه با بيتوجهي به رفع اين معضل بزرگ حالا جاي خودش را بين افراد جامعه باز كرده است. بر اساس آمار موجود در سازمان پزشكي قانوني سال گذشته 16 هزار و 872 نفر در حوادث رانندگي جان خود را از دست دادند و 304 هزار و 485 نفر هم دچار مصدوميت شدند. نظر به اهميت موضوع، گفت و گوي ما با دكتر بهزاد تريوه، روانشناس در ادامه ميآيد.
سوانح رانندگي به يكي از نگرانيهاي عمومي جامعه تبديل شده است. ضمن اشاره به دلايل بروز اين حوادث، ماجرا را هم از منظر روانشناسي توضيح دهيد.
به نظر من سوانح رانندگي به دلايل متعددي رخ ميدهند. استاندارد نبودن وضعيت برخي جادهها و راهها، ضعف كيفي خودروها، احترام نگذاشتن به قوانين و مقررات، نظم ترافيك و... از اين دلايل هستند. اما درباره بخش دوم پرسش شما بايد بگويم كه سوانح رانندگي در وهله اول به دليل نامناسب بودن ساختار فرهنگي در خصوص ارتباط با افراد جامعه صورت ميگيرد. متأسفانه برخي چنان خطرناك رانندگي ميكنند كه گويي بايد به هر قيمتي در جادهها كه شاهراه اصلي تردد خودروها است، حق احتمالي خود را از ديگران اخذ كنند. پشت فرمان خودرو حرص ميخورند، كينه ميورزند و با همه درگيرند. چنين فردي حس ميكند كه همه دشمن او هستند و بايد به هر قيمتي، حتي اگر عجلهاي براي رسيدن به مقصد ندارد با ديگران مسابقه دهد. به خيال او هركس زودتر برسد، برنده است.
علت ديگر، وضعيت سلامت روانشناختي راننده است. برخي در حالتهاي برانگيختگي، اضطراب، عصبانيت، خوشحالي و سرخوشي زياد رانندگي ميكنند. از منظر روانشناسي عواملي مانند حواسپرتي، عجول بودن، اختلالهاي شخصيت ضد اجتماعي به صورت مستقيم در خطاي انساني و بروز تصادفات مؤثر هستند. لازم است پليس راهنمايي و رانندگي در اجراي طرحهاي چند مرحلهاي نسبت به غربالگري رانندگان پرخطر اقدام كند.
به لزوم اجرايي شدن طرحهاي چند مرحلهاي نسبت به غربالگري رانندگان پرخطر اشاره كرديد. چه ساختارهايي دچار ضعف هستند كه اين اتفاق رخ نميدهد؟
از چند سال قبل پليس راهنمايي و رانندگي عملكرد فوق العادهاي را با اجراي طرح هميار پليس و پارك ترافيك كودكان به نمايش گذاشته است. اما اين پايان كار نيست و اين نهاد به تنهايي نميتواند اين امر مهم را اجرايي كند. وقتي ميگوييم طرحهاي چند مرحله، يعني آموزش و پرورش، شهرداريها و استانداريها، سازمان صدا و سيما و... بايد همكاري مشترك داشته باشند.
چه اشكال دارد مثلاً وزارت راه و شهرسازي در استراحتگاههاي جادهاي كمپهاي آموزش، فرهنگ ترافيك را به كودكان و بزرگسالان ارائه دهد؟ يا راهنمايي و رانندگي آموزشگاههاي رانندگي را وادار كند تا چند واحد درس اخلاق و فرهنگ تردد آموزش دهند؟ ولي نبايد از ياد برد كه ترغيب خانوادهها به اين موضوع مهمترين سرمايهگذاري براي دروني كردن ارزشها و فرهنگهاي متعدد است. شايان ذكر است كه رفتار مسئولان خود ميتواند الگوي تعيين كنندهاي در اذهان عمومي باشد. همين كه فلان مقام مسئول در دولت و مجلس و... براي رسيدن به جلسات خود از خط ويژه عبور ميكنند و خيابان را ميبندند و با اسكورتهاي عجيب و غريب در خيابانها تردد ميكنند، از شهروندان چه انتظاري داريم كه وقتي خودروي آتشنشاني و اورژانس ميبينند با ولعي وصفناپذير سعي در گنجاندن خودرو در مسير تردد آنها نكنند؟ پس در اينجا بهتر است خطاب به مسئولان نيز گفت اگر از شهروندان انتظار داريد، خودتان ولو به مثابه الگوي نمادين، رعايت كنيد تا مردم نيز دلگرم شده و قوانين و نكات ملزومه رانندگي را رعايت كنند.
به نظر شما خانواده چگونه ميتواند در قانون پذيربودن فرزندان ايفای نقش كند؟
به نظر من خانوادهها نقش كليدي در اين مسئله دارند. هم در زمينه الگويي بودن رفتارشان و هم در اعمال آموزش اخلاقي كه به فرزندان خود ميدهند. والدين بايد به فرزندان خود آموزش دهند كه فرهنگ تردد با خودرو و به ويژه خودروي شخصي همراه با آسايش، نشانه شخصيت، فهم و درك آنها از خطير بودن مسئله رانندگي است. بنابراين والدين بايد هنگام رانندگي خونسردي، از خود گذشتگي و احترام به قوانين در هر وضعيتي را رعايت كنند تا الگويي مناسب براي فرزند خود باشند.
شما به عنوان يك روانشناس براي نجات جامعه از اين آسيب چه راهكاري ارائه میکنید؟
مردم بايد ياد بگيرند كه به قوانين احترام بگذارند و فقير و غني هم نميشناسد. گاهي در جادهها شاهد خطر آفريني خودروهاي بسيار لوكس هستيم كه نشان ميدهد درك و شعور اجتماعي ابداً ربطي به ثروت ندارد. مردم بهتر است قبل از لذت بردن از رانندگي با خودروي خود، درگيري ذهني خود را در رابطه با حواشي سياست، مشكلات خانوادگي، مسائل شغلي، اجارهخانه، قسط و ديگر مشكلات كنار بگذارند و بعد از رسيدن به مقصد به آنها فكر كنند؛ چراكه همين موضوعات باعث ميشود رانندگان تمركز خود را از دست داده و احتمال وقوع هرگونه تصادفي را بالا ببرند. تا زماني كه سازمانهاي مربوط نسبت به تسهيل هرچه بيشتر ناوگان حمل و نقل عمومي اقدام نكنند، مردم ترجيح ميدهند با وجود ترافيك سنگين، قيمت بنزين و استهلاك، باز هم با خودروهاي شخصي تردد كنند.