گاهي يك عكس بيشتر از چندين سخنراني حرف براي گفتن دارد. اين روزها تصوير جسد كودك سه ساله سوري در سواحل كشور تركيه مثل يك بمب صدا كرد و احساسات بسياري از مردم دنيا را برانگيخت، حتي احساسات كساني كه در مقابل تكهپاره شدن هزاران كودك بيگناه سوري و يمني توسط وهابيون و حاميان غربي و تركيهايشان سكوت كردهاند، برانگيخته شده است. همه چيز از چند عكس شروع شد؛ عكسهايي كه سانسورهاي ترك و سانسورهاي رژيم جاهطلب تركيه را درنورديد و چشمهاي كور رسانههاي غربي را خيره كرد، هرچند برخي از اين رسانهها سعي كردهاند اين موضوع را به بشار اسد مرتبط كنند اما حقيقت بر سر بيرحمي غربيهاست. اين كودك و والدين او فارغ از اينكه حق با چهكسي است به سمت غرب پناه آورده بودند اما غربيها با آنها كاري كردند كه اين صحنه تلخ آفريده شود.
شايد اگر اين كودك اين چنين نميمرد و اين تصاوير از وي منتشر نميشد، اخبار غرق شدن پناهجويان سوري مانند بسياري از خبرها در پروپاگانداي غربي گم ميشد اما انگار اين كودك سه ساله سوري با روح بزرگش همه رسانههاي دنيا را درنورديده است. ابتدا شبكههاي مجازي وارد كارزار شدند و وقتي كاربران اين شبكهها مانند يك آتشفشان فوران كردند، رسانهها هم مجبور به اعتراف شدند. وقتي نگاهي به تاريخ مياندازيم، تصاوير شگفتانگيزي كه توانستند مسير تاريخ را عوض كنند از اين دست كم نبودند؛ تصاويري كه گاه حداقل باعث آگاهيبخشي به جهانيان و افكار عمومي شدند. عكسي كه خبرنگار خارجي از جنايات امريكاييها در ويتنام مخابره كرد يا تصوير شهادت محمد الدوره در آغوش پدرش كه توسط شبكه فرانسوي منتشر شد، از اين دست هستند. در يك دستهبندي كليتر بايد گفت اين هنر عكاس يا جاگيري مناسب در زمان و مكان مناسب بوده است كه توانسته روح آن واقعه را به دنيا نشان بدهد. همانطور كه كاريكاتورهاي ناجي، كاريكاتوريست مشهور فلسطيني با آن كاراكتر معصومانه كودكي كه ناظر جنايات غربي عربي است، موفق شد احساس مردمي و خشم جنايتكاران را تا آنجا برانگيزد كه جوخههاي ترور دولتي براي شكستن قلم اين هنرمند وارد كار شدند...
بايد اعتراف كرد كه تصوير كودك سه ساله براي اثبات سنگدلي دلقكهايي كه ماسك انساندوستانه به چهره گذاشتهاند، بسيار تأثيرگذار بود، اما ورود هنرمندان به اين مسئله در فضاي مجازي هم قابل كتمان نيست، ورودي كه اين كودك معصوم و بيگناه را به نمادي از حقايق موجود در سوريه و يمن تبديل كرده است. اما سؤال اينجاست كه ما نقش خود را در اين هنرنمايي معصومانه و تأثيرگذار براي افشاي حقيقت در جهان چگونه بازي خواهيم كرد؟! آيا ما سكوت ميكنيم تا اين موج رسانهاي فروكش كند و فقط ناظري بر آنچه گذشت باشيم؟! يا اينكه حضور مؤثر ما در ميدان براي اعلام آنچه بر مردم مظلوم سوري با حمايت رژيم جاهطلب تركيه و غرب رخ ميدهد مؤثر و مانع از تحريف حقايق جنگ در سوريه خواهد بود؟!
در همين زمينه حسين جنتي، شاعر جوان كشورمان شعري را در وصف «ايلان كردي» كودك سه ساله سوري سروده است.
تو آبروي جهاني، به روي آب مرو!
تو را
نه كوسه دريد و نه آب دريا خورد
تو آن كنايه تلخي
كه در شبي غمگين
زبان موج، به تدريج بر لبت آورد
«تو چشم بخت مني!
اينچنين به خواب مرو
تو آبروي جهاني!
به روي آب مرو!»