سريال «پايتخت» تنها مجموعه تلويزيوني است كه به‌رغم توليد در چند سال پياپي نه‌تنها از كيفيت توليد آن كاسته نشده، بلكه هرچه جلوتر مي‌رويم بر قوام سريال و پخته‌تر شدن كاراكتر‌ها افزوده مي‌شود.
توجه به سبك زندگي ايراني- اسلامي از همان سري اول اين مجموعه تلويزيوني شروع شد و در فصل‌هاي بعدي اين ميزان توجه ابعاد تازه‌تري پيدا كرد. شبكه اول سيما در نوروز سال 90 مجموعه «پايتخت» را به عنوان سريال نوروزي خود انتخاب كرد. «پايتخت» داستان مهاجرت يك خانواده علي‌آبادي به تهران و دردسرهاي آنها براي اقامت در پايتخت كشور بود. پخش اين سريال با استقبال خارج از تصوري همراه بود به طوري كه بعد از سال‌هاي متمادي كه شبكه سوم سيما يا شبكه تهران پربيننده‌ترين سريال‌هاي نوروزي را از آن خود مي‌كردند، اين بار شبكه يك رقباي خود را با شكست مواجه كرد. استقبال از«پايتخت» باعث شد تا اين مجموعه در سال‌هاي بعد نيز ادامه پيدا كند و هر بار نيز خانواده «معمولي» كه محوريت داستان را دارند با حوادث مختلفي روبه‌رو شدند. خانواده «معمولي» همانطور كه از انتخاب هوشمندانه نام خانوادگي آنها مشخص است، يك خانواده معمولي ايراني هستند، خانواده‌اي كه سبك زندگي عادي مردم را دارند، زندگي‌شان يك زندگي معمولي و براساس آداب و سنن است كه در اكثر خانواده‌هاي ايراني ديده مي‌شود. دغدغه‌هاي اين خانواده نيز چيزي فراتر از سبك زندگي ايراني نيست. معمولي بودن يكي از امتيازات برجسته «پايتخت» در سه فصل قبلي و فصل چهار است كه براي رمضان سال 94 توليد شده است.
يك سريال خيلي خوب به‌رغم برخي مخالفت‌هاي محدود در مناطق شمالي با ساخت سريال «پايتخت» كه اكثراً فاقد دلايل محكمي هستند، مقام معظم رهبري در ديدار هنرمندان با ايشان از اين سريال با عنوان سريال «خيلي خوب» و «يك فيلم ايراني» نام برده‌اند و مي‌فرمايند: من هميشه اعتراضم به هنرمندان اين است كه حتي ديالوگ‌ها را از روي كپي‌هاي فرنگي انتخاب مي‌كنيد. اين خب خيلي غلط و بد است. اين نه، يك فيلم ايراني كامل و درست است. مقدم كه در اين ديدار حضور داشت درباره نظر رهبر انقلاب درباره پايتخت مي‌گويد: ايشان گفتند كه پايتخت‌ها را پيگيري كرده‌ام و روابط سالم بين خانواده‌هاي ايراني و شئونات يك خانواده ايراني در اين سريال‌ها رعايت شده است. به مسئولان صداوسيما هم گفته‌ام كه اين سريال‌ها الگوي خوبي براي سريال‌سازي است. از مردمي بودن سريال هم تعريف كردند كه من خيلي خوشحال شدم. با وجود تأكيد مقام معظم رهبري بر الگو بودن سريال‌هايي مانند «پايتخت» در ساخت سريال به غير از ادامه توليد اين سريال كه گاهي با سنگ‌اندازي‌هاي سياسيون نيز روبه‌رو مي‌شود، سريال‌هاي موفق ديگري كه بتواند در حد «پايتخت» ظاهر شوند بسيار معدود هستند. در عوض سيل سريال‌هايي كه هيچ قرابتي با فرهنگ ايراني ندارند در شبكه‌هاي مختلف سيما جاري هستند. سريال «پايتخت» تلاش دارد تا استحكام خانواده ايراني را به نمايش بگذارد، احترام به بزرگ‌تر‌هاي خانواده به‌رغم اشتباهات و مشكلات، صله رحم، توجه به آداب مذهبي مانند حضور در نماز جماعت و تأكيد كارگردان بر نمايش اقامه نماز را مي‌بينيم. توجه به نماز در اين سريال در حالي صورت مي‌گيرد كه در الگوهاي غيررسمي سريال‌سازي در تلويزيون هيچ‌گاه پرداختن به شئونات مذهبي پررنگ نبوده و نماز خواندن در اكثر مواقع مخصوص مادربزرگ‌هاست و تصوير كلي ارائه شده از نماز چيزي بيشتر از پيرزني كه روي سجاده نشسته و براي خوشبختي دختر دم‌بخت خود يا سر به راه شدن پسرش دعا مي‌كند، نيست!
چرا «پايتخت» مي‌تواند باقي نه؟!پيش از آغاز سري چهارم «پايتخت» مجموعه‌هايي مانند «شمعدوني» و «جاده قديم» پخش‌شان از تلويزيون به پايان رسيد. در اين سريال‌ها تا چه حد مي‌توان ردپاي زندگي ايراني- اسلامي را دنبال كرد؟ سريال « شمعدوني» درست در نقطه مقابل «پايتخت» قرار دارد. اولي با زير پا گذاشتن بسياري از هنجار‌هاي خانواده‌هاي ايراني سعي در ايجاد موقعيت طنز داشت و دومي اتفاقاً با نشان دادن اين هنجار‌ها، زندگي ايراني را به نمايش گذاشت. «جاده قديم» نيز با وجود اينكه حامي دولتي ثروتمندي را همراه خود داشت، هيچ نشانه‌اي از ايراني بودن را نداشت و همانگونه كه مقام معظم رهبري گلايه كردند حتي ديالوگ‌هاي آن نيز براي ايجاد موقعيت طنز! از سريال‌هاي خارجي كپي شده بود. تفاوت پايتخت با اين‌گونه سريال‌ها اين است كه «ايراني» بودن در آن بر بسياري از مسائل ديگر اولويت دارد.
