سرعت تحولات در عرصه سياست خارجي روندي بسيار شتابان را به خود گرفته و علاوه بر اينكه پروندههاي مهم مانند مذاكرات هستهاي در سياست خارجي كشور مفتوح است، اتفاقات مهمي در كشورهاي همسايه ايران در حال وقوع است كه از آن جمله ميتوان به حمله تمامعيار رژيم سعودي به يمن اشاره كرد.
براي بررسي اين تحولات به سراغ محمدرضا محسني ثاني نماينده مردم سبزوار و رئيس كميته امنيت ملي كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس رفتيم، تا اين تحولات و تأثير آن را بر كشورمان مورد بررسي قرار دهيم.
آقاي محسني ثاني اگر اجازه دهيد، بحث را با موضوع لوايح نمايندگان ملت در خصوص حفظ دستاوردهاي هستهاي كشور شروع كنيم. با توجه به اينكه كنگره امريكا مصوبهاي بسيار جدي را درباره نظارت بر توافقنامه هستهاي بين ايران و كشورهاي 1+5 تصويب كرده است، آيا مجلس شوراي اسلامي قصد ندارد تا نسبت به اين تصميم كنگره امريكا واكنش جدي نشان دهد؟
اگر بخواهم به اين سؤال پاسخ بدهم، بايد در ابتدا بر اين نكته تأكيد كنم كه نمايندگان مجلس شوراي اسلامي علاقهاي ندارند تا نسبت به تصميمات خصمانه كنگره امريكا كه به منظور ايجاد مانع و امتيازگيري بر سر مسائل هستهاي صورت ميگيرد، منفعلانه عمل كنند. به صورت طبيعي مجلس شوراي اسلامي همواره سعي كرده است ابتكار عمل در اختيار طرف ايراني باشد. اينكه كنگره امريكا هر تصميمي كه گرفت، ما بلافاصله بخواهيم عجولانه و فوراً قانوني را در مقابل اين تصميم تصويب كنيم، با جايگاه ايران و شأن و اقتدار كشورمان همخواني ندارد. البته در اين مذاكرات خط قرمزها به صراحت روشن شده و منويات مقام معظم رهبري نيز در مقابل ما قرار دارد.
مواضع مجلس هم در اين زمينه بارها و بارها اعلام شده و دولت و تيم مذاكرهكننده نيز روي مطالبات نظام و مردم كه بارها بيان شده تا كنون پافشاري كرده است و ما اميدواريم توافق نهايي به همان صورت انجام شود.
عدم ورود جدي مجلس به اين بحث منجر به تحت فشار قرار گرفتن مذاكرهكنندگان كشورمان براي دادن امتيازات بيشتر جهت رفع تحريمها به طرف غربي نخواهد شد؟
ما نگراني چنداني از طرح كنگره امريكا براي نظارت بر مذاكرات هستهاي نداريم. البته مذاكرات با سختيها و موانعي روبهرو است و حتي اينكه اين مذاكرات بتواند به نتايجي شفاف و قاطع برسد، چندان روشن نيست. از همين رو و در چنين شرايطي ما ترجيح ميدهيم اين توپ در زمين امريكاييها قرار بگيرد و در افكار عمومي دنيا به عنوان مسئول اصلي شكست مذاكرات معرفي شوند، چراكه كارشكنيهاي آنان بود كه اجازه شكلگيري توافقي مورد اجماع تمام طرفها را نداد.
با اين اوصاف ديگر ما شاهد تكرار شرايط گذشته نخواهيم بود و تحريمها حتي در صورت شكست مذاكرات شكست خواهد خورد و باز هم پيروزي با نظام جمهوري اسلامي خواهد بود. اگر هم مذاكرات به نتيجه برسد و توافقي با رعايت خطوط قرمز كشورمان شكل بگيرد، باز هم ما برنده خواهيم بود.
من فكر كنم چه كنگره توافق را قبول نكند و مذاكرات شكل بخورد و چه با خط قرمزهاي تعيين شده به نتيجه برسد، نتيجه به نفع ما رقم خواهد خورد.
پس مجلس نسبت به اين تصميم واكنشي نخواهد داشت؟
واكنش ما همان بيانيهاي بود كه در صحن علني مجلس قرائت شد و نظرات خود را به صورت شفاف و صريح بيان كرديم، اما اينكه بخواهيم اين بيانيه را به يك قانون تبديل كنيم، چندان مورد پسند نمايندگان مجلس شوراي اسلامي نيست.
تصميمات ما نبايد به دور از اجماع نظام در خصوص مسائل هستهاي باشد و به نظرم بيانيهاي كه توسط نمايندگان صادر شد، به خوبي اراده مجلس را درباره مذاكرات نشان داد.
تكليف طرحهايي كه نمايندگان مجلس براي حفظ يا نظارت به مجلس ارائه كردهاند، چه ميشود؟
بالاخره ارائه طرح جزو حقوق نمايندگان است. در اين باره نمايندگان هم يك طرح سه فوريتي را به كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس ارائه كردهاند كه جزو نظرات نمايندگان است، اما اينكه طرح فوق بخواهد تبديل به قانون شود، بايد روندي طي شود كه شامل ارائه اين قانون به هيئت رئيسه مجلس شوراي اسلامي، بررسي آن در كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي و در نهايت تصويب آن در صحن علني مجلس است.
به نظر من تصويب چنين طرحي و آن هم شتابزده در مقابل كنگره امريكا نوعي شتابزدگي است كه انفعال را به همراه دارد و چندان مورد قبول نمايندگان مجلس شوراي اسلامي نيز قرار ندارد.
نظر كميسيون امنيت ملي به عنوان كميسيون اصلي دخيل در اين ماجرا چيست؟
تصميم كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي بستگي به بحثهايي دارد كه در اين كميسيون و در اينباره صورت بگيرد و نميتوان از هم اكنون درباره آن به صراحت صحبت كرد، ولي فكر ميكنم بيانيه مجلس كه توسط هيئت رئيسه چندي پيش قرائت شد، ميتواند پاسخ كافي به شبهات و مطالبات كنوني باشد.
مهمترين مسئلهاي كه هم اكنون محل اختلاف نظر طرفهاي مذاكراتي است، به چه مسائلي بازميگردد؟
مهمترين مسئلهاي كه هم اكنون محل چالش و اختلافنظر است، پذيرش پروتكل الحاقي و بازرسي از تأسيسات نظامي است. درباره بازرسي از تأسيسات نظامي هم مقام معظم رهبري هم مقامات دولتي و هم مجلس شوراي اسلامي بر اين نكته تأكيد كردهاند كه بازرسي از تأسيسات نظامي كشورمان امكانپذير نيست و به هيچ عنوان عملي نخواهد شد.
چنين اجازهاي به هيچ كسي داده نخواهد شد، منتها پروتكل الحاقي در تمام دنيا مورد پذيرش قرار گرفته و ما هم در چارچوب متعارفي كه هم اكنون در دنيا انجام ميشود، ميتوانيم به آن عمل كنيم. بنده به هيچ عنوان سراغ ندارم كه بازرسان آژانس بينالمللي انرژي اتمي توانسته باشند از تأسيسات نظامي كشورهايي همانند امريكا و روسيه بازرسي كرده باشند. از اين رو ما هم مانند ساير كشورهاي دنيا نميتوانيم اجازه بازرسي تأسيسات نظامي خودمان را بدهيم.
به نظر شما نبايد اين مسئله در قالب يك لايحه قانوني به تصويب مجلس شوراي اسلامي برسد؟
بازرسي از تأسيسات مشكوك در پروتكل الحاقي گنجانده شده است، منتها اين بازرسيها بايد بر اساس استناداتي باشد كه از سوي طرف مقابل نيز قابل قبول باشد كه خب در هيچ كجاي دنيا اين اتفاق روي نداده است كه آژانس بينالمللي انرژي اتمي بخواهد از تأسيسات نظامي اين كشور بازرسي كند و چنين رويهاي هم درباره ما قابل پذيرش نيست و حتي در صورت فشار غربيها نيز نظام جمهوري اسلامي چنين اجازهاي را نخواهد داد.
تكليف پروتكل الحاقي در اين ميان چه ميشود؟ بالاخره تحليلهاي جدي در آن باره وجود دارد كه پذيرش اين لايحه سبب بازرسي سرزده از تأسيسات نظامي كشورمان ميشود؟
اگر قرار بر اين باشد كه پروتكل الحاقي در كشور اجرا شود، بايد به تصويب مجلس شوراي اسلامي برسد و در زمان بررسي اين پروتكل تمام ابعاد آن از جمله تعهدات مرتبط به بازرسي از تأسيسات نظامي مورد بررسي قرار خواهد گرفت.
من با قاطعيت ميگويم كه مجلس به هيچ عنوان زير بار بازرسي از تأسيسات نظامي نخواهد رفت.
پس در اين ميان اجراي داوطلبانه پروتكل الحاقي در صورت امضاي توافق جامع معني نخواهد داشت؟
اگر قرار باشد پروتكل الحاقي به عنوان بخشي از توافق جامع بين ايران و كشورهاي 1+5 قرار بگيرد، حتماً بر طبق قانون اساسي بايد به تصويب مجلس شوراي اسلامي برسد.
توافقنامه جامع هم بايد در مجلس شوراي اسلامي به تصويب برسد؟
طبق قانون اساسي هر توافقنامهاي بين ايران و كشورهاي خارجي بايد به تصويب مجلس برسد.
به خاطر دارم يك بار رئيس مجلس شوراي اسلامي تلويحاً به اين نكته اشاره كرد كه در صورت تصويب پروتكل الحاقي توسط شوراي عالي امنيت ملي ديگر نيازي به تصويب آن توسط مجلس نخواهد بود، چنين حرفي صحيح است؟
مصوبات شوراي عالي امنيت ملي و شوراي عالي انقلاب فرهنگي در حكم قانون است و ميتواند همان مصوبات لازم الاجرا باشد. البته مصوبات شوراي عالي امنيت ملي بايد به تصويب مقام معظم رهبري برسد، چراكه شوراي عالي امنيت ملي تنها ميتواند در حكم يك مشاور عمل كرده و مصوباتش با تصويب رهبري جنبه اجرايي پيدا ميكند.
اگر اين توافق در قالب مصوبه شوراي عالي امنيت ملي به تصويب مقام معظم رهبري برسد ديگر نيازي به مصوبه مجلس شوراي اسلامي نخواهد بود.
بحث تحريمها چه ميشود؟ آيا مجلس توافقنامه را به شرط لغو تمامي تحريمها از سوي طرف غربي به تصويب نهايي ميرساند؟
تمام اين مسائل در قالب يك مصوبه گنجانده ميشود. تمام مذاكرات تبديل به متن توافقنامه شده و در مجلس مورد بررسي قرار ميگيرد. بخشهاي مختلف اين توافقنامه هم اكنون در دسترس مجلس قرار ندارد كه بتوان درباره آن اظهار نظر كرد، طبيعي است كه بايد تمام اين مذاكرات در قالب يك توافق به صحن علني آورده شود تا بتوان درباره آن اظهار نظر كرد. همان طور كه پيش از اين توسط مقام معظم رهبري بارها تأكيد شده است، تمامي تحريمها بايد به صورت يكجا ملغي شود و خواسته ملت نيز از مذاكرات همين است. مسائل مطرح شده درباره تعيين يك جدول زماني براي لغو تحريمها به هيچ عنوان قابل قبول نيست. تحريمها بايد به صورت همزمان و به صورت كلي لغو شود و در غير اين صورت توافقي قابل پذيرش نيست.
اگر اجازه دهيد، به سراغ مسئله يمن و تهاجم ناگهاني عربستان به اين كشور برويم؛ به نظر ميرسد حمله عربستان به يمن تمام تحليلهاي قبلي در مورد منطقه را باطل كرد و ما با شرايط تازهاي روبهرو هستيم؟
متأسفانه عربستان سعودي داراي يك تحليل و استراتژي صحيح در قبال تحولات منطقه نيست و براي مهار انقلابهاي مردم منطقه كه سبب برآشفتن خواب آنها شده است با تأييد و هدايت امريكاييها دست به چنين جناياتي ميزند.
رژيمهاي كشورهاي عربي به دليل چنين تحولاتي در سراشيبي سقوط قرار دارند. با چنين تحليلي ميتوان به دليل چراغ سبز امريكا به عربستان براي حمله به يمن پي برد. چنين حركتي از همان ابتدا محكوم به شكست و هماكنون نيز به رغم تمام بمبارانها و از بين رفتن زيرساختهاي كشور يمن توسط عربستان هيچ پيروزي نصيب كشورهاي سعودي نشده است.
عربستان نه توانسته است، ذرهاي از خاك يمن را تصاحب كند و نه اينكه منصور هادي را به عربستان برگرداند. قرار بود كه اين حمله در مدت كوتاهي به اتمام برسد، اما با گذشت يك ماه از حمله همهجانبه اين كشور به يمن هنوز هيچ كدام از اين اهداف محقق نشده است. از اين رو هم افكار عمومي دنيا حملات عربستان را محكوم و چهره اين كشور را در بين آزادگان جهان كريهتر از قبل كرده است و هم به اهداف نظامي خود نرسيده و جايگاه خود را به عنوان يك كشور بامتانت در عرصه سياست خارجي از دست داد. كشتار مردم يمن در چنين وضعي يك جنايت جنگي بود و شاهد هستيم كه متحدان عربستان نيز وي را ترك كرده و بار جنايت به تنهايي روي دوش وي قرار دارد. هم اكنون اعتراضات وسيعي در خاك عربستان نسبت به اين جنايت در حال انجام است و انشاءالله به زودي خون مظلومان يمن دامن عربستان و جنايتكاران اين كشور را خواهد گرفت.
نقش اختلافات دروني در عربستان به خصوص پس از تغييرات اخير در رأس نظام پادشاهي اين كشور را تا چه اندازه در حمله اين كشور به يمن دخيل ميدانيد؟
اختلافات دروني در نظام سعوي، پس از مرگ ملك عبدالله و روي كار آمدن ملك سلمان به شدت در حال گسترش است، به گونهاي كه ما شاهد بوديم بلافاصله تغييرات عظيمي در سلسله مراتب اين كشور به وجود آمد. به عنوان مثال سعودالفيصل كه وزنهاي قابل توجه در عرصه سياست خارجي اين كشور محسوب ميشد يا بندر بن سلطان كه به عنوان جرثومه خبيث نقشي مهم در جنايات اين كشور داشت، از كار بركنار شدند.
هم اكنون شاهد هستيم جواناني در عرصه سياست خارجي اين كشور به نقشآفريني ميپردازند كه داراي تجربه لازم نيستند. اينها بيتجربه هستند و همين بيتجربگي فجايعي همانند يمن را ايجاد كرده است كه تنها و تنها سبب حركت هر چه سريعتر اين خاندان به سمت نابودي خواهد شد و ما از هم اكنون نشانههاي اضمحلال را در نظام حكومتي عربستان به وضوح شاهد هستيم.
نقش امريكاييها در اين ميان چه ميشود. در هر صورت آنها تأثيرگذاري وسيعي بر نظام عربستان طي سالهاي اخير داشتهاند؟
بالاخره نميتوان منكر نقش امريكاييها در حوزههاي مختلف عملكرد سعوديها شد. سعوديها به هيچ عنوان استقلالي از خود دارند، تنها و تنها امريكاييها براي آنها تصميم ميگيرند. با چنين وابستگي در ابعاد گوناگون كه ذكر شد، كاري همانند حمله به يمن نميتواند جز با هماهنگي امريكاييها صورت بگيرد.
همانگونه كه در اخبار نيز اشاره شد، امريكاييها از مدتها قبل از برنامهريزي عربستان براي حمله به يمن مطلع بودند و تلاش ميكردند آن را به دليل منافع خود تسريع كنند. هماكنون نيز حمايت وسيع تسليحاتي امريكا و همپيمانان آنها ادامه دارد و اخيراً در كمپ ديويد كه اجلاس مشتركي بين امريكا و كشورهاي عربي برگزار شد، هيچ نكتهاي در محكوميت حمله عربستان به يمن بيان نشد. همه اينها به معني آن است كه خطدهنده اصلي اين حركت امريكاييها هستند و سعوديها عامليت اين حمله را براي سركوب مردم يمن بر عهده دارند.
البته در اين ميان شركتهاي اسلحهسازي غرب نيز نهايت استفاده را از تهاجم عربستان به اين كشور كردند و در حال امضاي قراردادهاي چندين ميليارد دلاري سلاح با اين كشور هستند؟
مدتها است ايرانهراسي به عنوان يك كار تبليغاتي براي كارخانههاي اسلحهسازي كشورهاي غربي مصرف ميشود و با اين شعار ايران هراسي غربيها و كمپانيهاي اسلحهسازي توانستهاند، منافع فراواني در فروش سلاحها و اسلحههاي متعارف و غيرمتعارف به دست بياورند كه شايد مهمترين نمونه آن قرارداد چند 10 ميليارد دلاري باشد كه بين عربستان سعودي و امريكا در زمينه فروش تسليحات به امضا رسيد.
اين تسليحات هم در قالب سلاحهاي متعارف و هم سلاحهاي غير متعارف به فروش ميرسد و ما در يمن شاهد آزمايش برخي از اين سلاحها بوديم. استفاده از گازهاي شيميايي و بمبهاي خوشهاي تنها بخشي از اين استفاده نامربوط بود كه هم اكنون عيان شده است و ممكن است، موارد ديگري باشد كه ما از آن اطلاع نداشته باشيم.
اين جنگ تبديل به يك فرصت طلايي براي كارخانه اسلحهسازي غرب شده است تا با خون ملتهاي مسلمان و غفلت حكام برخي كشورهاي منطقه ثروت خود را افزايش دهند.
نقش ايران را در اين منازعه تا چه اندازه در كاهش درد و آلام مردم يمن به خصوص در بحث كمكرساني مؤثر ميبينيد؟
ما بر اساس آموزههاي ديني مكلف هستيم كه به داد تمام مظلومان در اقصي نقاط دنيا برسيم. حال ميخواهد اين مظلوم در فلسطين اشغالي باشد يا در يمن يا در عراق، در هرجايي كه بشريت و انسان مورد ظلمي قرار بگيرد، وظيفه و تكليف مستقيم ما است كه بتوانيم دفع ظلم بكنيم. كشتي ايران نيز به عنوان سمبلي از اين كمكرسانيها به سمت يمن در حال حركت است و در صورت رسيدن اين كمكها به مردم كشور يمن شاهد شكسته شدن محاصره مردم اين كشور هستيم. بعيد ميدانم عربستان توانايي حمله به اين كشتي را داشته باشد، چراكه نظام جمهوري اسلامي ايران به صراحت هر گونه بازرسي و تعرض به اين كشتي را جزو خطوط قرمز اعلام كرده است.
اين كشتي تنها حامل كمكهاي مردم كشورمان به يمن است و ادعاي حمل سلاح هم تنها بهانهاي است تا از رسيدن اين كمكها به مردم يمن جلوگيري شود. اميدواريم به زودي شاهد پهلوگيري اين كشتي در سواحل يمن باشيم.
ريشه اتهام پراكنيهاي گوناگون در خصوص نقشآفريني ايران را در مسئله يمن چه ميدانيد؟ آيا واقعاً ما در يمن با يك جنگ فرقهاي و تمامعيار روبهرو هستيم؟
به نظرم بخشي از اين اتهامپراكنيها در مورد ارتباط ايران و حوثيها كه به خصوص از سوي عربستان سعودي منتشر ميشود، ناشي از قرابت فكري است كه بين ايران و مردم يمن به خصوص انقلابيون اين كشور وجود دارد. اغلب مردم يمن اگرچه شيعه نيستند، اما جزو مذهب زيدي محسوب شده و از لحاظ تفكر انقلابي بسيار به ما نزديك هستند.
به همين دليل عربستان و برخي كشورهاي مرتجع منطقه آنان را شيعه تلقي كرده و آنان را همسو با ايران ميبينند. از سوي ديگر بخشي از اين مسئله مربوط به راهبرد غرب به منظور تبديل كردن منازعات منطقهاي به جنگ شيعه و سني است كه مرتب حمايت ايران از شيعيان يمن از سوي رسانههاي وابسته به غرب مطرح ميشود، اين در حالي كه مبارزات مردم يمن شامل تمام قبايل و مذاهب اين كشور از جمله حنبلي و شافعي است. البته اين نكته هم شايان توجه است كه هدايت اصلي مبارزه در كشور روي قبايل حوثي اين كشور كه زيدي مذهبند، است. خوشبختانه ما شاهد يك همبستگي ملي در مقابل حركت مردم عربستان پيرامون تجاوز عربستان هستيم، كه در انقلاب ملي اين كشور در حال ظهور و بروز است.
نقش غرب و به خصوص انگلستان را در گسترش دعواي شيعه و سني و ايجاد تفرقه در بين كشورهاي منطقه مؤثر ارزيابي ميكنيد؟
غرب و به خصوص انگلستان در هر جايي كه حضور پيدا كردند، به دنبال تعميق اختلافات شيعه و سني هستند تا از اين طريق بتوانند با ايجاد جنگهاي داخلي به اهداف خود برسند. خوشبختانه هوشياري مسلمانان و به خصوص رهنمودهاي مقام معظم رهبري در اين زمينه كه در مناسبتهاي گوناگون بيان شده و همچنين راهبردهايي كه از سوي نظام جمهوري اسلامي ايران نسبت به اينگونه حركات اعمال شده است، توانسته اين ترفندها را خنثي و از شعلهور شدن منازعات مذهبي كه به تضعيف اسلام منجر ميشود، جلوگيري كند.
تكليف مسلمانان در قبال اين توطئهها را چه ميدانيد؟
من فكر ميكنم همان شعار امت واحده كه به عنوان يك تكليف شرعي بر عهده هر مسلماني گذاشته شده است، ميتواند بهترين الگو براي جلوگيري از تفرقه باشد و مردم منطقه نيز در شرايط حساس كنوني لازم است به اين توطئهها بيش از پيش هشيار باشند.
فكر ميكنيد راه اصلي رسيدن يمن به يك ثبات اطمينانبخش براي آرامش مردم اين كشور چه باشد؟
اگر قرار بر اين باشد تا يمن ساماني در اين زمينه بگيرد، بايد خود مردم و قبايل بتوانند با مذاكرات و تفاهماتي كه در بين خود حاصل ميكنند به تفاهم نهايي برسند. تصميم نهايي را بايد خود مردم يمن بگيرند و نه آنچه قرار است با استفاده از بمب و موشك و گلوله به اين كشور تحميل شود و هماكنون عربستان آن را بر عهده گرفته است. من اميدوارم به زودي شاهد چنين تفاهمي در بين مردم يمن باشيم.
البته عربستان تلاش ميكند تا با برگزاري جلساتي از جمله كنفرانس رياض علي عبدالله صالح را به اين كشور بازگرداند، ولي انشاءالله با اراده مردم يمن هيچ گاه به اهداف خود نخواهد رسيد.
برخي تحليلگران به اين نكته اشاره ميكنند كه شكست عربستان در حمله به يمن مقدمه شكست طرحهاي آنان براي سقوط رژيم بشار اسد در سوريه است. به عنوان سؤال آخر شما اين تحليل را تا چه اندازه واقعي و قابل اعتنا ارزيابي ميكنيد؟
هم اكنون با نزديك شدن به ماه مبارك رمضان نزديك به سه سال است كه اين جنگ عليه سوريه صورت ميگيرد. در ابتدا امريكا و برخي كشورهاي منطقه كه به عنوان نمايندگان امريكا در منطقه عمل كردند، اعلام كردند كه در مدت كوتاهي بشار اسد سقوط خواهد كرد و نماز عيد فطر در دمشق خواهيم خواند. هم اكنون ميبينيم بعد از گذشت سه سال نه تنها نتوانستند بشار اسد را سرنگون كنند بلكه هماكنون مجبور به پذيرش مشروعيت دولت اين كشور شدهاند. اراده جمهوري اسلامي ايران هم معطوف به حفظ رژيم بشار اسد در سوريه بوده است و هم اكنون نيز بشار اسد به همين دليل به حاكميت خود ادامه ميدهد. به طور حتم ارتش سوريه نيز بسيار بهتر از سه سال پيش عمل ميكند و فكر كنم لازم است در سوريه تمام گروههاي مختلف از طريق مذاكره بتوانند به نتيجه برسند. البته بايد حمايت كشورهاي منطقه نيز از تروريستهاي سوري متوقف شود، چراكه طي چند سال گذشته برخي كشورهاي عربي بودند كه با سرازير كردن كمكهاي خود به سمت تروريستها سبب شدند تا اين منازعه همچنان ادامه داشته باشد. من اميدوارم با پيروزي مردم يمن و ناكام ماندن عربستان به زودي شاهد تكرار اين الگو در سوريه و عراق نيز باشيم؛ چراكه در اين صورت مشخص خواهد شد تمام تلاشهاي عربستان براي استفاده از پول زور و اسلحه تنها به منفور شدن آنها در بين ملتهاي منطقه خواهد انجاميد.