کد خبر: 712930
تاریخ انتشار: ۲۲ فروردين ۱۳۹۴ - ۲۲:۱۱
گزارش «جوان» ‌‌از 3 دهه خصومت و بدعهدي امريكايي‌ها
رهبر معظم انقلاب اسلامي در بيانات هفته گذشته خود به مسئله‌اي اشاره كردند كه سبب تحليل‌هاي گوناگوني، چه در عرصه مطبوعات داخلي و چه در عرصه رسانه‌هاي بين‌المللي شد و زمينه‌اي را براي مطرح شدن يك بحث قديمي در فضاي تحليلي كارشناسان و صاحب نظران فراهم كرد.
مهدي پورصفا
رهبر معظم انقلاب اسلامي در بيانات هفته گذشته خود به مسئله‌اي اشاره كردند كه سبب تحليل‌هاي گوناگوني، چه در عرصه مطبوعات داخلي و چه در عرصه رسانه‌هاي بين‌المللي شد و زمينه‌اي را براي مطرح شدن يك بحث قديمي در فضاي تحليلي كارشناسان و صاحب نظران فراهم كرد.
حضرت آيت الله خامنه‌اي در بيانات خود در جمع مداحان اهل بيت با اشاره به سوابق ناخوشايند امريكا ‌ نزد ملت ايران فرمودند: مذاكرات درخصوص موضوع هسته‌اي يك تجربه است. اگر طرف مقابل از كج تابي‌هاي خود دست بردارد، اين تجربه را مي‌توان در مسائل ديگر ادامه داد اما اگر طرف مقابل به كج تابي‌هاي خود ادامه دهد، تجربه قبلي ما در بي‌اعتمادي به امريكا تقويت خواهد شد.
اين سخنان صرف نظر از اينكه مي‌تواند راهي را در مقابل امريكا براي عمل به تعهدات هسته‌اي خود و ادامه همكاري در ساير پرونده‌هاي مرتبط با حوزه‌هاي تحت نفوذ ايران باز كند، اما در كنار اين اشاره‌اي به يك تجربه قديمي ملت ايران در رابطه با اين كشور دارد و آن هم عهد شكني‌هايي كه مرتبا در موارد گوناگون از سوي امريكايي‌ها رخ داده است و همين مسئله بي‌اعتمادي ايرانيان را به وعده‌هاي امريكا تشديد خواهد كرد.
صرف نظر از اين تجربه مستقيم ملت ايران از خلف وعده مقامات امريكايي‌ها به كودتاي امريكايي در 28 مرداد ماه سال 1332 باز مي‌گردد، اما پس از انقلاب اسلامي و به رغم اينكه بارها و بارها به پيشنهاد امريكايي‌ها و با حسن نيت ايران تفاهماتي انجام شد، با اين حال همواره اين طرف مقابل بوده است كه از عمل به تعهدات مسلم خود سرباز مي‌زند.
اين نوشتار نگاهي كوتاه به همين عهد شكني‌ها دارد كه سابقه‌اي نامطلوب از امريكا را در ذهن ايراني‌ها حك كرده است.
 
   سلاح‌هايي كه به ايران نرسيد
صرف نظر از تصرف سفارت امريكا توسط دانشجويان پيرو خط امام‌ و مذاكرات الجزاير كه در نهايت به آزادي ديپلمات‌هاي امريكايي و آزادي بخشي از اموال بلوكه شده ايران در بانك‌هاي امريكايي انجاميد، قضيه مك فارلين دومين ارتباطي  است كه با واسطه بين ايران و امريكا برقرار مي‌شود.
قضيه مك فارلين كه عملاً مي‌توان آن را يك معامله عنوان كرد، مجموعه‌اي از معاملات و البته گفت وگوهاي پنهاني بود كه توسط رابرت مك فارلين مشاور امنيت ملي رونالد ريگان رئيس‌جمهور امريكا ساماندهي شده بود و اهداف مختلفي را دنبال مي‌كرد.
در گزارش كميسيون تاور در اين باره برقراري    ارتباط ارتباط با جانشينان بالقوه حضرت امام(ره) مهم‌ترين هدف اين ماجرا ذكر شده بود، اما در نهايت اين گفت و گوها به يك معامله تسليحاتي بين ايران و امريكا براي تأمين هزينه شورشيان كنترا در خاك السالوادور تقليل يافت. در نهايت مقامات جمهوري اسلامي با حسن نيت تمام پيشنهاد امريكايي‌ها در زمينه معامله تسليحاتي را پذيرا شدند، اما در ادامه خلف وعده‌هاي امريكايي‌ها نيز آغاز شد.
مهم‌ترين مسئله‌اي كه براي ايراني‌ها در اين معامله اهميت داشت، تحويل به موقع تسليحات امريكايي به ايران بود، اما نه تنها مقامات امريكايي در اين باره علاقه كمتري نشان مي‌دادند بلكه برقراري رابطه مستقيم سياسي را براي برخي مذاكرات ترجيح مي‌دهند.
در نهايت با سفر ناموفق مك فارلين به تهران فروش تسليحات به ايران قطع شد و برخي هزينه‌هاي پرداخت شده توسط ايران بي‌پاسخ باقي ماند. در نهايت با افشاي كمك امريكايي‌ها به كنتراها جنجال عظيمي به وجود آمد كه تا استعفاي رونالد يگان رئيس‌جمهور ايالات متحده امريكا هم پيش رفت و در ايران هم با تدبير حضرت امام (ره) اين ماجرا تبديل به ماجرايي براي رسوا‌سازي بيشتر امريكايي‌ها شد.

    آزادي‌هاي بي‌پاسخ
شايد كمتر كسي بداند كه امريكايي‌ها اواخر دهه 80 ميلادي تا يك قدمي ارتباط با ايران پيش آمدند و با وجود تعهدات وسيع براي برقراري ارتباط باز هم به سمت تحريم و تهديد نظامي پيش رفتند.
سرچشمه اين برقراري ارتباط نيز به آنجا باز مي‌گشت كه به دليل شرايط جنگي در كشور لبنان برخي از امريكايي‌ها از سوي گروه‌هاي مسلح لبناني به گروگان گرفته شده بودند و دستگاه‌هاي اطلاعاتي امريكا عملاً در تلاش براي آزادي آنان تقريبا ناموفق مانده بودند.
در اين ميان امريكايي‌ها دست نياز به سوي ايران دراز كردند و خواستار همكاري براي عادي‌سازي روابط بين دو كشور شدند. تحليل امريكايي‌ها در اين ميان اين بود كه پايان جنگ و اقتصاد آسيب ديده ايران فرصت مناسبي است تا با اعطاي برخي امتيازات اقتصادي زمينه براي استفاده از نفوذ منطقه‌اي ايران فراهم شود.
سرپل برقراري چنين روابطي نيز تلاش براي آزاد‌سازي گروگان‌هاي امريكايي تعريف شده بود تا زمينه براي ساير اقدامات از سوي دو طرف فراهم شود. در اين ميان ايران با حسن نيت تلاش براي آزادي گروگان‌هاي امريكايي آغاز شد و در پي آن تمام گروگان‌هاي امريكايي از بند گروه‌هاي لبناني با وساطت ايران آزاد شدند.
در اين ميان بلافاصله پس از آزادي آخرين گروگان‌هاي امريكايي بلافاصله لحن مقامات امريكايي به تندي گرايش پيدا كرد و ايران متهم به انجام عمليات‌هاي تروريستي در سطح منطقه شد. بعد‌ها گرت پورتر در كتاب خود با عنوان بحران ساختگي به اين مسئله اشاره كرد كه امريكا در آن زمان به دنبال دشمني خيالي براي جايگزيني با اتحاد شوروي بود و در اين ميان ايران گزينه‌اي وسوسه‌انگيز براي تحقق اين دشمن‌خيالي بود.
رابرت گيتس كه در آن زمان مشاور امنيت ملي امريكا بود، با فشار به تحليلگران سيا فضايي را فراهم كرد تا ايران به عنوان يك تهديد به شوراي امنيت ملي امريكا معرفي شود.
در نهايت ايران پاسخ درخوري را از اين همكاري دريافت نكرد و فشار بر ايران بعد‌ها با تصويب قانون داماتو و جلوگيري از سرمايه‌گذاري نفتي ايران ادامه پيدا كرد و آزادي گروگان‌هاي امريكايي نيز پاسخي دريافت نكرد.

   در محور شرارت
امريكايي‌ها بدعهدي ديگري دارند كه شايد در ذهن ايراني‌ها بسيار زنده‌تر از ساير موارد و آن هم قرار دادن ايراني‌ها در محور شرارت از سوي جورج بوش پسر رئيس‌جمهور سابق امريكا باشد.
پس از حادثه يازدهم سپتامبر افغانستان و حكومت طالبان اولين كشوري بود كه مورد تهاجم امريكايي‌ها قرار گرفت. در آن زمان ايران و پاكستان به عنوان دو كشوري كه نقش حياتي در اين كشور ايفا مي‌كردند، مد نظر امريكا قرار گرفتند. با وجودي كه ايراني‌ها خاطره ناخوشايندي از تجربيات قبلي خود داشتند، اما با هم به همكاري در اين باره با امريكايي پرداختند.
سقوط دولت طالبان، همكاري ائتلاف شمال با امريكايي‌ها براي تصرف كابل و همچنين تشكيل دولت قانوني در افغانستان تنها و تنها با همكاري ايران و امريكايي‌ها ممكن شد، اما  باز ايراني‌ها بلافاصله پاسخي عجيب از امريكايي‌ها دريافت كردند.
جورج بوش در سخنراني خود در كنگره امريكا ايران، عراق و كره شمالي را محور شرارت براي تمام دنيا خواند. اين سخنان چيزي بيش از يك توهين تمام عيار به ايراني‌ها بود و پس از همكاري وسيع با افغانستان يك تودهني بزرگ براي هر خوش بين به امريكا محسوب مي‌شد.
پس از آن نيز امريكا با حمله به عراق به محاصره نظامي ايران پرداخت و همچنين در بحث هسته‌اي به كارزار بين‌المللي تمام عيار عليه ايران اقدام كرد. تمام اين اتفاقات به نهادينه شدن بدبيني عليه امريكا در نزديك ايرانيان كمك وافري كرد.

    انتخاب با امريكايي‌ها‌ست
مذاكرات هسته‌اي بين ايران و كشورهاي 1+5 به خصوص امريكايي‌ها كارزار ديگري است تا به ايران ثابت شود كه مي‌توان روي مذاكره با امريكايي‌ها و موافقنامه‌هاي احتمالي حساب كرد.
در اين ميان هرگونه بدقولي امريكايي‌ها به اين مسئله منجر مي‌شود كه بار ديگر غير قابل اعتماد بودن مقامات امريكايي به ايران ثابت شود و اين به عهده مقامات امريكايي است تا بتوانند كدام راه را انتخاب كنند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار