به گزارش خبرنگار ما، رسيدگي به پرونده عصر روز چهارشنبه 15 بهمن ماه، همزمان با شكايت دختر جواني از زن و مردي زورگير به جريان افتاد. شاكي گفت: زير پل سيدخندان سوار خودرو پرايدي شدم تا به خانه‌ام بروم. به جز راننده زني در صندلي عقب سوار بود. من در صندلي جلو سوار شدم تا اينكه در محل خلوتي زن جوان با چاقو حمله كرد. آنها بعد از سرقت اموالم، چشمانم را بستند و مرا در خيابان رها كردند و گريختند. با زيركي توانستم براي يك لحظه چشمم را باز كنم و شماره پلاك را به حافظه‌ام بسپارم.
پرونده به دستور قاضي هاشميان، بازپرس دادسراي ناحيه 34 در اختيار تيمي از كارآگاهان پايگاه 6 پليس آگاهي قرار گرفت و زوج زورگير خيلي زود بازداشت شدند. آنها بعد از مواجهه با شاكي به جرم خودشان اقرار كردند. در حالي كه زوج زورگير مدعي بودند در اولين زورگيري به دام افتاده‌اند، 9 دختر ديگر بعد از خواندن خبر در صفحه حوادث «جوان» راهي دادسرا شدند.
شاكي اول كه هنگام فرار از خودروي زورگيران به شدت زخمي شده بود، گفت: مدتي قبل زير پل سيدخندان براي رفتن به خانه‌مان در تجريش منتظر تاكسي بودم كه پرايدي كنارم توقف كرد. وقتي ديدم در صندلي عقب خودرو زن جواني به عنوان مسافر نشسته است به راننده اعتماد كردم و در صندلي جلو نشستم. پس از اين راننده كه مرد جواني بود شروع به حركت كرد كه بعد از طي مسافت كوتاهي ناگهان مسيرش را به طرف بزرگراه همت شرق تغيير داد. بلافاصله اعتراض كردم و خواستم تا خودرو را نگه دارد و پياده شوم كه زن جوان از پشت چاقويي را به پهلويم فشار داد و تهديد كرد آرام باشم. از ترس دست و پايم به شدت مي‌لرزيد تا اينكه متوجه شدم آنها از شهر به طرف جاده رودهن خارج شدند. آنها طلاهايم را به همراه تلفن همراه، كيف و عابربانكم از من گرفتند. خيلي التماس كردم تا رهايم كنند اما راننده به حرف‌هايم توجهي نكرد و به راهش ادامه داد تا اينكه احساس كردم جانم در خطر است و در خودرو را بازكردم و در حالي كه خودرو به سرعت مي‌رفت خودم را از داخل خودرو به پايين پرتاب كردم. پس از اين آنها از ترس به راهشان ادامه دادند و خودرو‌هاي عبوري مرا كه به شدت زخمي شده بودم به بيمارستان منتقل كردند.
دختر جوان ديگري كه هنوز با ديدن متهمان آثار ترس در چهره‌اش نمايان بود، گفت: روز حادثه در مراسم عروسي يكي از دوستانم در پاسداران دعوت بودم. به خاطر همين تمام طلاهايم را برداشتم. زير پل سيدخندان سوار خودروي متهمان شدم. زن جوان در صندلي عقب نشسته بود و من هم در صندلي جلو نشستم. وقتي خودرو به راه افتاد، دوستم با من تماس گرفت و من در حال حرف زدن با او بودم كه دستبند طلايم كه ارزش زيادي داشت، نمايان شد. ناگهان زن جوان از پشت چاقويي را به پهلويم فشار داد و خواست حركتي نكنم. ترس تمام وجودم را فراگرفته بود كه زن و مرد زورگير مرا به خارج از شهر بردند. آنها تمام طلاهايم را از من گرفتند و چند ساعتي در بيرون از شهر مرا اذيت كردند. من با گريه خواستم تا رهايم كنند تا اينكه چند ساعت بعد در حالي كه چشمانم را با روسري‌ام بسته بودند در اطراف شهر رها كردند. هفت شاكي ديگر نيز گفتند كه زن و شوهر زورگير در پوشش مسافربر از آنها زورگيري كرده‌اند. متهمان بعد از طرح 9 شكايت از سوي دختران جوان به زورگيري از آنها اقرار كردند. از آنجايي كه احتمال دارد زوج زورگير از دختران ديگري هم زورگيري كرده باشند، به دستور قاضي هاشميان براي تحقيقات بيشتر در اختيار كارآگاهان پليس آگاهي قرار گرفتند.
