کد خبر: 704129
تاریخ انتشار: ۲۷ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۶:۱۱
گفت‌وگوي «جوان» با جانباز شيميايي 72 ساله، عزيز يعقوبي
عزيز يعقوبي جانباز 45 درصد شيميايي كه اكنون 72 سال دارد، از آن دست مردان با غيرت ايراني است كه در سنين ميانسالي وارد عرصه كارزار شد و با وجود آنكه همسر و چند فرزند داشت، هرگز اجازه نداد مشغوليات زمانه او را از پوشيدن رخت رزم بر‌حذر دارد.
زينب محمودي عالمي

 يعقوبي كه در دوران دفاع مقدس يكي از برادرانش به شهادت رسيده است، به تازگي نيز فرزند پاسدارش را در سانحه رانندگي از دست داده و با وجود همه اين مشكلات، با شور و شوق خاصي در گفت‌و‌گو با ما از مبارزات انقلابي‌اش گرفته تا حضور در جبهه و خاطرات دوران جنگ و جانبازي‌اش سخن گفت. متن زير گفت‌وگوي ما با اين جانباز 45 درصد شيميايي است كه پيش رو داريد.

شما از مبارزان قديمي انقلاب به شمار مي‌رويد، دفاع از نظام اسلامي را از چه زماني آغاز كرديد؟

سال 42 كه امام خميني را تبعيد كردند 22 ساله بودم. آن زمان حضرت امام را خوب نمي‌شناختم. ولي چون خانواده مذهبي داشتيم و از كودكي پاي منبر علما حضور مي‌يافتيم، طرز فكر انقلابي در ما وجود داشت. موقع تبعيد حضرت امام به حوزه علميه اراك مي‌رفتم و در كلاس‌هاي درس آيت‌الله شيخ‌مهدي عظيمي شركت مي‌كردم. در آنجا به من و سيد كريم يكي از اقوام‌مان مأموريت داده شد تا در روستاها براي امام خميني و انقلاب تبليغ كنيم. سيد‌كريم را ساواكي‌ها دستگير كردند و به زندان انداختند و شكنجه كردند، من هم از همان موقع عاشق راه امام خميني شدم. در دنباله همين مبارزات در سال56 شهرباني اراك ما را به زندان ساواك بردند و ‌گفتند به امام خميني توهين كنيد. اما پاي اعتقاداتمان ايستاديم و هرگز تسليم‌شان نشديم.

زمان پيروزي انقلاب 37 سال داشتيد، نه‌چندان سن بالا و نه خيلي جوان، باز هم فعاليت در مسير انقلاب را ادامه داديد؟

بله، وقتي انقلاب پيروز شد تازه كار ما شروع شده بود. به عنوان نيروهاي داوطلب و بسيجي در مسجد امام‌حسين(ع) خيابان آيت‌الله طالقاني اراك فعاليت مي‌كرديم. دشمن كه به كشورمان حمله كرد، در سال 61 به جبهه رفتم. ابتدا ما را 27 روز به آموزشي بردند و بعد از آن گفتند خرمشهر در حال آزادسازي است سريع اعزام شويد. رفتيم دارخوين تا در عمليات الي بيت‌المقدس شركت كنيم. دشمن طوري مي‌كوبيد كه اگر ما هزار جان هم داشتيم همه‌اش گرفته مي‌شد! اما بچه‌ها مقاومت مي‌كردند و پا پس نمي‌گذاشتند، ما در گروهان روح‌الله گردان ثارالله از تيپ سلمان بوديم. درگيري به قدري شديد بود كه 270 نفر از بچه‌هاي ما شهيد شدند و 60 نفر مانديم. خود من هم مجروح شدم.

مجروحيت‌تان به چه نحو بود؟

من در اين عمليات دچار موج گرفتگي شدم و موج چنان من را از خاكريز پرت كرد كه چندين متر كشيده شدم و پرده گوشم پاره شد. با اينكه چندين عمل جراحي انجام دادم، الان گوش راستم نمي‌شنود. همچنين تركش به دست و پايم اصابت كرد. بعدها هم در عمليات‌هاي ديگر دچار مجروحيت شيميايي شدم. طوري كه اكنون جانباز 45 درصد شيميايي هستم.

با وجود مجروحيت‌ها باز هم در جبهه حضور مي‌يافتيد؟

بله، تا آنجايي كه توانستم باز هم به جبهه رفتم. يك خاطره خوب هم از عمليات محرم دارم. ايامي كه براي ما شيعيان خيلي مقدس است. حول و حوش اين عمليات بچه‌ها عزاداري مي‌كردند و حال و هواي معنوي حكمفرما بود. ما در عمليات محرم در يك كانالي بوديم كه امكان داشت دشمن ما را ببيند و اميد چنداني به پيشروي نداشتيم. در منطقه خشك موسيان بوديم اما تا خواستيم از كانال‌ها بيرون بياييم، باران گرفت و خدا دشمن را طوري كور كرد كه توانستيم خط‌شان را بشكنيم. عمليات ما نصف شب بود. عنايت خدا باعث شد تا موقع حمله باران ببارد.

از برادر شهيدتان بگوييد. در چه عملياتي به شهادت رسيدند؟

عمليات والفجر8 و آزادسازي فاو. در اين عمليات من و دو برادرم عزت و قدرت حضور داشتيم كه عزت در فاو به شهادت رسيد. عزت از آن دست رزمنده‌هاي پاي كاري بود كه زمان زيادي در جبهه حضور يافت تا اينكه به آنچه آرزويش بود رسيد و شهيد شد.

زمان جنگ شما ازدواج كرده بوديد و همسر و فرزند داشتيد، با وجود آنها مشكلي براي حضور در جبهه نداشتيد؟

خب ما به مسيري كه انتخاب كرده بوديم اعتقاد داشتيم. درست كه شرايطم سخت‌تر از جوانان مجرد بود، ولي به هر حال من هم به عنوان يك ايراني مسلمان بايد دينم را به كشورم ادا مي‌كردم. اتفاقاً سال 66 كه از مكه تازه آمده بودم عده‌اي از دوستان به فرماندهم گفتند عزيز يعقوبي فرزندان زيادي دارد و او را به خط مقدم نبريد اما فرمانده كه من را مي‌شناخت گفته بود گردان ما بدون عزيز صفا ندارد، بنابر اين به محض اينكه از مكه آمدم رفتم جبهه و چهار ماه ماندم. همان سال66 در كانال ماهي شلمچه بودم و بعد به فاو رفتم، شلمچه كانال ماهي‌اش نزديك شهرك بصره بود. سال67 هم كه قطعنامه پذيرفته شد. هرچند امام پذيرش قطعنامه را به جام زهر تعبير كرد. ولي ما در جنگ با چندين كشور دنيا جنگيديم و درسي به ابرقدرت‌ها داديم كه ديگر هوس رويارويي با ايران به سرشان نزند.

با جانبازي‌تان چطور سر مي‌كنيد؟

عارضه شيميايي دست‌بردار نيست. جانبازان شيميايي مدام در عذابند. چند سال قبل گلويم زخم شد، تكه برداري كردند و گفتند سرطان است. اما انگار معجزه شد و بعدها وضعيتم بهتر شد. البته زماني سينه‌ام چرك داشت كه درمان شد. بايد مراقبت كنم تا شيميايي‌ام دوباره عود نكند.

آيا روحيه شهادت طلبي و عشق به مجاهدت در راه اسلام و انقلاب در فرزندان شما تأثير‌گذار بود؟

من از روز اول كه با راه امام خميني آشنا شدم و از سال57 كه انقلاب پيروز شد آرزوي اين را داشتم كه خودم و تك‌تك پسرانم شهيد شويم و جزو رجعتي‌هاي امام زمان باشيم. من چهار پسر داشتم كه پسرم عليرضا يعقوبي از كودكي روحيه شهادت‌طلبي داشت. او عاشق شهادت بود و روي تمام در و ديوار خانه مي‌نوشت شهيد عليرضا يعقوبي، او متولد سال 55 بود و در زمان خاتمه جنگ تحميلي 12سال داشت. در نهايت در سن 17سالگي يعني سال 73 به هدفش كه خدمت به اسلام و انقلاب بود رسيد و وارد سپاه پاسداران شد. سال76 وارد سپاه قدس شد. فرمانده گردان بود. نيروهاي ويژه را تعليم مي‌داد. مربي چتر‌بازي، كمك‌خلبان و استاد پاراگلايدر بود. نزديك 18 سال جزو نيروهاي وي‍ژه يگان صابرين بود. نيرويي كه مي‌گويند شكست‌ناپذير است. عليرضا 7 هزار نيرو تربيت كرده بود كه تا‌كنون در مبارزه با دشمنان هفت نفر از آنها به شهادت رسيده‌اند. هر روز كه با پسرم عليرضا از منزل تا مسجد مي‌رفتيم عليرضا مي‌گفت خدايا شهيد شوم و هيچ آثاري از بدنم نماند و پودر شوم. به او مي‌گفتم برويم براي خودمان قبر تهيه كنيم. مي‌گفت من قبرم معلوم نيست و دوست داشت شهيد گمنام شود. هرچند عليرضا دوست داشت با شهادتش افتخار خانواده و كشور شود، اما حدود 40 روز پيش در غربت تصادف كرد و دو روز در سردخانه بود و كسي از هويتش خبر نداشت تا اينكه روز سوم پيدا شد و در بهشت‌زهراي اراك دفنش كرديم. او ويژگي خاصي داشت كه اگر نسبت به ديگران برتري داشت پنهان مي‌كرد. هيچ موقع لباس فرم سپاه به تن نمي‌كرد و نمي‌خواست شناخته شود. در فتنه 88 زخمي شد. با ضد‌انقلاب جنگيد، اما هرگز دنبال ‌جانبازي‌اش نرفت. مي‌‌گويند هر كس با آرزوي شهادت بميرد اجر شهدا را دارد. اميدوارم پسرم با دوستان شهيدش محشور شود و خدا اين پسر مجاهد اسلام را از من قبول كند.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار