در سالهاي گذشته كدام نويسنده شاخص ايراني، قلم خود را در راه اعتلاي چهره واقعي اسلام و معرفي چهره حقيقي پيامبر نزد مخاطبان جهاني روي كاغذ غلتانده است؟ كدام فيلمساز براي احقاق حقوق مردم مسلمان در ابعاد جهاني وارد عمل شده است؟ مديران فرهنگي ما، هنرمندان و سرمايهگذاران حوزه فرهنگي چه در ايران و چه در ساير نقاط جغرافياي جهان اسلام در قبال دين و پيامبر خود كم گذاشتهاند و امروز آنچه در دنيا ميگذرد چيزي نيست جز اهمال، كمكاري و سستي روشنفكران و عالمان حوزه فرهنگ و هنر در دنيايي كه روزي زبانزد علم و فناوري و فرهنگ و هنر جهان بوده است.
بار تقصير كجفهمي درباره اسلام حتي بيش از دنياي غرب و سياستگذاران فرهنگي در اين كشور، روي دوش دنياي اسلام است؛ دنيايي كه هميشه خودش را درگير جنگ داخلي كرده و توجهي به هجوم قواي دشمن از مرزهايش نداشته و ندارد!
مديريت فرهنگي از ابزارهاي مختلفي براي نيل به اهداف خود بهره ميبرد؛ اصولاً فرهنگ بيش از ساير حوزههاي اجتماعي، سياسي و اقتصادي آنقدر مخاطب عام در سرتاسر دنيا دارد كه امروزه وسيعترين و پيچيدهترين مباني حوزههاي مختلف به خصوص حوزه سياسي از طريق ابزارهاي فرهنگي به آحاد مختلف مردم دنيا معرفي و منتقل ميشوند و در اين بين مديريت فرهنگي جهان اسلام براي انتقال مباني فكري خود به دنيا بسيار ضعيف و سست عمل كرده است.
در مقابل اما برداشت عمومي دنيا از اسلام و دينهراسي گستردهاي كه در اروپا و جامعه غرب رواج پيدا كرده است به خوبي نمايانگر موفقيت ديپلماسي فرهنگي غربيها است؛ ديپلماسي كه نتيجه چندين دهه استفاده و بهرهوري بهينه از ابزارهاي فرهنگي است. در واقع آنچه امروز تحت عنوان ترورهاي خشونتآميز در نقاط مختلف دنيا در حال وقوع است، چيزي نيست جز رئاليزه شدن تصاويري كه پيشتر از طريق صنعت سينماي غرب، كتابها، مستندها و سريالهاي تلويزيوني به مردم دنيا معرفي شده بود. امروز ما همان صحنههاي سينمايي فيلمهاي كانتر تروريسم غربي را مشاهده ميكنيم. سالهاي سال طول كشيده تا ذهنيت مردم دنيا براي پذيرش اين اقدامات تروريستي كه به مسلمانان نسبت داده ميشود، آماده گردد و امروز ميتوان موج اسلامهراسي و نگاه بدبينانه نزد جوانان اروپايي و امريكايي را در كامنتها و نظراتي كه براي رسانههاي مختلف ارسال ميكنند، محك زد.
در تمام سالهايي كه دنياي اسلام درگير مناقشات درون مذهبي خود بودهاند و در تمام سالهايي كه غرب با آب دادن به ريشه شكلگيري گروههاي تروريستي چون القاعده و داعش بر آتش نفاق و دودستگي ميان گروههاي مختلف اسلامي دميده است، مديران فرهنگي در غرب در تلاش براي مهيا كردن بسترها و اذهان براي فرا رسيدن چنين روزي بودند؛ روزي كه شبهه اسلام دين خشونت در وجود خوشبينترين شهروند غربي هم بيدار شود. به غير از كشوري چون تركيه يا ايران كشورهاي اسلامي معمولاً چندان درگير تطهيرسازي و ترويج چهره واقعي اسلام نميشوند؛ عموم كشورهاي نفتخيز و ثروتمند عربي بيشتر مصرفكننده محصولات فرهنگي غربي بار آمدهاند تا توليدكننده محصولات غني اسلامي. با وجود سرمايه و بودجه هنگفتي كه در اين كشورها سرشار است معمولاً استعدادهاي قابل توجه جهاني در حوزههاي فرهنگي را نميتوان در اين كشورها يافت. ميماند كشورمان ايران و كشوري چون تركيه كه اگرچه هرازگاهي غيرت ديني و اسلامي در آن ميخروشد، اما معمولاً اين غيرت ديني زير سايه سكولاريسم رو به رواج در اين كشور به محصول در خور توجه جهاني و عمل بدل نميشود.
مديريت فرهنگي در دنياي اسلام هرگز نتوانسته است نقش بيبديل فرهنگ در قبال اين دين مبين و پيامبر بزرگش را به خوبي ادا كند و اگر هم اتفاقي افتاده بخش عمدهاي از فعاليتهاي فرهنگي بر نقاط غيرمشترك ميان جوامع اسلامي متمركز شده و تنها آتش اختلاف ميان تسنن و تشيع را شعلهورتر كرده است. سينماي كشورمان نيز به عنوان سينماي شماره يك منطقه كه نزد سينماي جهان از اسم و رسم خوبي برخوردار است در معرفي دين مبين اسلام به دنيا هيچ تلاش در خور توجهي انجام نداده است. تنها تلاش سالهاي اخير سينماي ايران را ميتوان به ثمر نشستن پروژه بزرگي چون «محمد(ص)» مجيد مجيدي دانست كه بايد خيلي پيشتر از اينها ساخته ميشد.
البته پرداخت سينما و فرهنگ به دين اسلام و معرفي چهره واقعي اين دين روشنگرانه و پيامبر بزرگش تنها به فيلمهاي ديني - مذهبي ختم نميشود. در تمام سالهايي كه هاليوود و سينماي غرب بر ضد مسلمانان دنيا فيلم ساخته اند و در آثارشان مسلمانان و ايرانيها را به عنوان مردماني خشن و تروريسم معرفي كرده و نيروهاي امنيتي خود را براي نجات دنيا مأمور دستگيري اين افراد كردهاند، ما نتوانستيم با بهرهگيري از پتانسيلها و استعدادهاي سينمايي خود فيلمي با مخاطب جهاني بسازيم و در آن از حقوق مدني خود و حقوق ساير مسلمانان جهان در قبال اين كجفهمي رو به گسترش دفاع كنيم. ما در تمام حوزههاي فرهنگي اعم از كتاب، تلويزيون، تئاتر و هنرهاي نمايشي هم ناكام بودهايم. غرب ما را فيلتر نكرده است. فرهنگ اگر اثرگذار باشد همه حصارها را درهم ميشكند، مرزها را ميپيمايد و بر جان و دلها مينشيند. اين دنياي اسلام است كه خود را فيلتر كرده و حصاري به دور خود كشيده است. بار تقصير كجفهمي درباره اسلام بيشتر از غرب، روي دوش دنياي اسلام است؛ دنيايي كه هميشه خودش را درگير جنگ داخلي كرده و توجهي به هجوم قواي دشمن از مرزهايش نداشته است!