کد خبر: 697160
تاریخ انتشار: ۲۲ دی ۱۳۹۳ - ۱۲:۱۴
فرازي از زندگي شهيد قرآني محمد محمدي‌مقدم در همكلامي با خواهر شهيد
فروردين ماه 1347 بود كه خانه حاج‌عبدالله شالچي (محمدي‌مقدم) منور به وجود نوزادي شد كه او را محمد ناميدند.
عليرضا محمدي
حاج‌عبدالله كه از ياران ديرين آيت الله كاشاني به شمار مي‌رفت، سابقه مبارزاتي ديرينه‌اي عليه رژيم طاغوت داشت و مجالس عزاداري‌ و منابري كه در مناسبت‌هاي مختلف برگزار مي‌كرد، زبانزد عام و خاص بود. به همين ترتيب شهيد محمد محمدي‌مقدم در چنين خانواده و جوي پرورش يافت و از همان آغاز آموزش قرآن و علوم ديني در تربيت او با جديت دنبال مي‌شد. فرازي كوتاه از زندگي اين شهيد قرآني را در گفت‌وگو با مولود محمدي‌مقدم خواهر شهيد پيش رو داريد.
 
اولين جايزه قرآني

محمد تنها چهار سال داشت كه به خاطر آموزش مقدماتي قرآن و قرائت آن در نزد يكي از روحانيون شناخته شده وقت، از دست ايشان چكي دو توماني به عنوان جايزه دريافت مي‌كند. خانواده محمدي‌مقدم اين چك را به عنوان بركت و يادگاري نگه مي‌دارند و تا ساليان دراز يادگاري قرآني محمد در خانواده‌اش دست به دست مي‌شد. مولود محمدي‌مقدم خواهر بزرگتر شهيد در خصوص رابطه برادر با كلام الهي مي‌گويد: محمد از وقتي كه زبان باز كرد، به واسطه جو مذهبي كه خانواده ما داشت، با قرآن مأنوس شد. مرحوم پدرمان شب‌هاي جمعه صوت قرآن را با بلندگو پخش مي‌كردند و آواي روح‌بخش كلام الهي با روح و جان اين بچه در هم آميخته بود. جايزه‌اي كه محمد در چهارساگي از سوي يكي از علما دريافت كرد، نشاني بر اين انس مقدس است.

معجزه در پاي منبر

شهيد محمد محمدي‌مقدم پس از آنكه ديپلم خود را دريافت مي‌كند، از آنجا كه عشق به حضور در جبهه‌هاي جنگ همواره در وجودش شعله مي‌كشيد، پس از شركت در امتحان كنكور عازم جبهه‌هاي جنگ مي‌شود و پيش از آنكه به دانشگاه برود، حضور در دانشگاه جبهه‌ها را براي كسب معارف الهي برمي‌گزيند. حتي پس از آنكه نتايج كنكور اعلام مي‌كند كه او در رشته مهندسي كشاورزي در دانشگاه اروميه پذيرفته شده است، وي در پاسخ به خواهر خود كه از او مي‌پرسد با قبولي در دانشگاه از حضور در جبهه تسويه مي‌كني؟ مي‌گويد: زبانت را گاز بگير! جبهه كه تسويه‌پذير نيست. تا جنگ هست ما هم بايد در جبهه حضور داشته باشيم. هرچند شهيد محمدي‌مقدم يك‌سال براي تحصيل به اروميه مي‌رود، اما شوق حضور در جبهه‌هاي جنگ دوباره او را به دانشگاه جبهه‌ها مي‌كشاند و باز عازم مناطق عملياتي مي‌شود. حضوري كه بدون خطر هم نبود و در يكي از اين اعزام‌ها از ناحيه پا به شدت مجروح مي‌شود. چنانچه يكي از پاهايش براي مدتي در گچ مي‌ماند و قرار مي‌شود تركشي كه به آن اصابت كرده بود، بعدها با عمل جراحي خارج شود. اما محمد در يكي از روضه‌هايي كه پدرش در خانه برگزار مي‌كرد، پاي منبر نذر مي‌كند تركش بدون عمل جراحي خارج شود و صبح روز بعد اين تركش از زخم بيرون زده و خود را نمايان مي‌سازد.

تربيت شاگردان نخبه قرآني

شهيد محمدي‌مقدم كه در روخواني و روانخواني و قرائت قرآن كريم تبحر خاصي يافته بود، براي آموزش قرآن به كودكان و نوجوانان، جلسات منظمي را در مسجد جعفري برگزار مي‌كند. وي حتي براي ارزيابي قرآن‌آموزان و تشويق هرچه بيشتر شاگردانش به تداوم آموزش، مسابقات متعددي برگزار مي‌كند. ماحصل اين توجهات تربيت شاگرداني مي‌شود كه به گفته سيد‌وحيد مرتضوي خواهر‌زاده اين شهيد كه خود نيز از شاگردان دايي شهيدش محسوب مي‌شود، فعالان قرآني بسياري از همان كلاس‌هاي مسجد جعفري تربيت شده‌اند. سيد وحيد مرتضوي در اين خصوص مي‌گويد: شهيد محمد محمدي‌مقدم تلاش بسياري براي پرورش و تربيت بچه‌هاي محله بر اساس آموخته‌هاي قرآني داشت. بر اثر همين تلاش‌ها بود كه اكنون چهره‌هاي موفقي در علوم قرآني به جامعه تقديم شده است و به طور مثال تعدادي از مديران شبكه قرآن از همان جوانان و نوجواناني هستند كه تحت نظر شهيد پرورش يافته‌اند. خود من نيز در اولين مسابقاتي كه دايي برگزار مي‌كرد شركت كردم و از ايشان جايزه‌اي دريافت كردم كه مشوقم در ادامه فعاليت‌هاي قرآني بود. چنانچه هم‌اكنون در مسابقات قرآني مختلفي شركت كرده‌ام و افتخار دارم كه تلاوت قرآن را در مجالس و محافل معنوي بسياري انجام داده‌ام.

غسل شهادت

محمد، اين استاد قرآن كه زندگي‌اش را با كلام الهي در هم آميخته و ثمرات انس با قرآن كريم او را به مقام يك مجاهد رزمنده سوق داده بود، عاقبت اول خرداد ماه 1367 در ارتفاعات شاخ شميران به شهادت مي‌رسد. همرزمانش در خصوص نحوه شهادت او تعريف تعريف كرده‌اند: در خطي كه ما حضور داشتيم، عملياتي انجام نشده بود. قرار هم نبود خطر خاصي رزمندگان را تهديد كند. ما تنها به جهت حفظ خط در آنجا حضور داشتيم و به قول بچه‌ها احتمال نوربالا شدن و به شهادت رسيدن كم بود. اما يك‌روز محمد به ما گفت كه مي‌خواهد غسل شهادت بگيرد.

تعجب كرديم و به او گفتيم در اين هواي سرد كوهستاني منطقه حالا چه وقت غسل گرفتن است؟ هرچه گفتيم قبول نكرد و براي انجام آن به كنار رودخانه رفت. در آن هواي سرد غسلش را گرفت و وقتي كه از اين كار فارغ شد، هنوز لحظاتي نگذشته بود كه يك خمپاره سرگردان دشمن كنارش به زمين برخورد كرد و تركش‌هاي آن، بهانه پرواز اين قاري قرآن شد. گويي كه آن گلوله خمپاره مأمور شده بود تا محمد را به آرزويش برساند.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار