کد خبر: 696275
تاریخ انتشار: ۱۷ دی ۱۳۹۳ - ۰۰:۱۸
سرمقاله
عباس حاجي نجاري
پس از آغاز دور جديد مذاكرات هسته‌اي در آذر سال 92 كه به امضاي توافقنامه اقدام مشترك انجاميد و با توجه به چند مرحله مذاكرات كه در يك سال اخير انجام شد، انتظار اين بوده و هست كه طرف امريكايي با توجه به تجربه دو دهه مذاكره هسته‌اي با ايران كه در قالب‌هاي مختلف انجام شده و شناختي كه از طرف ايراني پيدا كرده است، حداقل‌هاي لازم در عرف ديپلماسي را رعايت كرده و به اين نتيجه رسيده باشد كه به كار‌گيري گفتمان تحقيرآميز و سلطه‌طلبانه و اختلاف‌برانگيز نسبت به مردم ايران و روند مذاكرات ، نه تنها كمكي به حل مسائل نكرده ، بلكه روند‌هاي آينده را پيچيده‌تر مي‌كند.
رئيس‌جمهور امريكا در آخرين گفت‌وگوي خود با رسانه‌ها در سال 2014 كه در مصاحبه با شبكه راديويي ان.پي.آر (راديوي ملي امريكا) انجام شد، بار ديگر ايران را كشوري ياغي قلمداد و با القاي وجود دوگانگي در كشور در مواجهه با مذاكرات هسته‌اي، بر خط تفرقه در درون ايران تأكيد كرد.
اوباما در اين گفت‌وگو با توهين به ملت ايران، ايران را كشوري ياغي توصيف كرد و گفت اوايل رياست‌جمهوري من در سال 2007 از من پرسيده شد آيا به كشورهاي مختلف ياغي سفر خواهم كرد ؟ آنچه من آن زمان گفتم همچنان به قوت خود باقي است. اوباما گفت اگر من فكر كنم اين كار موجب پيشبرد منافع امريكا مي‌شود، بله اين كار را انجام مي‌دهم اما من فكر مي‌كنم براي اينكه اين روزنه در مورد ايران باز شود، ما بايد موضوع هسته‌اي را حل كنيم. او يادآور شد كه: بعضي در ايران قدر مذاكرات را مي‌دانند و به دنبال استفاده از آن هستند، اما بعضي «‌تندروها‌» در داخل ايران از رسيدن به راه‌حلي براي پرونده هسته‌اي احساس خطر مي‌كنند و چنان به شدت بر ضد امريكايي و ضد غربي بودن خود سرمايه‌گذاري سياسي و اعتقادي كرده‌اند كه از گشودن درها به روي جهان وحشت دارند.
اوباما در اين سخنان در عين اينكه نمي‌تواند قدرت ايران را انكار كند اما مي‌كوشد آن را متأثر از مذاكرات هسته‌اي قلمداد كند و مي‌گويد: از نگاه امريكا اولين قدم بزرگ كه مي‌تواند به بهبود روابط ايران و امريكا منجر شود، حل پرونده هسته‌اي ايران است و اينكه مقام‌هاي ايران بتوانند جامعه جهاني را قانع كنند كه به دنبال دستيابي به سلاح هسته‌اي نيستند. زمانش رسيده است كه ايران قدر فرصت را بداند و با توجه به توانايي و منابع فوق‌العاده‌اي كه دارد به يك قدرت منطقه‌اي تبديل شود كه هم براي مردم اين كشور، هم منطقه و هم امريكا اتفاقي خوب است.
پيش از اوباما، ‌گري سيمور، هماهنگ‌كننده سابق كاخ سفيد در امور كنترل تسليحات، در نشست ماه گذشته انديشكده بروكينگز امريكا كه پيرامون مذاكرات هسته‌اي ايران با گروه1+5 برگزار شده بود، موفقيت امريكايي‌ها در مذاكرات را منوط به تغيير محاسبات مسئولان ايران در اثر فشارها دانسته و مي‌گويد: مسئله واقعاً به محاسبات رهبر معظم مربوط مي‌شود و به اين مسئله مربوط مي‌شود كه از ديدگاه او توازن قدرت يعني چه. من اطمينان دارم كه روحاني و ظريف بسيار تمايل دارند كه توافق به دست آيد.
رئيس‌جمهور روحاني در رقابت‌هاي انتخاباتي شعار برداشته شدن تحريم‌ها را سرداده بود و اگر آنها درك كنند كه تنها راه برداشته شدن تحريم‌ها، پاسخ دادن به برخي مطالبات امريكا است، اين مورد را به اطلاع (آيت‌الله) خامنه‌اي خواهند رساند، اما (آيت‌الله) خامنه‌اي همچنين از طرف سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران و تندروها نيز مورد رايزني قرار مي‌گيرد كه به وي مي‌گويند ما به اين امتيازات هيچ نيازي نداريم، امريكايي‌ها ضعيف هستند، ما قوي هستيم، ما مي‌توانيم كار را پيش ببريم. تا اين لحظه رهبر معظم از تندروها طرفداري كرده است. بايد صبر كرد و ديد در هفت ماه آينده چه اتفاقي خواهد افتاد؟ استدلال اصلي من اين است كه تا جايي كه ما بتوانيم روي محاسبات (آيت‌الله) خامنه‌اي تأثير بگذاريم بايد وي را متقاعد كنيم كه ما آماده‌ايم از اين مذاكرات دور شويم و به تحريم‌ها بازگرديم. 

سخنان اوباما و ديگر مسئولان اين كشور، بار ديگر پرده از راهبرد پنهان امريكا در استراتژي فرسايشي كردن مذاكرات هسته‌اي، با هدف اثرگذاري بر فرآيندهاي داخل ايران برمي دارد . در اين مسير امريكا علاوه بر راهبردهاي كلان خود در مسير مذاكرات هسته‌اي، دو هدف مرحله‌اي را دنبال مي‌كند:
اول اينكه تلاش دارد موضوع مذاكرات را به عامل دوقطبي‌سازي جامعه ايران تبديل كند و از اين طريق با صف‌بندي مخالف و موافق غني‌سازي اورانيوم در داخل عملاً ظرفيت حمايت ملي از مذاكرات را كاهش دهد. در اين زمينه نقش عوامل داخلي در تخريب «‌باور ملي‌» نقشي اساسي دارد كه مصداق بارز آن را مي‌توان سخنان اخير شيرزاد، عضو مركزيت حزب منحله مشاركت در نشست انجمن اسلامي دانشكده ادبيات دانشگاه تهران دانست كه طي آن او مدعي مي‌شود كه هر كس در هر دوره‌اي كه تصميم گرفته ايران را به سمت هسته‌اي شدن پيش برد، اشتباه كرده و مي‌افزايد كه از اين چاه «صنعت هسته‌اي »، «آبي‌» در نمي‌آيد، مگر اينكه براي برخي افراد «‌ناني‌» در آيد. زيبا‌كلام نيز در اين نشست تشكل دانشجويي جريان اصلاحات مدعي مي‌شود كه هزينه فعاليت‌هاي علمي و صلح‌آميز ايران براي كسب پيشرفت‌هاي هسته‌اي، بيش از هزينه جنگ تحميلي بوده است!
 هدف ديگر مرحله‌اي نظام سلطه اين است كه نحوه عمل ايران در عرصه مذاكرات را عدول از اصول و مباني نظام اسلامي قلمداد و از اين طريق ظرفيت‌هاي بيروني انقلاب اسلامي را كاهش دهد. در اين زمينه، سايت بي‌بي‌سي در تحليلي موذيانه مي‌نويسد: دولت حسن روحاني به سبب اداره و آماده‌سازي يك عدول بزرگ، واجد اهميت است. فارغ از نتيجه احتمالي مذاكرات در ماه‌هاي آينده، در اين يك سال اخير، نظام سياسي حاكم بر ايران با شكست ايدئولوژيكش و با فرو نهادن يكي از مهم‌ترين فرا روايت‌هايش يعني عدم رابطه با امريكا، قوي‌تر و موفق‌تر شده است. در حقيقت نظام سياسي در ايران با شكستش، موفق‌تر شده است، همچون ناقهرمان‌هاي رمان‌ها. دولت جديد مي‌خواهد مدرن باشد. حكومت بي‌شك در اين يك سال اخير مدرن‌تر، قوي‌تر و البته بي‌اصالت‌تر شده‌است. اعتدال معنايي جز همين تركيب قدرت و بي‌اصالتي ندارد!
 به رغم سناريوهاي غرب، اگرچه سياست‌هاي كلي كشور در عرصه مذاكرات توسط دستگاه‌هاي ذي‌ربط در نظام تعيين و مقام معظم رهبري نيز در ديدار اخير با اعضاي مجمع عالي بسيج بر ادامه مذاكرات تأكيد كردند و يادآور شدند كه:‌ «اگر در مذاكرات حرف منطقي زده و قرارهاي عادلانه گذاشته شود، قبول مي‌كنيم، اما مردم ايران از صدر تا ذيل از آحاد مردمش در مقابل زياده‌خواهي مي‌ايستند»، اما به نظر مي‌آيد با توجه به راهبردهاي نظام سلطه، عبور قدرتمندانه از عرصه كنوني از يك سو نيازمند هوشمندي و درك صحيح مسئولان نسبت به راهبردهاي دشمنان به ويژه در حوزه عمليات رواني است و از ديگر سو نيازمند بسيج همه ظرفيت‌هاي ملي است، زيرا ماه‌هاي آينده يكي از دوران‌هاي سرنوشت‌ساز تاريخ انقلاب اسلامي است. ادامه مذاكرات آينده مستلزم دقت عمل بيشتر مسئولان در بيان مواضع و اقدامات عملي است.
تقويت وحدت ملي و توجه به راهبرد دشمن به دو‌قطبي‌سازي و چالش‌آفريني داخلي، نيازمند تأمل جدي دولتمردان در سناريو‌هاي نظام سلطه و قطع سرپل‌هاي نفوذ دشمن است. حاشيه‌سازي‌هاي اخير مسئولان كشور و ميدان دادن به عوامل و پادوهاي فتنه كه اين روز‌ها خانم كلينتون حسرت مي‌خورد كه چرا امريكا در سال 88 از آنها حمايت بيشتري نكرده است، از جمله عواملي است كه دشمنان را بر اثربخشي سناريوي دوقطبي‌سازي در داخل اميدوار مي‌كند. در حالي كه بعضاً نقد منصفانه به روند مذاكرات تحمل نمي‌شود، مواضع صريح تندروهاي افراطي در زير سؤال بردن دستاوردهاي هسته‌اي كشور با هيچ واكنشي مواجه نمي‌شود.
از سوي ديگر، به رغم ادعاي حمايت جريان رسانه‌اي اصلاح‌طلب از دولت، نقش آنها در ايجاد توقع در رسيدن به توافق و انتظار كاذب در مردم، تأثير مهمي در ايجاد التهاب در بازار ارز و طلا در ايام اخير داشت. اين روند كه متأسفانه در برخي حلقه‌ها تا برنامه‌ريزي براي برگزاري جشن هم پيش رفته بود، خواسته يا ناخواسته به عنوان «‌سرپل‌» اصلي دشمن در تضعيف اراده ملي در مقابله با نظام سلطه عمل مي‌كند. اين جريان اين روزها با دامن زدن به برخي از موضوعات ديگر اجتماعي، علاوه بر مسئله هسته‌اي تلاش دارد دولت را در عرصه‌هاي ديگر نيز درگير كند. به نظر مي‌آيد كه دولتمردان فراتر از حساسيت نسبت به انتقاد منتقدان كه البته اين روزها به شدت كاهش يافته، بايد براي چالش‌آفريني‌هاي اين به ظاهر دوستان چاره‌اي بينديشند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار