
در ميان 22 فيلم انتخابشده در بخش سوداي سيمرغ جشنواره فيلم فجر موضوعات متنوعي به چشم ميخورد كه با حضور بازيگران مطرح سينما به تصوير كشيده شدهاند. در اين ميان حضور پررنگ كارگردانان جوان هم جلب توجه ميكند.
«ارغوان»: به كارگرداني كيوان عليمحمدي و اميد بنكدار و به تهيهكنندگي علي محمدي با بازي مهتاب كرامتي، مرتضي اسماعيل كاشي، مهدي احمدي، الهام كردا، شقايق فراهاني، آزاده صمدي، مريم بوباني و نيكي نصيريان درباره فربد و آوا است كه در شب مرگ هنرمند مورد علاقهشان به طور اتفاقي در شهر كتاب با هم آشنا ميشوند و اين آشنايي ما را به گذشتهاي ميبرد كه حال و آينده اين دو شخصيت را تحتتأثير قرار ميدهد.
«اعتراف ذهن خطرناك من»: دومين ساخته سينمايي هومن سيدي به تهيهكنندگي جواد نوروزبيگي با بازي نگار جواهريان، سيامك صفري، رؤيا نونهالي، چكامه چمن ماه، هومن سيدي، عباس غزالي و بابك حميديان درباره مردي است كه در يك 24 ساعت چيزي را به ياد نميآورد.
«ايران برگر»: ساخته مسعود جعفري جوزاني با بازي محسن تنابنده، سحر جعفري جوزاني، حميد گودرزي، نيوشا ضيغمي، احمد مهرانفر، شهره لرستاني، گوهر خيرانديش، فريبا متخصص، فتحالله جعفريجوزاني، اسماعيل خلج، هادي كاظمي و علي نصيريان، فيلمي كمدي است كه توسط فتحالله جعفريجوزاني تهيه شده و ماجراي اهالي روستايي است كه برخي از آنها با حرص و طمع خواستار كسب قدرت در بين اهالي روستا هستند.
«بوفالو»: به كارگرداني كاوه سجادي حسيني و تهيهكنندگي همايون اسعديان با بازي پرويز پرستويي، سهيلا گلستاني، پانتهآ پناهيها و هومن سيدي درباره زن و شوهر جواني است كه براي دستيابي به رؤياهايشان به شهر انزلي ميروند اما در آنجا حوادثي سر راهشان قرار ميگيرد.
«بهمن»: ساخته مرتضي فرشباف و تهيهكنندگي جواد نوروزبيگي كه در بخش فيلمهاي اول نيز حضور دارد با بازي زوج فاطمه معتمدآريا و علي احمد حامد درباره شخصيتي به نام هما يكي از مجربترين پرستاران بيمارستان است كه به او پيشنهاد شبكاري و مراقبت از مادر رئيس بيمارستان ميشود.
«تا آمدن احمد»: دومين ساخته سينمايي صادق صادقدقيقي به تهيهكنندگي پروانه مرزبان با بازي مهدي فقيه، افسر اسدي، پرهام دلدار و بهرام ابراهيمي درباره احمد يكي از رزمندگان هلال احمر در جبهه خوزستان است كه قرار بود روز عروسي خواهرش به جزيره خارك برگردد اما...
«تگرك و آفتاب»: به تهيهكنندگي و كارگرداني رضا كريمي روايت و نگاه تازهاي به دفاع مقدس دارد.
«حكايت عاشقي»: پيش از اين در بخش فيلمهاي اول حضور داشت، دومين ساخته سينمايي احمد رمضانزاده به تهيهكنندگي مسعود جعفري جوزاني با بازي بهرام رادان، شيلان رحماني و قطبالدين صادقي داستان قصه عشق يك خبرنگار ايراني به يكي از بازماندگان بمباران شيميايي حلبچه را روايت ميكند.
«خانه دختر»: به كارگرداني شهرام شاه حسيني و تهيهكنندگي محمد شايسته با بازي حامد بهداد، باران كوثري، پگاه آهنگراني، رعنا آزادي ور، بابك كريمي، رؤيا تيموريان، محمدرضا هدايتي، بهناز جعفري و نادر فلاح درباره شخصيتي به نام مرتضي است كه قصد دارد منزلش را زير قيمت بفروشد و از نگاه سنگين مردمان محله فرار كند.
«خداحافظي طولاني»: به كارگرداني فرزاد مؤتمن كه اين كارگردان به همراه علي حضرتي آن را تهيه كرده است با بازي سعيد آقاخاني، ساره بيات، ميترا حجار و نادر فلاح درباره شخصي به نام يحيي است كه از اتهام يك قتل جنجالي تبرئه شده ولي جامعه و اطرافيانش هنوز به عنوان مجرم نگاهش ميكنند.
«دوران عاشقي»: به كارگرداني و تهيهكنندگي عليرضا رئيسيان با بازي ليلا حاتمي، شهاب حسيني، فرهاد اصلاني، بيتا فرهي، پرويز پورحسيني و سوگل قلاتيان به بحران خانوادگي يك خانواده در گير و دار مسائل روز جامعه ميپردازد.
«رخ ديوانه»: ساخته ابوالحسن داودي و تهيهكنندگي بيتا منصوري با بازي طناز طباطبايي، امير جديدي، ساعد سهيلي، صابر ابر، نازنين بياتي، گوهر خيرانديش و بيژن امكانيان درباره چند جوان است كه در يك قرار اينترنتي درگير يك شرطبندي ميشوند و به مسيري دشوار و خطرناك كشيده ميشوند.
«روباه»: به كارگرداني بهروز افخمي و تهيهكنندگي محمد پيرهادي با بازي حميد گودرزي، بابك حميديان، جلال فاطمي، آرش مجيدي و مرجان شيرمحمدي، موضوعي مرتبط با انرژي هستهاي دارد و به مسائل امنيتي و جاسوسي ميپردازد.
«شرفناز»: به تهيهكنندگي و كارگرداني حسن نجفي با بازي حميرا رياضي، ضرغام استادي اصل، علي اوسيوند و ايوب افشار مضموني اجتماعي دارد.
«شكاف»: ساخته كيارش اسديزاده و به تهيهكنندگي علي سرتيپي و منيژه حكمت با بازي هانيه توسلي، بابك حميديان، پارسا پيروزفر، سحر دولتشاهي و اميركيان نجفزاده درباره زوج جواني است كه در آستانه تصميمگيري براي صاحب فرزند شدن به واسطه پيشامدهايي زندگيشان به بحران كشيده ميشود.
«شيفت شب»: به تهيهكنندگي و كارگرداني نيكي كريمي با بازي محمدرضا فروتن، ليلا زارع، سحر قريشي، گوهر خيرانديش و امير آقايي، درباره ناهيد است كه در زندگي روزمره غرق شده و طي تصادفي متوجه ميشود كه چيزهاي زيادي را نميدانسته. او به دنبال رازهاي زندگي شوهرش در خيابان ميگردد.
«طعم شيرين خيال»: به كارگرداني كمال تبريزي و تهيهكنندگي محمدعلي حسيننژاد با بازي شهاب حسيني، نازنين بياتي، نادر فلاح، نازنين فراهاني و پريوش نظريه يك طنز رومانتيك است كه در آن شيرين ماجراي آشنايي خود و خانوادهاش با كسي را كه قرار است به خواستگاري او بيايد براي ما روايت ميكند. در اين فيلم سعي شده در بطن داستاني سرگرم كننده به مقولات و مفاهيمي چون تعامل سازنده و سالمِ انسان با طبيعت و محيط زيست اشاره شود.
«عصر يخبندان»: به كارگرداني مصطفي كيايي و تهيهكنندگي منصور لشگري قوچاني با بازي بهرام رادان، مهتاب كرامتي، فرهاد اصلاني، آنا نعمتي و سحر دولتشاهي همراه است. در خلاصه داستان اين فيلم آمده است: در عصر يخبندان خارپشتها تصميم گرفتند رنج خارهاي يكديگر را تحمل كنند اما كنار هم باشند و به هم گرما بدهند. خارپشتها تنها جانداراني بودند كه در عصر يخبندان زنده ماندند.
«مرگ ماهي»: به تهيهكنندگي و كارگرداني سيد روحالله حجازي با بازي نيكي كريمي، علي مصفا، طناز طباطبايي، بابك حميديان، ريما رامينفر، سحر دولتشاهي، بابك كريمي، بهرنگ علوي، حسام محمودي و پانتهآ بهرام همراه است. در خلاصه داستان فيلم آمده است: هميشه فكر ميكردم ماهيها موقع مردن، وقتي لب ميزنن، يه چيزي ميخوان بگن كه من اونو نميشنوم...
«مزار شريف»: به كارگرداني عبدالحسين برزيده و تهيهكنندگي منوچهر شاهسواري با بازي حسين ياري، مهتاب كرامتي و مسعود رايگان، روايتي از حمله طالبان به كنسولگري ايران در 17 مرداد 1377 در شهر مزار شريف و شهادت هشت نفر از ديپلماتهاي ايراني است كه تنها بازمانده اين حادثه اللهمدد شاهسون راهي سفري ۱۵ كيلومتري با پاي پياده به سمت ايران ميشود.
«مشرف به كوچه بينام»: به تهيهكنندگي و كارگرداني هاتف عليمرداني و با بازي فرهاد اصلاني، باران كوثري، پانتهآ بهرام، ستاره پسياني و محمدرضا غفاري داستان دو خانواده است كه در همسايگي هم در جنوب تهران زندگي ميكنند و تفاوتهاي فكري آنها باعث درگيريشان ميشود.
«من ديهگو مارادونا هستم»: به كارگرداني بهرام توكلي و تهيهكنندگي جواد نوروزبيگي با بازي گلاب آدينه، سعيد آقاخاني، ويشكا آسايش، پانتهآ پناهيها، جمشيد هاشمپور و هومن سيدي همراه است. در خلاصه داستان فيلم آمده است: تو ميداني من از چي مارادونا خوشم مياد؟ از اينكه تو زندگيش هيچ وقت واقعيت و رؤيا برايش مرز نداشت.