...غلبه زائران اربعين در نجف اشرف با پابرهنههاست. اميرالمومنين در مدت زندگي و زمامداري خود با دو دستهاي كه گرفتار «مال حرام انباشته» و «فكر باطل انباشته» بودند، در جنگ بود و حالا مالاندوزان و باطلانديشان در بارگاه او كم پيدايند.
بسياري شركت در چنين اجتماعي را با مراتب روشنفكري خود جور نميبينند و بسياري ديگر رفاه مطلوب خود را در اين مراسمها نميبينند. اما اين ميليونها زائر را يك اشاره امام صادق(ع) به اينجا كشانده است: «هر كسي پياده به زيارت حسين برود، خداوند براي هر گامي كه بر ميدارد، حسنهاي برايش مينويسد، گناهي از او پاك ميكند و درجهاي به رتبه او ميافزايد. هنگامي كه به آنجا برسد، خداوند دو فرشته بر او موكل ميكند تا آنچه اعمال خير در زيارت از او سر ميزند، بنويسند و هرآنچه شر و زشت از او سر ميزند ثبت نكنند.
وقتي كه قصد برگشت ميكند، با او وداع ميكنند و ميگويند اي ولي خدا! بخشيده شدي! تو از حزب خدا، حزب رسول او و حزب اهل بيت رسول او هستي. به خدا سوگند هرگز آتش جهنم را نخواهي ديد و او هم تو را نميبيند و بدنت هرگز طعمه آتش نخواهد شد.»
براي شناختن زائران اربعين كه از چه گروه و دستهاي هستند و اينكه بدانيم «جناح هميشه حاضر در صحنه دين» كيانند، يك نشانه پيدا بود. روزهاي منتهي به اربعين كه جمعيتي نفسگير و بيسابقه در تاريخ نجف و در تاريخ جهان در اطراف حرم حضرت امير گرد آمده بود، حساب و كنترل كار از دست خادمان حرم خارج شد و چون كفشداري حرم براي يك هزارم چنين جمعيتي بيشتر ظرفيت نداشت، به ناچار كفشها روي هم تلنبار ميشد. جلوي هر يك از وروديهاي حرم تپهاي بود از اين پاپوشها. تركيبي از دمپاييهاي مستعمل و كفشهاي پاره كه اگر همه آنها را به پينهدوزي به يك دينار عراقي ميفروختي، نميخريد.
چيزي شبيه همان توصيفي كه از كفشهاي حضرت در دوران زمامدارياش شنيدهايم. وسعت اين تلنبار دمپايي و كفش مقابل هر يك از وروديها به قدر يك زمين واليبال بود و عمق آن در برخي جاها به نيممتر ميرسيد. اين يعني كه شما براي پيدا كردن دمپايي و كفشهاي غالباً سياهرنگ و يك شكل كه در بيرون حرم رها كردهاي، نبايد به استعداد خودت متكي باشي.
البته در همه حرمها نيز شيوه مواجهه با اين پديده يكسان نبود. در كربلا با كاظمين و در هر دو اين مكانها با نجف، رفتار متفاوتي از خادمان ديديم كه تحت تأثير شرايط خاص آنجا تا حدودي پذيرفتني بود. شخصاً در كربلا كفشهاي خود را گم كردم. وقتي از حرم بيرون آمدم، گفتند خادمان كفشهايي را كه در آستانه حرم بوده، در دهها گوني به جاي ديگري منتقل كردهاند. ميخواستم يكي از همان چندده هزار دمپايي مستعمل را بپوشم و برگردم اما طلبه عكاسي كه همراه ما بود، اشكال وارد كرد.
وقتي فاصله 3 كيلومتري حرم تا محل اسكان را پابرهنه برگشتم، فرد مطلع ديگري از دو مرجع تقليد –يكي در عراق و ديگري در قم- نام برد كه درباره اين وضعيت ويژه گفتهاند «مردم راضي باشند تا در چنين موقعي از دمپاييهاي يكديگر استفاده كنند» چون عموم دمپاييها فاقد ارزش مادي و شبيه به هم بود.
آنها كه اجتماع عظيم اربعين امسال را غريب و ديرباور ميدانند، همين يك وضعيت كافي است تا بدانند در محاسباتشان نبايد اجتماع عدهاي ژيگول و آدم افادهاي و پرهزينه را چند ده هزار برابر كنند و آنگاه بگويند «نمي شود». آن كه رفتنش با پاي برهنه و برگشتنش هم با پاي برهنه و زخم خورده است و مقصدش جز اقامه نماز در حرم مولا نيست، خرج و هزينه و برنامهريزي معمول نميخواهد كه بگوييم عجيب است و نشدني.