بارها گفته و شنيدهايم كه ميراث فرهنگي هر كشور اعم از ملموس و غيرملموس از شاخصههاي هويتي آن اجتماع هستند؛ بههمين خاطر كشورهاي مختلف سعي ميكنند تا از كمترين داشتههاي تاريخي خود تحت هر عنواني كه هست حفاظت و صيانت كنند تا به غير از ارائه عناصر هويتي به مردم كشورشان، بستر جذب گردشگر خارجي را فراهم كنند؛ چنانچه در امريكاي جوان با تاريخ 200 ساله از زندانهاي مخوف قديمي خود به عنوان ميراث فرهنگي استفاده ميشود!
اين در حالي است كه در كشور ما آثار تاريخي و باستاني بسياري وجود دارد كه در هر شهر و روستايي ميتوان ردپاي آنها را به وفور ديد؛ و اين حقيقتي است كه توريستهاي خارجي نيز اذعان داشتهاند اما متأسفانه هربار شاهد اين هستيم كه برخي آثار و ابنيه تاريخي در سايه كمتوجهي و اهمالورزيها درحال تخريب و نابودي تدريجي يا آني هستند و آب هم از آب تكان نميخورد. يكي از اين آثار مهم تاريخي كه در يونسكو هم ثبت جهاني شده است ميدان امام اصفهان است؛ اثري كه نه فقط مربوط به اصفهان بلكه به تمام ايران ارتباط دارد؛ به تازگي ديوارهاي آن تا نيمه نمناك و خيس خورده شده است البته فريدون الهياري مديركل اداره ميراث فرهنگي و گردشگري استان اصفهان در پاسخ به خبرنگاران گفته اين جريان مربوط به سالها پيش است و ما نزديك ۳۰ سال است كه شاهد اين نمزدگي خصوصاً در فصلهاي بارش در ديوارهاي اين محل بودهايم. جاي بسي تعجب است كه چرا بعد از 30 سال به گفته اين مدير هنوز براي برطرف كردن آن اقدام جدي صورت نگرفته است تا حالا اين چنين شاهد رطوبت بر ديوارها نباشيم كه هر آن احتمال ريزش دارند؛ متأسفانه در سايه بيتوجهيهاي مسئولان امر اين ميدان تاريخي درمعرض تخريب قرار دارد و گويا تا صداي بازرسان يونسكو در نيايد و تهديد نكنند كه ميدان امام را از ثبت جهاني خارج ميكنند آقايان همچنان به گمانهزني مشغول هستند و دست روي دست ميگذارند!!
البته ماجراي مشكلات ميدان سالهاست گريبانگير اين بناي تاريخي و جهاني شده است. مدتهاست بخشي از كاشيكاريهاي مسجد هم طبله كرده و فرو ريخته، فرو ريختن بخشي از كاشيهاي مناره اين بناي تاريخي، نماي زشتي را به اين مسجد تاريخي داده است به شكليكه هر لحظه امكان تخريب اين گنبد فيروزهاي زيبا وجود دارد. به دنبال انعكاس خبر ريزش كاشيهاي گنبد مسجد امام براي نصب كردنش اقدام نمودند، اما چه اقدامي؟! گنبد فيروزهاي مسجد امام يك نسل را در احاطه داربستهاي زمخت فلزي گذراند. نكته عجيب اينجاست كه موضوع رطوبت ديوارهاي ميدان امام هرچند سال يكبار سوژه خبري و رسانهاي ميشود و بعد از مدتي هم از ياد ميرود و در تكراري بينتيجه دوباره سخن از آن به ميان ميآيد.
البته اين موضوع را نميتوان كتمان كرد كه بخشي از اهمالورزيهاي صورت گرفته بعضاً به دليل نوع نگاه مديران نفتي است كه از چنين گنجينههاي ارزشمندي به درستي استفاده نميكنند. شايد اگر آثاري چون اين شاهكار تاريخي در كشور ديگري بود، قدرش را به مراتب بيشتر ميدانستند. دردناكتر اينكه رطوبت ديوارها و طبله كردن كاشيهاي گنبد مسجد امام تنها بخشي ازاين بيتوجهيهاست كه رسانهها به تصوير كشيدهاند؛ همين مسجد مدرس شيخ بهايي كه خود به تنهايي بيانگر فرهنگ و تمدن اسلامي ماست با كمال تأسف سالهاست به انبار سازمان اوقاف تبديل شده است در حاليكه آقايان ميتوانستند اين مكان بكر تاريخي را به موزه تمدن اسلامي در دل شاهكار مسجد مبدل كنند؛ موزهاي كه علم و دانايي مسلمانان را در دوران ترسناك قرون وسطا به رخ جهانيان ميكشد اما حتي ميراث فرهنگي حاضر نيست ديوارهاي در حال ريزش اين مدرس را بندكشي ساده بكند و از آن محل حفاظت نمايد. چند سال پيش هم كلوم طلايي 300 ساله همين مسجد را به سرقت بردند و مدير ناآگاه ميراث فرهنگي استان در آن زمان در پاسخ به اعتراض رسانهها كه ظاهراً تنها صداي حفظ آثار تاريخي و هويتي هستند با خونسردي گفت اين اتفاق چيز مهمي نبوده ما از اين كلومها زياد داريم! اما از آنجا كه ضربات تازيانه بر پيكره ميدان امام تمامي ندارد، چند سال پيش هم عدهاي از مسئولان استان ساعت آفتابي 300 ساله مسجد را كندند و به دور انداختند كه واكنش هر روز توريستها و تورليدرها را دربردارد؛ متأسفانه اين اهمالورزيها و سوءمديريتها به نام جمهوري اسلامي تمام ميشود بهخصوص وقتي مهمترين مخاطب آن توريستهايي هستند كه از گوشه و كنار جهان ميآيند. سؤال اينجاست چرا هيچ وقت هيچ كس بهدرستي از اين شاخصههاي هويتي حفاظت نميكند و براي آنها دل نميسوزاند؟! وقتي اثري تاريخي در مركز شهري كه دهمين شهر توريستي دنياست اينگونه آسيب ميبيند واي به حال آثاري كه دور از دسترس هستند؛ آنها چه سرنوشتي خواهند داشت؟!