تمديد هفت ماهه مذاكرات هستهاي در نشست وين 10، امريكاييها را از كابوس شكست مذاكرات هستهاي نجات داد. اوباما كه به دليل مشكلات اقتصادي و اجتماعي روزافزون جامعه امريكا، روزبهروز محبوبيت خود را در جامعه امريكا از دست داده و ناتواني در مديريت تحولات منطقه خاورميانه و استمرار شكستها در اين منطقه به از هم گسيختگي محاسبات منطقهاي امريكا انجاميده و اعتبار بينالمللي اين كشور را مخدوش ساخته است، به نتيجه مذاكرات هستهاي به عنوان تنها برگ برنده خود اميد بسته بود و اگر نشست مسقط يا وين 10 مطابق ميل امريكا پيش ميرفت، ميتوانست خلأ شكست در عرصههاي ديگر را در اين عرصه جبران كند.
تيم امريكايي با طراحي عمليات رواني حساب شده براي اثرگذاري بر روند مذاكرات كه عمدتاً بر برآورد از محيط داخلي ايران و رقابتهاي دروني جامعه امريكا متكي بود و با دو مصاحبه اوباما در آستانه نشست مسقط و وين 10 همراه شد، در اجلاس مسقط با ارائه يك سند هشتصفحهاي كه با عدول از بسياري از توافقات قبلي همراه بود، نشان دادكه به عرصه مذاكرات تنها به بستري براي تحميل اهداف پنهان خود كه همانا جلوگيري از پيشرفت و الگو شدن نظام جمهوري اسلامي است فكر ميكند. مبتني بر همين راهبرد بود كه در آستانه نشست مسقط ميگويد كه ما يك طرحي را ارائه ميدهيم كه ايران بايد به آن بله بگويد. با اعلام نتايج نشست وين 10 همانگونه كه پيشبيني ميشد، امريكاييها و ديگر متحدان غربي اين كشور دور جديدي از عمليات رواني و طرح مطالبات خود را براي كسب ابتكار عمل در روند مذاكرات آتي آغاز كردهاند، فليپ هاموند وزير خارجه انگليس كه براي شركت در نشست امنيتي منامه و امضاي قرارداد ايجاد پايگاه دريايي انگليس در بحرين به اين كشور سفر كرده است در رابطه با مذاكرات هستهاي ايران ميگويد: غرب نبايد در موضوع هستهاي به راحتي امتياز غيرعاقلانه به ايران بدهد، اين كاري بود كه گروه 5+1 در وين با ايستادگي بر سر مواضع اصولي خود انجام داد، اگر ميخواهيم تا چند ماه آينده به توافق جامع و كسب اطمينان از صلحآميز بودن برنامه هستهاي ايران برسيم، بايد تحريمها را همچنان ادامه دهيم.
جوبايدن معاون رئيسجمهور امريكا هم با بيان اينكه شانس رسيدن به توافق هستهاي كمتر از 50درصد است ميافزايد ما با ديپلماسي سختترين تحريمهاي تاريخ را بر ايران اعمال كردهايم، در اثر مذاكراتمان، ايران برنامه هستهاي خود ر ا تا حد زيادي محدود كرده و در مقابل تعليق تحريمهاي حداقلي دريافت كرده است، او سپس كاريكاتور نتانياهو در اجلاس شوراي امنيت را معيار تصميمگيري امريكا دانسته و ميگويد پيش از توافق مشترك ايران مدام به خط معروف ترسيم شده توسط نخست وزير نتانياهو نزديك ميشد اما اكنون اين مسئله برعكس شده است.
جان كري هم در نشست سابان با تأكيد بر اينكه روابط امريكا با اسرائيل عميق و راهبردي است و ما متعهد به امنيت اسرائيل هستيم، در مورد مذاكرات هستهاي ميگويد هنوز بين ديدگاههاي ايران و طرف مقابل شكاف وجود دارد و معلوم نيست كه اين اختلافات قابل حل شدن باشد.
فصل مشترك مواضع مسئولان امريكايي و رسانههاي آنها در هفت ماه آينده حفظ و شديد تحريمهاي اقتصادي عليه ايران است، به گونهاي كه حتي بر اساس مستندات نشريه فارين افيرز، كاخ سفيد حتي اگر در مذاكرات هستهاي با ايران به توافق برسد، اين توافق داراي هيچ تضميني از سوي امريكا نيست. در نقطه مقابل اگرچه سياستهاي كلي كشور در عرصه مذاكرات توسط دستگاههاي ذيربط در نظام مشخص شده و مقام معظم رهبري نيز در ديدار اخير با اعضاي مجمع عالي بسيج بر ادامه مذاكرات تأكيد كردند و يادآور شدند كه: «اگر در مذاكرات حرف منطقي زده و قرارهاي عادلانه گذاشته شود، قبول ميكنيم، اما مردم ايران از صدر تا ذيل از آحاد مردمش در مقابل زيادهخواهي ميايستند» اما به نظر ميآيد با توجه به راهبردهاي نظام سلطه، ادامه مذاكرات در هفت ماه آينده مستلزم دقت عمل بيشتر مسئولان در بيان مواضع و اقدامات عملي است، كه البته بعضاً اينگونه نيست، يعني در حالي كه طرف غربي چشمانداز مذاكرات را كاملاً مبهم اعلام ميكند، در داخل خوشبينانه از حصول به توافق در آينده نزديك سخن گفته ميشود يا آنكه آن مسئول بانكي از حل مشكلات ارزي در آينده نزديك سخن ميگويد و... اين در حالي است كه طرح اينگونه مواضع در روزهاي قبل از نشست مسقط و وين 10 سبب شد كه با تمديد مذاكرات بازار با يك جهش مواجه شود. مضافاً بر اينكه ايجاد انتظار و تكرار آن عملاً بازار سرمايهگذاري و توليد را با ركود مواجه ساخته و از هرگونه برنامهريزي و سرمايهگذاري بلندمدت باز ميدارد. تمركز توجه بر اقتصاد مقاومتي براي مقابله با راهبرد اصلي نظام سلطه يعني تحريم فلج كننده اقتصادي، مستلزم باور به توانمنديهاي داخلي و ظرفيتهاي دروني نظام است كه متأسفانه بعضاً حتي در حد شعار نيز تكرار نميشود و اين در حالي است كه نزديك به يكسال از تدوين و ابلاغ سياستهاي آن گذشته است. فرصت 10 ماهه زماني كافي براي تدوين دستورالعمل اجرايي و طرحهاي عملياتي تحقق آن بود كه بايد از دسترفته محسوب كرد و تنها نشان باقي مانده معدود تراكتها و بنرهاي تبليغي مراكز فرهنگي در تبليغ شعار سال و اقتصاد مقاومتي در خيابانها ويا در سر برگ نامه ادارات دولتي است، اگر چه برخي از نهادها نظير بسيج عزم خود را براي تحقق آن جزم كردهاند كه البته نيازمند حمايت دولتي است. توجه به مولفههاي اصلي اقتدار ملي و سرپنجههاي انقلاب اسلامي در منطقه كه مهمترين معضل دشمن در مديريت تحولات بيروني است، نيازمند عنايات ويژه است، نظام سلطه و پادوهاي منطقه اياش براي تخليه ظرفيتهاي انقلاب اسلامي و محدود كردن ايران حتي حاضر به تحمل ضررهاي دهها ميليارد دلاري شده و قيمت نفت را به حداقل ممكن رسانيدهاند. هفتماه آينده بخش عمده توان نظام سلطه براي تخليه ظرفيت ايران در تحولات منطقه در عرصههايي نظير فلسطين، لبنان، سوريه، عراق، يمن و... صرف خواهد شد كه اين امر نيازمند برنامهريزي ويژه و تقويت ظرفيتهاي دفاعي است.
تقويت وحدت ملي و توجه به راهبرد دشمن به دوقطبيسازي و چالشآفريني داخلي از ديگر موضوعاتي است كه متأسفانه سخنان و حاشيه سازيهاي اخير مسئولان كشور و ميدان دادن به عوامل و پادوهاي فتنه كه اين روزها خانم كلينتون حسرت ميخورد كه چرا امريكا درسال 88 از آنها حمايت بيشتري نكرده است، به آن دامن ميزند و البته ميداني را نيز جهت مانور دشمن فراهم ميكند. عبور قدرتمندانه از عرصه كنوني نيازمند بسيج همه ظرفيتهاي ملي است، زيرا هفت ماهه آينده يكي از دورانهاي سرنوشت ساز تاريخ انقلاب اسلامي است.