بعد از گذشت 10سال، صـدا و سيمـا در آستانه يك خانه تكاني مديريتي قرار گرفته است؛ اقامت 10ساله عزتالله ضرغامي در جام جم براي سازمان صدا و سيماي ايران قوه محرك وقوع اتفاقات و تحولات زيادي بوده است؛ اما افتادن به روزهاي بد مالي و عصر رقابت باعث شد در اين روزهاي آخر نگاهها به عملكرد ضرغامي خيلي مـوشكافـانه باشد. حالا او دارد ميرود و پشت سرش كارنـامهاي برجاي گذاشته است كه مـيتواند كار را براي قضاوت آسان كند.
عزتالله ضرغامي 10 سال پيش در تاريخ ۳ خرداد ۱۳۸۳ رئيس سازمان صدا و سيما شد. او حكمي را دريافت كرد كه مطابق قانون اساسي از سوي مقام معظم رهبري صادر ميشود و اين حكم در پايان دوره پنج ساله رياست او بر سازمان صدا و سيما به حكم رهبري باز هم به مدت پنج سال ديگر تمديد شد تا ضرغامي اولين رئيس صدا و سيما از ميان پنج مدير قبلي رسانه ملي در 35 سال گذشته باشد كه توانسته دو دوره پياپي بر صدا و سيما رياست كند.
ضرغامي از دانشجوياني بود كه در اشغال سفارت امريكا شركت داشت. او در دهه ۶۰ با سپاه پاسداران و نيروي انتظامي همكاري و همچنين معاونت امور سينمايي وزارت ارشاد در دوران وزارت علي لاريجاني و مصطفي ميرسليم و معاونت صداوسيما در امور استانها و حقوقي و امور مجلس در دوران رياست لاريجاني را برعهده داشت. داشتن اين سوابق اما براي هيچ مديري نميتواند به منزله ضمانتي براي پيش رو داشتن روزهايي سهل و آسان در سازماني چون صدا و سيما با آن دايره مسئوليتي خطير و حساس باشد. وقتي ضرغامي به تلويزيون آمد هفت شبكه تلويزيوني، هشت شبكه راديويي ملّي و سراسري، 30 شبكه راديويي استاني، چهار شبكه تلويزيوني استاني و هفت شبكه جهاني توسط صداوسيما اداره ميشد. در اين شرايط نگاهي به كارنامه ضرغامي در آخرين روزهاي حضور او در صدا و سيما نشان ميدهد كه او قدمهاي بلندپروازانهاي را براي رسانه ملي ايران برداشته است؛ قدمهايي كه هر چند گاه با برخي كاستيها و نيز بداقباليها برداشته و همراه شد و نگذاشت كه نتيجه كار به شكل صد در صدي رضايتآميز باشد.
آمار و ارقام درباره عملكرد ضرغامي روند مثبت مديريتي او را حكايت ميكند؛ مدير خندان تلويزيون كه طي 10 سال گذشته كمتر سعي كرده براي مقابله با انتقادات به عملكرد رسانه ملي مستقيماً وارد بحث شود، بر مبنا و اساس آمار نشان داده كه كارهاي زيادي براي صدا و سيما انجام داده است.
رشد پنج برابري توليد انيميشن و پويانمايي، نوآوري با توليد و پخش هزار و 400 فيلم تلويزيوني، رشد 61 درصدي توليد مجموعههاي نمايشي در ژانرهاي پر بيننده، رشد سه برابري مجموعههاي نمايشي با موضوع انقلاب اسلامي، رشد چهار برابري توليدات نمايشي دفاع مقدس، توليد و پخش 20 سريال فاخر تاريخي، رشد 5/2 برابري توليدات طنز، رشد 3/6 برابري برنامههاي سلامت محور، رشد هفت برابري برنامههاي ورزشي، رشد 2/5 برابري برنامههاي قرآني و معارفي، رشد 4/2برابري توليدات مستند، راهاندازي 56 عنوان برنامه جديد تركيبي و گفتوگو محور جريان ساز، رشد 5/2 برابري برنامههاي علمي و اقتصادي، رشد 2/4 برابري برنامههاي كودك و نوجوان، توليد 250 برنامه در سال با موضوعيت شعر و ادبيات در معاونت صدا، افزايش سه برابري توليد و پخش برنامههاي راديويي و تلويزيوني در معاونت برون مرزي و توليد 650 عنوان مستند برجسته در اين بخش، رشد 51 درصدي بخشهاي خبري، افزايش 72 درصدي گزارشهاي خبري تلويزيوني، راهاندازي 16 پايگاه چند رسانهاي خبر و رشد سه برابري انواع توليدات موسيقي از جمله اعداد و ارقامي هستند كه روي كاغذ از مثبت بودن روند مديريتي ضرغامي طي 10 سال گذشته سخن ميگويند.
پدر ديجيتال صدا و سيماي ايران
شايد بتوان ضرغامي را پدر ديجيتال صدا و سيماي ايران نام گذاشت. گذر از آنالوگ به ديجيتال كه مهمترين و بلندپروازانهترين اقدام او بوده در دوره دوم رياستش بر صدا و سيما اتفاق افتاده است؛ پروژهاي عظيم كه هزينه سنگيني را روي دوش صدا و سيما گذاشت.
با اين وجود، اين پروژه ظرف مدت پنج سال به اجرا در آمد و در حالي كه تا چند سال پيش از آن، مردم تنها شاهد وجود هفت شبكه آنالوگ در رسانه ملي بودند ظرف مدت زماني نه چندان بلند 23 شبكه تلويزيوني و 20 شبكه راديويي توفان ديجيتال صدا و سيماي ايران را به پا كرد.
مردم ظرف مدت پنج سال با سيلي از شبكههاي ديجيتال تخصصي چون شبكههاي موضوعي پويا، تماشا، ورزش، قرآن و معارف، مستند، نمايش، بازار، سلامت، نسيم، افق و نيز شبكه HD مواجه شدند. نظير اين اتفاق با تأسيس شبكههاي موضوعي نمايش، گفتوگو، كتاب، نوا، آوا، اقتصاد، خانواده، صداي آشنا، نداي اسلام، دانش صبا، تلاوت، گلچين، كودك و نوجوان و راديو اينترنتي ايران صدا در بستر ديجيتال راديو نيز محقق شد. در واقع ضرغامي توانست در دوره دوم مديريت خود بر صدا و سيما اين امكان را مهيا كند كه بيش از 84 درصد مردم بتوانند با تهيه يك دستگاه ستآپ باكس به بيش از 23 شبكه تلويزيوني و 20 شبكه راديويي ديجيتال دسترسي داشته باشند.
در 10 سال گذشته علاوه بر توجه به تأسيس شبكههاي جديد ملي، تحولي در توسعه شبكههاي استاني نيز به وجود آمد تا آنجا كه اكثر استانهاي كشور با تأسيس شبكههاي بومي خود صاحب تريبون مستقل و حتي برنامهسازيهاي مستقل شدند؛ شبكههاي استاني كه از آنها به عنوان سازمان دوم رسانه ملي ياد شده و منظومهاي از 30 شبكه راديويي و 30 شبكه تلويزيوني 24ساعته را شامل ميشوند.
انقلاب برون مرزي جام جم
سريالهاي فاخر الف ويژه اصطلاحي بود كه در دوره ضرغامي معنا پيدا كرد. آثار و پروژههاي عظيمي كه با توجه و تخصيص بودجه خاص ساخته شدند. سريالهاي تلويزيوني مثل «يوسف پيامبر»، «مختار»، «بشارت منجي»، «دكتر قريب»، «در چشم باد»، «كلاه پهلوي»، «شيخ بهايي»، «نردباني بر آسمان»، «مدار صفر درجه»، «شهريار» و غيره در اين مدت با سرمايهگذاري ويژه صدا و سيما توليد و وارد تلويزيون شدند و به موفقيت داخلي و حتي خارجي دست پيدا كردند. انقلاب تأسيس شبكههاي برون مرزي نيز اتفاق ديگري است كه در اين دوره 10 ساله روي داده است؛ در اين مدت شبكه هايي چون PressTV، Hispan TV، IFILM به زبانهاي مختلف ظهور كردند تا هم كمكي به ارتقاي وجهه فرهنگي و سياسي ايران در مناطق مختلف دنيا باشند و هم بتوانند موضع مقتدرانه و آفندي كشورمان را در حوزه برون مرزي تقويت كنند.
راه اندازي نهضت توليد سريالهاي تلويزيوني منطبق بر نياز مخاطبان با سريالهايي چون «رستگاران»، «دلنوازان»، «نرگس»، «ترانه مادري»، «فاصله» يا حتي سريالهاي معارفي چون «او يك فرشته بود»، «آخرين گناه»، «اغما»، «روز حسرت»، «كمك كن»، «صاحبدلان» و غيره فرآيند موفقي را طي كرد و با استقبال مردم در اين دوره مواجه شد.
سرمايهگذاري بر حوزه پويانمايي و توليد انيميشن و رشد سه برابري توليد انيميشن ظرف يك بازه زماني سه ساله در كنار نهضت توليد تله فيلم و توليد بالغ بر 2 هزار فيلم تلويزيوني كه معادل توليد تمام تاريخ سينمايي كشور است، ديگر مؤلفههاي كارنامه ضرغامي را تشكيل ميدهد. مديري كه به رغم تمام اقداماتي كه انجام داده بيش از هر چيز با نقد مواجه ميشود تا مدح.
سند افق رسانه و دنياي عصر ديجيتال
در اينكه در طول يك دهه اتفاقات مثبت و رو به جلوي زياد رخ داده باشد اما ماحصل كار براي خود رئيس رضايتبخش نباشد، پارادوكس عجيبي وجود دارد. ما در 10 سال گذشته به اندازه هيچ دوره تاريخي تلهفيلم توليد نكردهايم. برنامههاي زنده و توليدي در اين دوره مشخصاً در دستور كار صدا و سيما بوده و بسياري از ساختارهاي قديمي و كهن در حوزه توليد برنامه شكسته شده است. با اين حال دليل نقدها بر مديريت ضرغامي چيست؟
به نظر ميرسد كه عدم توفيق صددرصدي ضرغامي ناشي از همان دلايلي باشد كه او خود آنها را حدود 10 سال پيش در قالب «سند افق رسانه» صدا و سيما پيشبيني كرده بود. در «سند افق رسانه» كه چشمانداز 10 ساله و اهداف كلان و فرصتها و تهديدهاي محيطي رسانه ملي را شفاف ميكرد، پيشبيني شده بود كه رسانه به زودي با محيطي رقابتي مواجه شود. در آن سند پيشبيني شده بود كه رسانه ملي آرامآرام در حال گذار از فضاي انحصاري به فضاي رقابتي است.
واقعيتي كه به وضوح پنج سال بعد با به صحنه آمدن رسانههاي فارسي زبان ماهوارهاي نسل دوم به وقوع پيوست. در دنياي امروز ما، رسانه معناي جديدي پيدا كرده و انقلاب عصر ديجيتال به وقوع پيوسته است. اگر ما تا 10 سال پيش به زحمت سير و گذر در فضاي كند اينترنت را به عنوان سرگرمي در كنار تلويزيون قرار ميداديم امروز ما هزاران ابزار سرگرميساز همچون نرم افزارهاي اجتماعي، گوشيهاي همراه هوشمند، اينترنت، جديدترين فيلمهاي روز دنيا و سيستمهاي پخش پيشرفته خانگي، كتابهاي ديجيتال و بالاخره شبكههاي ماهوارهاي را داريم كه نميدانيم كدام را بايد به ديگري ترجيح دهيم.
سرانه استفاده از اينترنت، سرعت ظهور نرمافزارها و برنامههاي جديد اينترنتي و تكنولوژي گوشيهاي همراه هوشمند در يك دهه گذشته با هيچ دوره ديگري قابل مقايسه نيست.
در 20 سال گذشته تلويزيون خودش بود و خودش و نهايتاً رقيبي به نام دستگاه پخش ويدئو كه آن هم در هر خانهاي نبود حالا اما با شيوع تب ماهواره در جامعه جهاني اين رقابت خيلي گستردهتر شده و كار را نه براي ضرغامي بلكه براي هر مديري كه امروز پا در صدا و سيما بگذارد، دشوار ميكند.
امروز قدرت انتخاب مردم به واسطه اين ابزار و فناوريها ارتقا پيدا كرده و اين موضوع مردم را مشكلپسند كرده است. عصر، عصر رقابت است و به نظر ميرسد كه يك تنه جنگيدن در مقابل سيل رقبا كار آساني نباشد. به همين دليل بايد گفت كه رسانه ملي در يك دهه گذشته با تمام سعي و توان رو به جلو حركت كرده و خواسته كه پيشرفت كند اما تا حدودي اين پيشرفت تحتالشعاع سرعت پيشرفت و ظهور رسانههاي عصر ديجيتال بوده است.
عزت ميرود
حالا ضرغامي همانطور كه به خود در نشست روز گذشته «افق رسانه» كنايه زده است كه «عزت وقت رفتنه !» دارد از جام جم ميرود و تمام انتقادها يا تعريف و تمجيدهايي كه در تمام اين سالها به گوش شنيده را در همان اتاق شيشهاي پشت سرش باقي ميگذارد تا بماند و شايد درسي باشد براي مدير آينده.