شايد بهتر باشد صدا و سيما ديگر دست از اين بوروكراسي عجيب كه مانع ساخته شدن فيلمهاي خوب در اين سازمان عريض و طويل ميشود، بر دارد. پشت درهاي صدا و سيما مستندسازان دغدغهمندي در انتظار هستند.
1- شبكه «من و تو» در آستانه سال تحصيلي جديد، مستندي را پخش ميكند كه مسئولان فرهنگي حتي از آوردن نامش هم هراس دارند. مستندي پر از شبهه در مورد انقلاب اسلامي ايران با روايتي كاملاً متفاوتتر از آنچه بارها و بارها از رسانهها شنيديم؛ روايتي كه در آن چهره انقلاب براي جواناني كه از نزديك آن را لمس نكردهاند و مردمي كه با اين حادثه تاريخي فاصله گرفتهاند، كاملاً مخدوش ترسيم شده است.
«انقلاب 57» چنان چهره ضد امريكايي و ناسيوناليستي از محمدرضا شاه ترسيم ميكند كه در انتهاي قسمت اول اين سؤال براي هر بينندهاي پيش ميآيد كه دليل انقلاب اين مردم چه بود؟ مگر مردم ايران چه كمبودي داشتند؟ طبق ادعاي شاه در اين مستند ما فاصله چنداني با تبديل شدن به يك كشور پيشرفته نداشتيم.
مانند مستند «رضا شاه» تكيه اصلي مستند «انقلاب 57» بر استفاده از آرشيو قوي تصويري در فيلم بود. تصاوير بديع و ديده نشده از 40 سال پيش باعث ميشود مخاطب بدون هيچ مقاومتي حرفهاي كارگردان را قبول كند. مهم نيست كه كارگردان چه اندازه از تاريخ را ناگفته باقي ميگذارد و چه تصاويري را براي القاي يك فكر به بيننده نشان ميدهد. در سينماي مستند بيننده آنچه را كه ميبيند، باور ميكند.
سؤال مهمي كه با ديدن «انقلاب 57» به ذهن هر فيلمسازي ميرسد اين است كه اين آرشيو قوي چگونه جمعآوري شده است؟ فيلمهايي كه اكثراً در صدا و سيما با عنوان محرمانه آرشيو شدهاند و هر مستندساز داخلي (حتي از نوع انقلابي) هم نميتواند به آن دسترسي پيدا كند، به يكباره سر از شبكه «من و تو» در ميآورد. البته اين سؤال با دستگيري چند تن از افرادي كه اين آرشيو را در اختيار شبكههاي خارجي قرار داده بودند، پاسخ داده شد.
اما سؤال مهمتري كه پس از اين سؤال در ذهن هر فردي شكل ميگيرد، اين است كه چرا صدا و سيما بايد فيلمهاي مربوط به 40 سال پيش را آرشيو كند و اجازه دسترسي به آن را ندهد؟ مگر اين فيلمها چه محتوايي دارد كه حتي مردمي كه اين فيلمها را قبلاً ديدهاند، نميتوانند دوباره ببينند؟ مردمي كه خود حماسههاي 13 آبان، ميدان ژاله، تظاهرات تبريز و. . . را آفريدند چرا نبايد فيلمهاي آن را ببينند؟ حتي بسياري از حرفهاي بزرگان انقلاب نيز در آرشيو محرمانه سازمان قرار دارد!
2- با اينكه بسياري از مستندسازان انقلابي، حزب اللهي و دغدغهمند از دسترسي به آرشيو محرمانه صدا و سيما محروم هستند و حتي نميتوانند براي ساخت فيلمهايي در مورد انقلاب، جنبش دانشجويي، دفاع مقدس و. . . از آن استفاده كنند، ميبينيم كه علاوه بر دسترسي شبكه «من و تو» به اين آرشيو، مستندسازاني كه با مديران اين سازمان در ارتباط هستند ميتوانند از اين آرشيو استفاده كنند، حتي اگر نه سازمان و نه نظام را قبول داشته باشند و فيلمهاي ضعيفي هم ساخته باشند.
«تلويزيون 57» سوسن بياني، فيلم ضعيفي است كه تنها به دليل استفاده از آرشيو محرمانه صدا و سيما در آن، ميشود تحملش كرد. فيلمي با تدوين شلخته كه حتي تهيهكننده آن، پيروز كلانتري بارها در جلسه نقد و بررسي اين فيلم تأكيد ميكند كه اين مستند تنها يك گزارش خبري و تصويري است و به هيچ وجه در حد فيلم مستند نيست. نريشنهاي ضعيف و نبود يك خط داستاني باعث شده است كه فيلم به شدت كسالتآور باشد. علاوه بر «تلويزيون 57» مستند «آبادان ما» سوسن بياني نيز در سالن سينما حقيقت مركز گسترش سينماي مستند و تجربي پخش شد. مستندي ضعيفتر از مستند «تلويزيون 57» كه حتي بدون آنكه در انتهاي فيلم بر ساخته شدن آن در صدا و سيما اشاره شود ميتوان حدس زد فيلم سفارشيساز است كه به مستندسازي ضعيف سپرده شده است.
3- شايد بهتر باشد صدا و سيما ديگر دست از اين بوروكراسي عجيب كه مانع ساختهشدن فيلمهاي خوب در اين سازمان عريض و طويل ميشود بر دارد. پشت درهاي صدا و سيما مستندسازان دغدغهمندي در انتظار هستند كه قصد بازتوليد تاريخ اين مملكت را براي جوانان دارند. شايد اگر درهاي صدا و سيما باز شود ديگر نيازي به گشت ارشاد، ترس از بيبيسي و من و تو و. . . نباشد. هيچوقت كتمان و پنهان كردن تاريخ راهحل خوبي نيست.