«تعبيرم اين است كه پايگاه اجتماعي آقاي روحاني ائتلافي است. از آن خودش نيست ولي در اختيار او قرار داده شده است تا پايان دورهاي كه خواهد بود.» اين تازهترين موج حمله وابستگان به دومخرداد عليه شخص رئيسجمهور است كه روز گذشته احمد پورنجاتي در گفتوگو با اعتماد عنوان كرد.
وي در ادامه و در جواب به اين سؤال كه آيا تلاش روحاني براي ايجاد پايگاه اختصاصي اعتدال به نتيجه ميرسد يا خير، ميگويد: برخلاف برخي اطرافيان آقاي روحاني كه به دنبال پايگاهسازي بودند و مدل جبهه مشاركت در زمان آقاي خاتمي را خيال ميكردند، اين اتفاق هنوز نيفتاده است. آقاي خاتمي برآمده از پايگاه اجتماعي بود نه اينكه او ايجادكننده آن پايگاه باشد. اين طور نيست كه هر روز فراتر از سقف آنچه خود آقاي روحاني اعلام كرده و اصلاً حمايتها مبتني بر آن اتفاق افتاده است، مطالباتي دنبال شود، البته «حمله به آراي روحاني»، «تضعيف پايگاه اجتماعي وي » و «تخطئه دولت تدبير و اميد» در طول ماههاي گذشته سيري صعودي به خود گرفته است، به گونهاي كه با مرور برخي از اظهارات وابستگان به طيف دومخرداد ميتوان به راحتي دريافت كه در آينده تخريبها عليه دولت حجم بيشتري بهخود گرفته و سطح تنازعات ميان اصلاحطلبان و دولت رو به افزايش گذارد.
سبد كالا؛ بهانهاي براي تخريب توزيع سبد كالا در ميان مردم بهانهاي بود تا دومخرداديها با اتخاذ گارد «دلسوزي براي مردم» اقدامات دولت را به باد انتقاد گرفته و زمينه تخاصمهاي بعدي با دولت را مقدمهچيني كنند. در يكي از مهمترين آنها محمد هاشميرفسنجاني درباره توزيع سبد كالا و تأثير اين كار در بهبود وضع معيشتي مردم گفت: بالاخره اگر عدهاي كه استحقاقش را دارند اين سبد را دريافت كنند، مقداري كمك به معيشت اقشار آسيبپذير است ولي روش اجرا و دامنه اجرا، خيلي مناسب شرايط اقتصادي كشور نيست، راههاي بهتري وجود دارد و اين نوع مسائل از نظر بنده خيلي توجيه ندارد.
همچنين صادق زيباكلام استاد علوم سياسي دانشگاه تهران و فعال سياسي اصلاحطلب در گفتوگويي با روزنامه اصلاحطلب «اعتماد»، اجراي طرح سبدكالايي دولت روحاني را اشتباه فاحش ميداند و بيان ميكند: «سبدكالاي دولت روحاني بهگونهاي همان يارانه 45هزار و 500 توماني دولت احمدينژاد است اما با برنامهريزي كمتر و ناپختگي.» اين فعال سياسي اصلاحطلب با بيان اينكه فكر ميكنم سبدكالا يك فكر «ناپخته» و يك ايده «نسنجيدهاي» بود كه دولت با عجله و بدون تدبير به آن پرداخت، افزود: «متأسفانه دولت بدون اينكه برنامهريزي دقيقي انجام دهد و افرادي را كه قرار است اين سبدكالا به آنها تعلق گيرد را شناسايي كرد. . .»
گروگانگيري مرزبانان حملات بعدي را سازماندهي ميكنددر ايامي كه پنج مرزبان كشورمان در شرق گروگان گرفته شدند هم شاهد انتقادات بسياري از سوي اصلاحطلبان عليه دولت اعتدال بوديم. بهروز شجاعي از عناصر فعال جريان اصلاحطلبي كه در انتخابات شوراي شهر در ليست اين جريان سياسي حضور داشت در فيسبوك خود با اشاره به گروگان گرفتن پنج مرزبان، وظيفه حسن روحاني را عذرخواهي در قبال اتفاقات رخداده ميداند و اشاره ميكند: دولت تدبير و اميد بدون شك در به گروگان گرفتن اين پنج مرزبان، به درازا انجاميدن گروگانگيري و شهادت داناييفر مقصر است. . . آن طور كه از شواهد امر مشخص است دولت آنطور كه بايد و شايد اين گروگانگيري را جدي نگرفت و همه امكانات و. . . ظرفيتهاي خود را براي آزادي اين پنج فرزند ايرانزمين بسيج نكرد، آزادي اين پنج نفر نيازمند يك كار دقيق ديپلماتيك و اطلاعاتي بود و كم از مذاكرات ژنو نبود اما تلاشهاي صورتگرفته بيشتر روي دوش يك وزارتخانه بود. دولت و شخص رئيسجمهور بايد از ملت ايران و به ويژه خانوادههاي اين عزيزان عذرخواهي كند.
تأكيد بر نبود پايگاه اجتماعي روحاني «رفع حصر سران فتنه»، «آزادي برخي محكومان فتنه 88» و «به كارگيري عناصر منسوب به جريان اصلاحات در پستهاي مهم و حياتي كشور» از جمله اهدافي بوده كه همواره از طريق رسانههاي وابسته به اين جريان مطرح بود و بيتوجهي دولتمردان به اين خواستهها خشم دومخرداديها را در پي داشته است.
احمد پورنجاتي در مطلبي كه در صفحه فيسبوك خود در بهمن ماه سال گذشته منتشر كرد، اظهار ميكند: «چه خوب ميشد، اگر مقاماتي كه براي رسيدن به منصب و قدرت، نيازمند رأي مستقيم شهروندان هستند، به ويژه رئيسجمهوري كه بايد خود را در گستره ملي در معرض انتخاب مردم قرار دهد، آرشيو محرمانهاي را از تصوير جلسهها و ديدارهايي كه در دوره «رايزني و جلب نظر و مددجويي و مشورتخواهي و. . . التماس دعا» با چهرهاي گشاده و منتپذير و سپاسگزار، با صغير و كبير برگزار كرده، در گنجه خانهاش نگهداري ميكردند. . .». وي در مطلب ديگري تأكيد ميكند: «... درست است كه روحاني با تابلوي اعتدال و نوعي دولت فراجناحي به ميدان رقابتها آمد اما بيهيچ ترديدي او به عنوان شخص خودش از هيچ پايگاه اجتماعي و بدنه سياسي اختصاصي برخوردار نبود.»
روحاني، مستأجري 4 ساله!آغاز سال 93 رشد قابل توجه تخريب عليه دولت و شخص روحاني را نشان ميدهد. محمدرضا تاجيك فعال سياسي اين جبهه در نخستين روزهاي ارديبهشت ماه در گفتوگو با روزنامه شرق با تأييد پروژه «مستأجر چهار ساله» اصلاحطلبان اظهار ميكند كه از امروز از شدت و گستره حمايت اصلاحطلبان به دولت كاسته شده است. مشاور رئيسجمهور و رئيس «مركز بررسيهاي استراتژيك رياست جمهوري» در دوران خاتمي در اين گفتوگو تأكيد كرده كه دولت «اعتدال» در حال تبديلشدن به دولت «اختلاط» است و بايد سريعتر خود را جمعوجور و گرايشهاي متفاوت و گاه متضاد دروني خود را تعديل كند و تا دير نشده كليد تدبير خود را بهكار گيرد.
مرعشي هم منتقد دولت شدمرعشي هم در گفتوگو با اعتماد ديگر ارگان مطبوعاتي دومخرداد، بيان ميكند: «ما سياستهاي كلي آقاي روحاني را تأييد ميكنيم اما در عرصه سياست داخلي همه سياستهاي دولت را تأييد نميكنيم. ما منتقد وزارت كشور بوده و هستيم. تأكيد ميكنم كه ما حامي آقاي روحاني هستيم اما در عرصه سياست داخلي كاملاً زاويه انتقادي داريم.»
كاهش محبوبيت روحانيصادق زيباكلام هم در يادداشتي پس از ثبتنام مردم براي دريافت يارانهها بيان ميكند: «بيش از ۹۰درصد جمعيت كشور خود را مستحق دريافت يارانه اعلام كردهاند. آيا به راستي اين چنين است. . .
به زعم اصولگرايان، اگر مردم اين دولت را قبول ميداشتند و برايش تره خرد ميكردند، محض گل روي دولت تدبير و اميد هم كه شده بود دستكم بخشي از آن ۱۹ ميليوني كه به او رأي دادند ثبتنام نميكردند. حرف اصولگرايان اتفاقاً درست است.»
فائزه هم اواخر خرداد ماه بود كه روزنامههاي زنجيرهاي مواضع فائزه هاشمي نسبت به دولت را با تيتر «ماندن مديران احمدينژاد در دولت، اعتدال نيست» برجسته كرده و از قول وي نوشتند: «اينكه مديران قبلي را در اين دولت حفظ كنيم، نشان از اعتدال و فراجناحي بودن دولت نيست بلكه نياز است تا مديران همفكر و شجاع در كشور به كار گمارده شوند... هشت سال گذشته دوران سختي بود و نبايد در اين دوران رفتاري خلاف شيوه اعتدال و تدبير را شاهد باشيم و بايد بپذيريم كه اعتدال متعلق به همه آحاد جامعه بوده و افرادي كه در جمع ما هستند با هر سليقه و پشتوانهاي محترمند.»
اعتدال اصلاً گفتمان نيستمحمدرضا خاتمي به مانند ديگر همفكرانش به جداسازي ميانديشد، وي در مصاحبهاي تصريح ميكند: «اعتدال اصلاً نميتواند يك گفتمان باشد. اعتدال يك روش يا حداكثر استراتژي، خطمشي و راه است. وقتي برنامهاي را مينويسيم، بايد هدف، رسالت، استراتژي و خطمشي و تاكتيكهايي كه كار را عملياتي ميكند داشته باشد. گفتمان بايد هدف را تعيين كند كه به كجا ميخواهد برسد. ما گفتمان اصلاحات داريم، تقريباً روشن است اهدافش چيست. . . از اين رو من اعتدال را به عنوان يك مشي قبول دارم؛ يعني ميانهروي، البته به نظرم باز هم در اين مسير ابهام زيادي وجود دارد.»
اصغرزاده طراح آخرين موج حمله موج بعدي حملات بيامان دومخرداديها عليه دولت تدبير و اميد و شخص روحاني را بايد در صفحه نخستين شماره مردادماه روزنامه آرمان ديد؛ آنجايي كه اين ارگان مطبوعاتي در گفتوگو با ابراهيم اصغرزاده تيتر «دولت نميتواند گل بزند، لااقل خوب بازي كند» را برجسته كرده و در قسمتي از آن درج ميكند: «اولين قدم دولت بازسازي يا بهتر بگويم تأسيس مجدد دستگاه ديپلماسي بر مباني عقلاني و منطقي بود كه تا حدودي موفق شد. گرچه متأسفانه به دليل بيبرنامگي، دستگاه ديپلماسي كشور يكسره گروگان پرونده هستهاي شده و كمتر به ديگر روندهاي بينالمللي پرداخته است.» اين فعال اصلاحطلب در ادامه دولتمردان را به تفكرات پوپوليستي متهم كرده و روحاني را فاقد تواناييهاي لازم برميشمارد و تصريح ميكند: «مأموريت اصلي دستگاه ديپلماسي بايد اين باشد كه ايران را به كشوري پيشبينيپذير و قابل اتكا در معادلات بينالمللي و منطقهاي تبديل كند اما اگر تيم دولت بخواهد مثل تيمهاي فوتبالي بازي كند كه بهرغم بهرهگيري از ستارههاي زياد در تركيب خود يا وجود نيمكت ذخيرههاي پروپيمان قادر به گلزني نيست چه سود. همه اميدها و آرزوهاي مردم براي تغيير وضع از دست خواهد رفت. ستاره چنين دولتي حتي زودتر از دولت پوپوليستي و كمستاره احمدينژاد كه بارها گل به خودي ميزد، افول خواهد كرد. بهنظرم دولت دكتر روحاني اگر قادر به گلزني نيست، لااقل خوب بازي كند.»
پورنجاتي در خطمقدم تخريبچيها در حالي كه پورنجاتي براي چندمين بار پايگاه اجتماعي روحاني را زيرسؤال برده كه چند هفته قبل وي در مطلبي با اين مقدمه كه «اجازه بدهيد بيتعارف عرض كنم» خطاب به رئيسجمهور و با ادبيات گزنده و غيرمتعارفي در مواجهه با رئيسجمهور منتخب مينويسد: «اينها البته براي بندهزاده «بيبي» كه من باشم و آرد خود را بيخته و الك خود را آويختهام خوب و خوشايند است. مرسي! اما براي خود «بيبي» حتي شلوارك هم نميشود، چه رسد به «شليته»! چون عيال بيبي، كار ندارد. نوه بيبي، كار ندارد. بازار، «نا «ندارد!» پورنجاتي همچنين در پايان مطلب خود با خطاب قرار دادن عجيب رئيسجمهور با عبارت جناب دكتر حسن آقاي وكيل الروحاني عزيز!» مينويسد: «بجنبيد و دم و دستگاه وزارتخانههاتان را بجنبانيد براي رويارويي با ركود نفسگير و جهش به سوي «رونق» توليد و كسب و كار. . .»
هجمههاي سازماندهيشدهدر حالي سيل هجمهها عليه روحاني و دولت يازدهم روزافزون و گستردهتر ميشود كه اين رويكرد با تئوري سعيد حجاريان مبني بر اينكه استراتژي دومخرداديها در برابر دولت يازدهم «اتحاد علني و انتقاد مخفيانه» است، مخالفت و ضديت دارد و اين در شرايطي است كه پيشتر برخي سايتهاي خبري نيز از انتقادات شديد متقابل اعضاي دولت يازدهم از شخصيتهاي اصلاحطلب در جلسات خصوصي اخباري منتشر كرده بودند. به هر روي به نظر ميرسد، با گذشت زمان، انتقادات اصلاحطلبان و اعضاي دولت يازدهم از يكديگر، بيش از گذشته شكل علنيتر و گزندهتري به خود گرفته و نهايتاً افكار عمومي شاهد آن باشند كه جريان دومخرداد به صورت رسمي فعاليتها و اهداف خود را از دولت يازدهم جدا كرده و مانند گذشته به صورت مشخص و معين راهبردهاي خود را دنبال كند.