ورود اولين بازيكن خارجي به فوتبال ايران به 37 سال قبل باز ميگردد. به سال 1356. از آن زمان تاكنون، بازيكنان خارجي زيادي به فوتبال ايران رفت و آمد كردند. بازيكناني كه ميتوانستند تأثيري مثبت بر بالا رفتن كيفيت فني فوتبال ايران بگذارند. اما تعداد بازيكنان خارجي باكيفيت در ليگ ايران طي همه اين سالها آنقدر كم بوده كه نتوانند تأثير مثبتي بر كيفيت فوتبال و حتي ليگ ايران بگذارند. در گفتوگو با امير حاجرضايي كارشناس فوتبال به پيامدهاي حضور بازيكنان خارجي در فوتبال ايران پرداختيم.
آقاي حاجرضايي بحث حضور بازيكنان خارجي در ليگ ايران طي سالهاي اخير به يك معضل تبديل شده است. مسئلهاي كه ميتوانست كيفيت فوتبال ايران را تحت تأثير قرار دهد اما نتيجه عكس داشت!
بله، حضور بازيكنان خارجي ميتواند تأثير مثبتي بر كيفيت فوتبال ايران داشته باشد، البته به صورت مشروط. بازيكناني داشتهايم كه علاوه بر داشتن تكنيكهاي فني خوب، از لحاظ فرهنگي و اخلاقي هم بر فوتبال ما تأثير گذاشتهاند و فرهنگسازي كردهاند. بازيكناني نظير جانواريو كه البته تعدادشان به شدت كم و انگشت شمار است. اسم ميبرم چون با اين بازيكنان از نزديك كار كردهام. بازيكناني كه از لحاظ رعايت نظم و انضباط زبانزد بودند. چيزي كه در بازيكنان ايراني ديده نميشد، رعايت مسائل اخلاقي و انضباطي، پايبند بودن به قرارداد و مسائلي از اين دست. بازيكناني كه حتي وقتي مصدوم ميشدند خودشان به كمك كادر پزشكي ميرفتند، در حالي كه اين وظيفه كادر پزشكي بود و در كل كمك حال مربي بودند نه باري بر دوش او. اما متأسفانه تعداد اين بازيكنان در ليگهاي ايران به اندازهاي كم است كه نميتواند تأثيري بر كليت فوتبال ما بگذارد و بيشتر نفراتي كه وارد ميشوند، بازيكنان درجهچندم هستند كه هيچ كمكي كه نميكنند، دردسر آفرين هم ميشوند.
حضور بازيكن خارجي مختص ليگ برتر هم نيست و در ليگهاي يك، دو حتي سه هم ديده ميشود. بازيكناني كه در بيشتر موارد از لحاظ سطح فني از بازيكنان ايراني به مراتب پايينتر است. فكر ميكنيد چه دليلي براي جذب اين بازيكنان وجود دارد؟
دو سه مشكل براي حضور بازيكنان خارجي در ليگهاي ايران وجود دارد كه عمدهترين آن حضور افرادي موسوم به مديربرنامه است. افرادي سودجو با ظاهري شيك و باطني متقلب كه به دنبال منافع خود هستند. براي مثال ديدم بازيكني را كه خودش ميگفت قيمتش 80 هزار دلار است اما به او گفتهاند بگويد قيمتش 150 هزار دلار است، چراكه در يك پروسه بايد جيب خيليهاي ديگر را هم پر كند. خب اين طبيعي است، بازيكني كه سه هواپيما عوض ميكند تا به ليگ ما بپيوندد دنبال پول است، اما ما پول واقعي به او نميدهيم! چون اين پول قرار نيست از جيب آنهايي كه هزينه ميكنند داده شود و از بيتالمال و جيب دولت پرداخت ميشود. حال آنكه در تيمهاي خارجي چون پول از جيب شخص داده ميشود هرگز بيحساب و كتاب خرج نميشود! براي نمونه ژاوي آلنسو از رئال به بايرن ميرود اما با انتقادهاي فراوان مواجه ميشود كه چرا اين همه هزينه براي جذب يك بازيكن 33 ساله شده است. حال آنكه او ژاوي آلنسو است. اما اين باعث نميشود كه هر مبلغي بابت او پرداخت شود و صدايي از كسي در نيايد، اما اينجا، هيچ نظارتي بر پولهاي پرداختي نيست و اين باعث ميشود متأسفانه قشر دلال به هر شكلي كه ميخواهد حرف خود را به كرسي بنشاند!
بحث تاخت و تاز دلالها در فوتبال ايران را نميتوان كتمان كرد اما مربيان هم علاقه زيادي به بازيكنان خارجي دارند، خصوصاً اگر برزيلي باشند!
متأسفانه در فوتبال ما تصميم گيرنده كلي مربي نيست! مربي را ميشناسم كه حاضر به جذب بازيكن بيكيفيت نشد؛ چراكه ميدانست اين وسط 300هزار دلار پول خورده ميشود. اما بعد از سه ماه شغل خود را از دست داد. در ليگهاي پايينتر بسياري از مربيان دغدغه نان دارند و چون تصميم گيرنده اصلي هم نيستند، ناچارند چشم بر برخي مسائل ببندند.
اما اين مسئله فقط به ليگهاي پايينتر برنميگردد. براي نمونه دي كارمو با پرسپوليس قرارداد بست. كسي كه نه بازيكن كه يك پرنده فروش بود و اين را يك مجري تلويزيون فاش كرد كه البته كار خيلي سختي هم نبود بيرون كشيدن پروندهاش!
اين مسئله متأسفانه نشان از زاد و ولد روز شمار دلالها در فوتبال ايران دارد و اين همان كانالهاي آلودهاي است كه فوتبال را احاطه كرده است. مسئلهاي كه قابل اثبات نيست اما ردش هم نميتوان كرد، به قول حقوقدانها مجرم هميشه يك گام از قانون جلوتر است. اما اينكه مربيان به جذب بازيكنان برزيلي علاقه نشان دهند يك مسئله طبيعي است، شما توجه كنيد سال 2011 برزيل 86 هزار مربي و بازيكن به دنيا صادر كرده است، پرافتخارترين تيم جهان كه تكنيك ناب بازيكنانش زبانزد است. اما خب اينكه چقدر از اين تكنيك ناب به ايران ميرسد جاي بحث دارد؛ چراكه هر برزيلي كه برزيلي نيست و نميتوان گفت فوتباليست خوبي است فقط چون مليت برزيلي دارد! براي مثال يك بازيكن برزيلي به نام داسيلوا به ايران آمد كه كيفيت بسيار پاييني داشت، به او گفتند تو كه برزيلي هستي چرا كيفيت نداري، گفت اگر كيفيت بالايي داشتم كه الان بارسا بازي ميكردم و به ايران نميآمدم!
اما حضور اين بازيكنان بيكيفيت نه تنها كمكي به فوتبال ما نميكند كه باعث ايجاد فساد در فوتبال هم ميشود. ضمن اينكه مانعي براي رشد استعدادهاي جوان ما نيز است.
همينطور است. درواقع عدم نظارت بر مقوله نقل و انتقالات، باعث ميشود تا بازيكنان بيكيفيت خارجي فرصت را از بازيكنان جوان و حتي استعدادهاي داخلي بگيرند. اما بزرگترين قانون وجدان است كه متأسفانه در فوتبال ما كمرنگ شده است و هركس هم بخواهد از آن پيروي كند، مثل اين است كه برخلاف جريان آب شنا كرده و كنار گذاشته ميشود.
حضور بازيكنان بيكيفيت خارجي در حالي در فوتبال ما افزايش يافته كه كشورهاي حاشيه خليج فارس با جذب بازيكنان سن و سال دار اما نامي دنيا سعي دارند كيفيت فوتبالشان را ارتقا دهند.
بله، به قول دوستي بازيكنان سن و سال دار دنيا راهي ليگ بازنشستهها ميشوند. بازيكناني كه به دليل سن و سال بالايي كه دارند تحركشان كم شده اما تكنيكشان را كه فراموش نكردهاند، آنها وارد زمين كه ميشوند، با توجه به تجربيات بالايي كه دارند ميتوانند به تيم و بازيكنان خود كمك بسيار كنند. مسئلهاي كه نتيجه آن امروز در ليگ باشگاهي اين كشورها ديده ميشود اما آموختن از دانش اين نفرات با تجربه ميتواند كيفيت فوتبال آنها را تحت تأثير قرار دهد. اما در عوض ما به دنبال بازيكنان درجه چندم خارجي رفتهايم تا جيبهايمان را پر كنيم! البته نميگويم بازيكنان خوب خارجي در ليگ نداشتهايم اما تعدادشان آنقدر كم است كه نميتوان به آن تكيه كرد!