
آلمان در جام 2014 برزيل با شايستگي هر چه تمام قهرمان شد اما آنچه باعث شد تا آلمان بيستاره با وجود جوانان جوياي نام دست به شگفتي بزند و قهرمان شود تاكتيك و نظم تيمي است. مرتضي محصص كارشناس فوتبال و مدرس AFC درباره بازيهاي جام جهاني نظرات جالبي دارد. او معتقد است در اين جام مربيان جوان، شجاعت لازم را داشتند چراكه با يك سري بازيكن جوان، جلوي تيمهاي پرستاره ايستادند و حتي منجر به حذف آنان شدند اين كارشناس فوتبال نظري جالب درباره امريكا و تيمهاي آسيايي دارد و ميگويد: در دوره بعد يعني جام جهاني 2018 روسيه قطعاً يكي از تيمهاي آسيا و امريكا در نيمه نهايي حضور دارند.
جام جهاني بيستم را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
در اين دوره تغييرات زيادي صورت گرفته بود البته منظورم فقط استفاده از اسپري داوري و يا فناوري خط دروازه نيست، منظورم حضور مربيان نامآشنا و جواني است كه در اين جام جهاني خيلي خوب درخشيدند و توانستند با درايت و آگاهي لازم جلوي تيمهاي قدرتمند و صاحبنام بايستند.
به نظر ميرسد دنيا شاهد فوتبال متحول شدهاي است.
بله همان طور كه گفتيد فوتبال روز به روز تغيير ميكند. در تيمها ديگر ستارهها حرف اول را نميزنند البته نميتوان گفت كه تأثيرگذار نيستند اما همان طور كه در اين رقابتها مشاهده كرديم همه ديدند كه نظم گروهي فراتر از ستارهها عمل ميكند. ديگر بازيكناني چون رونالدو و مسي و نيمار نميتوانند خيلي براي تيمشان مثمر ثمر باشند. امروزه در تيمها با وجود بازيكنان جوان، وحدت تيمي مهمترين عامل پيروزي به شمار ميرود. مربيان از اين كه بازيكنان جوان خود را به زمين بفرستند هراسي ندارند و تنها دليل آن هم فقط نظم گروهي است. امروز در يك تيم حرفهاي هماهنگي و اتحاد تيمي حرف اول را ميزند.
فكر ميكنيد علت پرگل بودن بازيها هم نظم گروهي تيمها بوده است؟
اينكه در اين جام گلهاي زيادي رد و بدل شد دلايل خاص خودش را دارد. وقتي سال 2007 قانون آفسايد توسط فيفا تغيير كرد و آن مهاجم بيتأثير كه پشت سر مدافع و روبروي دروازهبان قرار ميگرفت، ديگر در آفسايد نبود فرصتهاي زيادي در محوطه جريمه به وجود آمد و در پي آن گلهاي زيادي به ثمر رسيد. يكي از دلايلي كه باعث شد تا گلهاي زيادي به ثمر برسد فضاي زياد بين خط دفاع و هافبكها بود و در اين جام بارها و بارها اين صحنهها ديده شد.
تصور اينكه برزيل تحقير شود سخت بود. علت شكست آنها را در چه ميبينيد؟
قبل از جام جهاني بيشتر كارشناسان معتقد بودند برزيل قهرمان چند دوره جام جهاني امسال كار سختي پيش رو دارد. برزيل بازيكنان خوبي دارد اما چون بازيكنانش در تيمهاي خود در طول فصل در بيشتر دقايق در زمين بازي كردهاند خسته بودند. در واقع نتوانستند بازي هميشگيشان را انجام دهند. دليل ديگر باخت برزيل فشار همهجانبه روي سرمربي اين تيم بود. همه از اسكولاري توقع قهرماني داشتند، همه خواهان برد برزيل بودند و همين نه تنها حمايت نبود بلكه نتيجه عكس داد. بازيكنان با استرس وارد زمين ميشدند و اين موضوع هم يكي از دلايل شكست تيم برزيل بود. اگر بخواهم در اين باره مثال بزنم بازي ايران و بوسني مثال خوبي است. ما در بازي با بوسني نياز به برد داشتيم، پس بايد حمله ميكرديم و در نتيجه جلو آمدن و حمله كردن گل ميخورديم در صورتي كه اگر كمي مثل دو بازي قبلي تدافعي بازي ميكرديم شك نكنيد حداقل يك امتياز از اين تيم ميگرفتيم. برزيل هم مثل ما بود. آنها همواره حمله ميكردند و اين حملات باعث گل خوردنشان ميشد.
فكر ميكنيد چرا ستارهها نتوانستند در تيمهاي ملي خود خوب بازي كنند؟
به اعتقاد من تنها كسي كه موفق شد توقعات را تا حدود زيادي برآورده كند مسي بود وگرنه رونالدو و نيمار خيلي نتوانستند كارايي داشته باشند. مسي در چند بازي كه انجام داد هر چند موقعيتهاي خوبي را براي خود به وجود آورد و حتي گلزني هم كرد اما اين دوره، دوره ستارهها نبود. همان طور كه قبلاً گفتم فقط و فقط نظم تيمي حرف اول را در زمين زد و همين شيوه باعث قهرماني تيمي مثل آلمان شد. با اين حال فوتبال فراز و نشيب خاص خودش را دارد و به طور صددرصد نميتوان گفت كه ستارهها ديگر تعيينكننده نيستند. بالاخره آنها ستاره هستند و ميتوانند در يك حركت نتيجه بازي را عوض كنند.
پس نتيجه ميگيريم قهرماني آلمان به خاطر انضباط حاكم در تيم بود؟
بله شك نكنيد كه هيچ موضوع ديگري به غير از اين نميتواند باشد. سرمربي آلمان مسئوليت تيم را به گردن خود بازيكنان انداخته بود. مهم نيست آن بازيكن چند چند بازي ملي دارد. پير، جوان، باتجربه يا بيتجربه است، مهم اين است كه هر كس كه وارد تيم ميشود يك سري وظايفي دارد كه همه آن منتهي ميشود به هدفشان و همه ديدند براي رسيدن به هدفشان دست به هر كاري زدند تا اين كه بالاخره قهرمان شدند. در تيمي مثل آلمان، كلوزه با 38 سال سن هنوز پاسهاي سالم ميدهد. واقعاً اين يك هنر است. آلمانها به راحتي از خط دفاعي بازي حملهاي را آغاز ميكردند و ميدانستند كه چه برنامهاي براي هر 15 دقيقه بازي خود دارند. در واقع آنها 15 دقيقه به 15 دقيقه سبك بازي خود را عوض ميكردند تا به گل برسند.
علت ستاره شدن برخي تيمها مثل الجزاير و كاستاريكا چه بود؟
به شخصه معتقدم در اين دوره مربيان شجاع و نترس بيشتر از مربيان ترسو بودند. مربياني كه به جوانان جوياي نام خود فرصت ميدادند تا فارغ از اتكا به ستارهها فقط بازي خودشان را انجام دهند و سعي كنند تاكتيكهاي مورد نظر را در زمين پياده كنند.
جام جهاني را براي تيم كشورمان چگونه ارزيابي ميكنيد؟
2014 براي ما يك فرصت بود هر چند شكست خورديم اما تجربه خوبي بود براي سالهاي آينده. البته ما در اين بازيها ميتوانستيم شگفتيساز شويم و تيم نايب قهرمان را حتي ببريم اما فوتبال است و نميتوان از قبل آن را پيشبيني كرد. آنچه مهم است اين كه الان بستري مهيا شده كه ميتواند براي آينده مثمرثمر باشد. همان طور كه ديديد تيم ما 90 دقيقه جلوي فيناليست جام جهاني جنگيد و انصافاً خوب بازي كرد و آبروي ما را در جام جهاني حفظ كرد. ما بايد از اين فرصتها و تجربههاي به دست آمده استفاده كنيم و در آينده آن را به كار ببريم.
در دو بازي ابتدايي، تيم ملي تدافعي بازي كرد، آيا موافق اين تغيير سيستم هستيد؟
ما نياز داشتيم در آن زمان تدافعي بازي كنيم ضمن اينكه نيمنگاهي به ضدحملات داشتيم. من اعتقاد ندارم كه ايران بايد حمله ميكرد و اگر چند گل هم ميخورد ايرادي نداشت، اين درست نيست. ما در اين بازيها بابرنامه بوديم و اگر دفاعي هم بازي كرديم از ترس نبود بلكه يك هنر بود كه توانستيم جلوي تيمي مثل آرژانتين 90دقيقه گل نخوريم هر چند كه ناداوري و شانس هم عليه تيم ما بود.
صحبتهاي زيادي درباره ماندن يا رفتن كرش ميشود. نظر شما چيست؟
من از همان ابتدا هم موافق حضور كرش در نيمكت تيم ملي بودم البته اين بدان معنا نيست كه ما مربي خوبي در كشور نداريم اما بايد قبول كنيم كه كارنامه كرش بسيار موفقتر از ديگر مربيان داخلي است. من از طرفدارانش هستم اما اگر او بخواهد در ايران بماند بايد برنامهاش را تغيير دهد. بايد برخي چيزها را از نو شروع كند و تيم جديدي را شكل دهد و اين براي يك مربي كار سادهاي نيست.
بازيهاي جام ملتهاي آسيا را پيش رو داريم. فكر ميكنيد عملكرد تيم ملي چگونه باشد؟
با توجه به بازيهايي كه در جام جهاني انجام داديم بايد يكي از فيناليستها باشيم. يك نكته ديگر هم بگويم؛ در جام جهاني 2018 روسيه شك نكنيد كه امريكا و شايد يكي از آسياييها به نيمه نهايي راه پيدا كند. اين را گفتم براي اينكه بدانيم تا 4 سال ديگر فوتبال چقدر تغيير و تحول كرده و شايد آن تيم آسيايي ايران باشد، بايد از اين زيرساختي كه براي فوتبالمان شكل دادهايم بهترين استفاده را كرده و در جام ملتهاي آسيا اولين قدم محكم را برداريم.