براي دو دسته اندوهگين بودهام؛ دسته اول، گروهي كه با وجود قابليتهاي فراوان، هنوز جهت شعرخواني در محضر رهبري عزيز مشرف نشدهاند و دسته دوم، عزيز بي جهتهايي كه پس از سالها جاگيري در اين محفل صميمي سالانه، يا به حكم «المتقدم لهم» يا به امر «المتاخر عنهم» مارق و زاهق شدند و دل به الاف و الوف سپردند و آبروي عاريتي را به انواع و اقسام فتنه به باد دادند...! در اين سالها براي اين دو دسته، به واقع اندوهگين بودهام.
امروز كه قلم برداشتهام تا در شكرگزاري ديدار با حضرت امين (مدظله) چند سطري بنگارم براي دو حال دلنگرانم؛
حال اول: دلشوره براي آينده خويش! فارغ از اينكه حضور خوف و رجا در زندگي اهل ايمان، جزئي از ملزومات ايمان است، حق بدهيد به همان دليلي كه براي دسته دوم، اندوهگين بودهام، از عاقبت شر واهمه داشته باشم. با تمام وجود، معتقدم راه رضايت حجتالله، رضايت نايب اوست. از هرگونه پز روشنفكري و تكبر، در اين وادي تنفر دارم و به همان قاعده «عليكم بدين العمائز!» عمل ميكنم و ... در اين ماه از عاشقان خط سرخ محمد و آل محمد استدعا ميكنم، براي حسن عاقبت همه اصحاب هنر و ادبيات و فرهنگ، آستين دعا بالا بزنند و براي من، نيز ...!
حال دوم: حضرت آقا، افق هدفگذاريهاي دنياي شعر، هنر و فرهنگ را با نيازهاي دنياي آينده ترسيم ميكنند! افق آينده امت اسلام، رو به ظهور منجي است و حضرت ايشان به صراحت عنوان نمودهاند كه شاعران (به عنوان پيشاهنگان فرهنگ انقلاب و اسلام) بايد خود را براي مبارزهاي بيامان تا استقرار كلمه الله مهيا كنند. حق بدهيد كه براي خود (اصالتاً!) و براي همه اصحاب فرهنگ (نيابتاً!) دلشوره داشته باشم... مبادا سستي و ترس و كمكاري و كجكاري، گريبان قافله هنر و ادبيات را بگيرد و امر مولي روي زمين بماند... به حقيقت، زمانمان كم و كارمان زياد است. هر چند علاج اين دلنگراني، عزم و نظم است. ولي توكل و دعا لازمه اين جريان است...
از اندوه چند سالهام براي آن دو دسته و از دلنگرانيام براي اين دو حال، چند سطري نوشتم تا در ادامه اين نوشته آسودهتر از اقتضائات و ويژگيهاي خاص اين محفل مبارك حرف بزنم. بيشك، مهمترين، آشكارترين و دلخواهترين نعمت اين محفل «انحصاراً» شخص حضرت آقاست. (محافل و مجامع شعري در ديار ما بسيار است، اما اين كجا و آن كجا!) نوع مهرباني ويژهاي كه حضرت آقا - روحي فداه – براي جمع شعرا و اهل هنر و فرهنگ خرج ميكنند - اصلاً و اصولاً - قابل قياس با هيچ گروه و جمعيتي نيست، شايد تنها جمعي كه (با خيال راحت) ميتوانند ادعا كنند بيشتر از جمع شاعران و هنرمندان مشمول محبت نايب امام بودهاند، خانواده شهدا، جانبازان و ايثارگران ميباشند... و در همين نكته رازهايي است!
دم شهدا و قلم شعرا و همه اهل هنر در ساحت انقلاب اسلامي، مورد لطف و عنايت دائمي رهبري است. كاش مدعيان و مسئولان در رازهاي لطف دائمي ايشان به اين دو جمع دقت كنند كه به جهت دقت و موشكافي در اين اسرار، انحراف و اعوجاج را از خود دور كنند. آنچه ميتواند عامل تضمين زنده بودن روحيه جهادي در مديران نظام باشد، حضور دائمي در معرض امر به معروف و نهي از منكر است و چه كساني براي امر به معروف و نهي از منكر، مناسبتر از اين دو جمع «خانواده شهدا و ايثارگران» و «خانواده هنر و ادب و فرهنگ».
بله! عرض ميكردم كه انحصاراً حضور شخص رهبري، ستون خيمه ادبيات و هنر است و به صورت تمثيلي اين موضوع در جلسه سالانه شاعران فارسي زبان خودنمايي ميكند. از ويژگيهاي ايشان، اين است كه به طرز فوقالعادهاي هنرشناس و قدردان هنر هستند. ايشان به صورت خيرهكننده و غبطه برانگيزي، احاطه ولايي به مبادي هنر و ادبيات دارند. جنس كار هنري و ادبي را و حساسيتهاي ويژه هنرمندان و اهالي شعر را به حد كمال درك ميكنند. بايد در چنين بزمي حضور داشته باشي تا متوجه ظرايف تعامل با جماعت هنر و ادب بشوي! اهل فرهنگ با حضرت ايشان به صميميترين حالت ممكن، احساس يگانگي و همدلي و راحتي ميكنند. قبول كنيد كه براي اين گروه نازكانديش و نازك دل، هيچ نعمتي با فضيلتتر و شريفتر از سايه وجود كريمانه ايشان نيست. حضرت آقا چه در ارائه تعاريف جديد از هنر و ادبيات و چه در به كاربردن نقد شعري، ادبيات فارسي را صاحب احترام كردهاند. برخورد حكيمانه ايشان، قابل مقايسه با هيچ مدير فرهنگي (در تمام ادوار انقلاب) نيست!
هر هنرمندي، پيش از آغاز خلق اثر خود بايد ابزار كارياش را به بهترين وجه ممكن مهيا كند، خوشنويس قلمش را، موسيقيدان سازش را، فيلمساز ابزار فيلمسازياش را و شاعر، «انديشهاش را! آنچه در ديدارهاي سالانه جلوه ميكند، توجه حضرت آقا به همين نكته است كه ابزار كار شاعر، انديشه و جهانبيني اوست. اين از اهميت ديگر اسباب و آلات كار شعر نميكاهد اما بايد توجه داشت، شعري و شاعري توفيق بيشتري دارد كه پيش از خلق اثر خود، نظام هندسي جهانبينياش كامل شده باشد. آنها كه شعر و هنر را خنثي ميدانند و خنثي ميخواهند، از شعر و هنر هيچ نميدانند. جو مسموم مجامع ضد ديني و ضد انقلابي را در برخورد با ادبيات هنر و فرهنگ ديني و انقلابي ببينيد! آنها كه شعر و هنر را ابزاري غيرديني و غيرسياسي فرض كردهاند، به مثل همچون ابلهي هستند كه نردباني با يك پله ساخته بود، وقتي دليل اين شاهكارش (!) را پرسيدند پاسخش خواندني است: «نردباني با يك پله ساختهام تا زود فراز آيم و زود فرود آيم...! بله، هنر و ادبيات غيرديني يا ضد ديني، يعني اتكاي علم بر جهل!
بسيار آشكار است كه براي عاقبت بهخيري و سعادت، هزاران علم، گاهي ناكافي است و براي جهنمي شدن، گاهي يك جهل هم كافي است! در فضايي زندگي ميكنيم كه نگاه دولتي با بهشتي و جهنمي شدن شهروندانش كاري ندارد. اما اهل بهشت شهادت، در مقابل علم و جهل بيتفاوت نيستند.
سيد شهيدان اهل قلم با توجه به همين ويژگيهاي علوم متكي بر جهل، تعريضاتي به دانشگاهها داشتهاند: «من هر چه آموختهام در خارج از دانشگاه بوده است.» يا در جايي ديگر «تخصص حقيقي در سايه تعهد اسلامي به دست ميآيد و لاغير» و در نوشتهاي ديگر «هنرمندان گرفتار خودشان هستند». شهيد آويني همه چيز را براي خدا ميخواست لذا مشاهده ميكنيم كه به قصد بيل زدن براي خدا به جهاد سازندگي ميپيوندد و ...!
حيثيت هنر و ادبيات و فرهنگ انقلاب اسلامي در كار براي خداست. «كار براي خدا» را چه نسبتي است با ميزداران دولتي! كار براي خدا باشد چه فرق ميكند در جهاد سازندگي بيل بزني يا در اثر هنري و ادبيات. گريبان سياستپيشگان را بگيري و زبان بيزبانها باشي! فيالمثل، چند هزار ميليارد تومان با احتساب ديه كامل يك انسان و با وجه رايج مملكت، پول خون چند هزار نفر است!؟ شايد ماشين حساب، لكنت زبان بگيرد ولي ميتوان از كارگر، فيلمساز، كارمند، سبزي فروش، مرجع تقليد و شاعر پرسيد. انسانها، اگر ماشين حساب و كتاب نشده باشند، حسابشان پاك است و زبانشان بيباك؛ پس پاسخ سؤالات را خواهند داد. كارگر ميگويد پول خون چند هزار كارگر! فيلمساز ميگويد پول خون چند هزار فيلمساز! و شاعر مجاز است در همين قياس بگويد كه اثر خون چند هزار شاعر را در فلان اختلاس و بهمان دزدي ميبيند...!
شاعر اگر ماشينحساب «هنر براي هنر» نشده باشد، مجاز است كه زبان بيزبانها باشد. اصولاً، انگشت اشاره حضرت آقا، افقي را در دنيا نشان ميدهد كه هيچ ظلمي در هيچ كجاي دنيا اجازه و جرئت وقوع نيابد. شاعر در اين افق، اذن هيچ ستمي را به هيچ لافزن يقهسفيدي نميدهد، زيرا زبان ملت مظلومي است كه براي خدا كار ميكنند، براي خدا عرق ميريزند، براي خدا شعار ميدهند، براي خدا سكوت ميكنند، براي خدا ميجنگند، براي خدا صلح ميكنند، براي خدا ميكشند و كشته ميشوند و ... .شعر، زبان امت مظلوم اسلام است، شعر زبان همه آزاديخواهان عالم ميباشد، زبان همه مظلومان ...
شب 19 رمضان 1435