«كرش بايد در ايران بماند». اين خواسته همه ايرانيهايي است كه اين روزها قلبشان براي تيم ملي فوتبال در برزيل ميتپد؛ خواستهاي كه مسئولان فدراسيون با اكراه و نه چندان جدي آن را پيگيري ميكنند.
كارلوس كرش چراغ خاموش حركت كرد و با همه انتقادهاي غيرمنطقي و جهتدار جنگيد. حاصل جنگها دنبالهدار و مخرب كه از هر سو او را احاطه كرده بود چيزي نبود جز بازي غرورآفرين و تحسينبرانگيز مقابل آرژانتين. عملكرد مليپوشان آنقدر فراتر از انتظار بود كه رسانهها و كارشناسان خارجي هم بر آن صحه گذاشتند. اظهارنظرهاي سرمربي آلبي سلسته و ليونل مسي را حتماً تا الان بارها شنيده و خواندهايد و اينكه آنها چگونه از شگفتي فوتباليستهاي ايراني صحبت كردهاند. در شرايطي كه همه حواسها به درخشش ملي پوشان در برزيل معطوف شده بد نيست از خودمان اين سؤال را بپرسيم كه بازيكنان كشورمان چگونه تا به اينجا در جام جهاني خوش درخشيدهاند.
همانطور كه اشاره شد سرمربي پرتغالي با توجه به تجربه بالايي كه داشت از همان ابتدا تصميم گرفت شاگردانش را چراغ خاموش براي جام بيستم آماده كند؛ حريفان نه چندان قوي براي ايران انتخاب ميكرد، اردوهاي طولاني مدت خارج از كشور ميگذاشت و ترجيح ميداد حرفش را روز بازي در زمين بزند تا اينكه جواب منتقدان پرمدعا را بدهد. تصميمش كاملاً درست بود. زماني كه 11 قرمز پوش رودرروي ياران مسي قرار گرفتند و جانانه در مقابل يكي از مدعيان قهرماني ايستادند فهميديم كه كرش كارش را به خوبي بلد است. او حرفهاي است و با تجربه. خوب ميداند برآورده كردن انتظارات 75 ميليون ايراني يعني چه. خوب ميداند بازيكنانش را چگونه به مرز آمادگي برساند تا هر كدام بيش از 9 كيلومتر بدوند و خوب ميداند رئيس فدراسيون فوتبال به جاي روحيه دادن به تيم به فكر گرفتن عكسهاي سلفي است!
قرارداد سرمربي تيم ملي فوتبال با پايان يافتن بازيهاي تيم ملي در جام جهاني به پايان ميرسد. اين در حالي است كه كفاشيان علاقهاي به ادامه همكاري با كرش ندارد. اين را ميتوان از اظهارنظرهاي او قبل از اعزام تيم به برزيل فهميد. اهالي فدراسيون، جز يكي دونفر، همگي در برزيل به سر ميبرند و تا قبل از بازي با آرژانتين حسابي سرخوش بودند. برخلاف ساير ايرانيها كه نگران جدال با ياران مسي بودند خيلي از آقايان منتظر بودند تيم ملي كيسه گل راه راه پوشان شود و آنها هم تومار كرش را به راحتي بپيچند. اما تدابير انديشيده شده از سوي مربي خوشفكر، پيشبينيها را به هم ريخت و حالا همه ايران خواستار ماندن وي در ايران و ادامه همكارياش با تيم ملي شدهاند. كمپين حمايت از مرد پرتغالي در شبكههاي اجتماعي با استقبال خوبي مواجه شده و رسانهها نيز با مردم همسو هستند.
بيپولي اصليترين چالش پيش روي فدراسيون بر سر راه تمديد قرارداد است! البته اين ادعايي است كه فدراسيون فوتبال مطرح كرده و با توجه به ريختوپاشهاي فوتبال ايران باور كردن چنين ادعايي غيرممكن به نظر ميرسد. اگر فدراسيون براي تأمين هزينه دستمزد كرش در مضيقه است چه لزومي دارد كارواني عريض و طويل را به اسم همراهان تيم ملي به برزيل اعزام كند؟ كمبود بودجه به قهر كفاشيان با سرمربي و حاضر نشدن در تمرينات تيم ملي مربوط ميشود؟ و هزار و يك سؤال ديگر كه هواداران پاسخش را ميدانند.
فوتبال ملي ايران به لطف حضور يك مربي تراز اول پيشرفت خوبي داشته. اين واقعيتي است كه بايد آن را بپذيريم. هرچند مربيان منتقد وطني كه پيشبيني كيسه گل شدن تيم ملي را كرده بودند ديگر جرات اظهارنظر ندارند ولي تداوم اين پيشرفت نيازمند پرداخت هزينه است؛ هزينهاي كه قطعاً نتيجهاش را در چنين تورنمنت هايي خواهيم ديد. چرا هيچكس به دستمزدهاي مربياني چون دايي و قلعه نويي كه امتحانشان را در تيم ملي پس دادهاند اعتراض نميكند؟ ولي به كرش كه ميرسد دست به دامن گلريزان و اسپانسر ميشويم.
كرش را بايد حفظ كنيم، بيچون و چرا. فدراسيون كه تمايلي به اين كار ندارد و اميد ايرانيها به حمايت دكتر روحاني رئيسجمهور كشورمان است. قهرماني جام ملتهاي آسيا انتظار بعدي هواداران است.