سعيد را سالهاست كه ميشناسم و خوب ميدانم از آن آدمهايي نيست كه دنبال پول نزول باشد اما وقتي در لابهلاي صحبتهاي همراه با اضطرابش ميگويد: چاره ندارم بايد سري به «نادر خان» در بازار بزنم به يكباره انگار آتشي به جانم ميافتد و ناخودآگاه با شنيدن نام نادر خان احساس ميكنم سر تا پايم آتش ميگيرد.
نادر خان را خوب ميشناسم. مردي ميانسال و چاق با سبيلهاي تاب داده شده كه حجرهاش انتهاي بازار است و به نام كاسبي هر نوع معاملهاي انجام ميدهد. از فروش اقساطي خودرو گرفته تا خرد كردن چك و خريد چكهاي برگشتي و... يقين هم دارم كه علناً نزول ميدهد. تا حالا چند نفر را ديدهام كه پول نزول از او گرفتهاند آن هم با درصدهاي بالا. هميشه هم حساب بانكياش فول فول است. به بانك كه ميرود از رئيس و كارمند همه جلوي پايش بلند ميشوند و در خيابان همه به خودش و البته بيشتر به ماشين مدل بالايش احترام ميگذارند.
شب از فكر سعيد و مشكلي كه برايش پيش آمده بود چشم روي هم نگذاشتم. صبح دوباره رفتم سراغش تا شايد بتوانم از تصميمي كه گرفته منصرفش كنم، اما مثل اينكه خدا خيلي دوستش دارد كه نخواسته سراغ پول حرام برود. با خوشحالي ميگويد: «ديشب از مسجد تماس گرفتند و گفتند قرعه وام اين ماه مسجد به من افتاده، حالا با اين پول ميتوانم مشكلم را حل كنم. بعد در حالي كه ميخندد زيرلب آرام ميگويد: خدايا شكر...
اين حكايت جواني است كه زير پوست همين شهر و در لابهلاي هياهوي آهن، دود، سيمان و جمعيت، غير از خدا كسي صدايش را نشنيد و قبل از اينكه سراغ افرادي مثل نادر خان برود به بركت نمازهايي كه در مسجد محل خوانده بود مشكلش حل شد.
اما اين پايان ماجرا نيست چراكه متأسفانه هرازچندگاهي در اطراف خود افرادي را ميبينيم كه براي رفع مشكلات مالي به افرادي مثل نادر خان مراجعه ميكنند.
متأسفانه كمرنگ شدن موضوعي به نام قرضالحسنه، سختگيري بانكها در ارائه تسهيلات مناسب و... باعث شده تا برخي افراد براي رفع مشكلات مالي خود به سودجويان نزولخوار روي آورند و پولي را دريافت كنند كه اگرچه به ظاهر ميتواند مشكل آنها را حل كند اما در واقع آتشي است كه به زندگي آنها ميافتد و در مدت زمان كوتاهي همه دار و ندارشان را آتش ميزند.
در اين ميان البته حال و روز افرادي مثل نادر خان هم چندان خوب نيست و شايد در ظاهر با حساب بانكي سرشار، ماشين مدل بالا و جيبهاي برآمده مورد احترام برخي از مردم قرار گيرند اما آدمي كه نزول ميدهد و خون مردم را ميمكد عاقبت به خير نميشود.
ربا چيست؟
آنطور كه در تعريف ربا آمده است، ربا در لغت به معناي زيادي است اما اين زيادي در توليد نيست بلكه زيادي در بهره قرض است كه بيهيچ تلاشي براي وام دهنده به دست ميآيد. ربا در اصطلاح فقهي در دو معنا به كار رفته است؛ اول، رباي معاملهاي همچون فروختن دو جنس مشابه هم به يكديگر، بهشرط آنكه مكيل يا موزون باشد و درخواست زياده شود. دوم رباي قرضي به معناي قرض دادن به شرط زياده، هر چند مكيل يا موزون نباشد، مثل آنكه يك درهم قرض بدهد و شرط كند كه دو درهم بگيرد.
رباخوار به ظاهر معاملهاي همچون بيع و بده و بستان ميكند كه براي هر دو طرف معامله سودآور است اما در حقيقت از مصاديق بيع كه يك عمل اقتصادي عقلاني و عقلايي است به شمار نميرود، بلكه يك عمل زشت اقتصادي صورت ميگيرد كه در ظاهر براي عدهاي سودآور است ولي در كلان به اقتصاد جامعه ضربهاي وارد ميسازد كه امكان رشد و شكوفايي را از آن ميگيرد. از اين رو خداوند تفكر همساني ميان ربا و بيع را رد كرده و آن را همانند عمل اقتصادي خريد و فروش، يك عمل اقتصادي سالم نميداند.
در ربا، دهنده ربا شرط ميكند به شرطي معامله ربوي يا قرارداد وام و قرض امضا ميشود كه گيرنده افزون بر چيزي كه گرفته بپردازد و اين افزوده گاه حتي چند برابر است. البته اگر هنگام معامله يا قرارداد وام، شرط روز يا افزوده، نشود و گيرنده هنگام بازپرداخت وام، مبلغي يا چيزي را بر آن بيفزايد نه تنها از حكم ربوي خارج است، بلكه اين عمل از سوي گيرنده مستحب است.
بازار آگهيهاي ربا
تا همين چند سال پيش اگر كسي نزول ميداد خيلي با احتياط و مخفيانه اين كار را ميكرد. شرم و حيا داشت يا از مردم خجالت ميكشيد كه بگويند فلاني نزول خوار است اما اين روزها متأسفانه بازار نزولخواري در برخي شهرها علني شده و حتي حرام خوارها رو به آگهيهاي رسانهاي آوردهاند.
ستون «سرمايهگذاري و مشاركت» برخي از روزنامهها مكان مناسبي براي درج آگهي نزول خواران است، البته نميگوييم همه آنهايي كه در اين ستون آگهي دادهاند نزول خواري ميكنند اما متأسفانه افراد سودجويي هستند كه از اين فرصت يا بهتر بگويم غفلت سوء استفاده كرده و با درج آگهيهاي مختلف در اين صفحات اعمال خلاف شرع خود را تبليغ كرده و براي پولهاي باد آورده مشتري پيدا ميكنند.
در يكي از روزنامههاي رسمي كشور آگهي يكي از همين افراد را ميبينم و با توجه به نوع كلماتي كه در آگهي نوشته احساس ميكنم كه رنگ و بوي نزول ميدهد براي همين از روي كنجكاوي با شماره درج شده در آگهي تماس ميگيرم. حدسم درست است طرف نزول خوار است. خيلي راحت ميگويد: 8 درصد. يك ميليون تومان ميدهم يك ساله صدي هشت. اين را خيلي راحت هم ميگويد و بعد ادامه ميدهد براي ضمانت هم چك و سفته ميگيرم اگر خودت كارمند يا كاسب باشي كه هيچ وگرنه يك ضامن بايد پشت چك و سفتههايت را امضا كند.
اينگونه رفتارها اگرچه آزار دهنده است اما آزاردهندهتر از آن اين است كه برخي از موسسات نيز به عناوين مختلف به رباخواري روي آوردهاند و گاهي اوقات تسهيلاتي را كه ميدهند خالي از اشكال نيست. شايد براي همين است كه حتي يكي از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي نيز چندي پيش با انتقاد از روند برخي از فعاليتهاي بانكي در كشور اين فعاليتها را شبه ربا خواند و خواستار اصلاح نظام بانكي در كشور شد، انتقادهايي كه گاه و بيگاه و به شكلهاي مختلف از سوي افراد مختلف و گروههاي گوناگون شنيده ميشود.
تقبيح ربا در آيات و احاديث
در تقبيح ربا و نزول خواري احاديث و آيات متعددي وجود دارد كه اين آيات و احاديث نشاندهنده اين است كه اين عمل از سوي خدا و معصومين (ع) مورد سرزنش واقع شده است تا جايي كه از منظر اسلام ربا خواري به منزله اعلان جنگ با خدا و رسول خداست.
رسول اكرم (ص) ميفرمايد: برخلاف ظاهر سودآور ربا، در نهايت فقر و قلت، نصيب نزول خوار ميشود. آن حضرت ميفرمايد: «سود ربا گرچه بسيار باشد ولي سرانجام به كمي (و بيبركتي) ميگرايد.» (كنزالعمال، ج۴، ص۱۰۵، ح ۹۷۵۸)
از نظر امام صادق (ع) رباخواري، مهمترين مانع در اقتصاد سالم و رشد و شكوفايي آن است، زيرا رباخواري امكان نميدهد تا ثروت و سرمايه در جريان توليد سالم و گردش صحيح اقتصادي قرار گيرد. امام ميفرمايند: «اگر ربا حلال ميشد ديگر كسي دنبال كارهاي اقتصادي صحيح و سالم و توليد نميرفت. به راستي اگر ربا حلال بود، مردم تجارت و تلاش براي معاش را رها ميكردند. به همين دليل خداوند ربا را حرام كرد تا مردم از حرام به حلال و تجارت و خريد و فروش رو بياورند و به يكديگر قرض بدهند.» (من لايحضره الفقيه، ج۳، ص ۵۶۷، ح ۴۹۳۷)
امام رضا (ع) نيز ميفرمايد: «بدان كه ربا حرام و از گناهان كبيره است و خداوند بر آن وعده آتش داده است پس پناه ميبريم به خدا از آتش. ربا را همه پيامبران و همه كتابهاي آسماني حرام كردهاند.» (فقه الرضا، ح۲۵۶)
جنگ با خدا و رسول
با جستوجويي كوتاه ميتوان به انبوهي از احاديث، روايات و آياتي برخورد كرد كه ربا را سرزنش و اين عمل را حرام اعلام كردهاند اما در اين ميان محكمترين سندي كه براي تقبيح ربا ميتوان به آن استناد كرد آيه 279 سوره بقره است كه خداوند در اين آيه نزولخواران را كساني ميداند كه با خدا و رسولش پيكار ميكنند.
البته خداوند در آياتي از سوره مباركه بقره به اين موضوع اشاره كرده و در آياتي قبل و بعد از آيه 279 اين سوره نيز به سرزنش ربا ميپردازد.
خداوند در اين آيات ميفرمايد: «كسانى كه ربا مىخورند، (در قيامت) برنمىخيزند مگر مانند كسى كه بر اثر تماس شيطان، ديوانه شده (و نمىتواند تعادل خود را حفظ كند؛ گاهى زمين مىخورد، گاهى بهپا مىخيزد.) اين به خاطر آن است كه گفتند: «دادوستد هم مانند رباست (و تفاوتى ميان آن دو نيست)». در حالى كه خدا بيع را حلال كرده و ربا را حرام! (زيرا فرق ميان اين دو، بسيار است.) و اگر كسى اندرز الهى به او رسد و (از رباخوارى) خوددارى كند، سودهايى كه در سابق ( قبل از نزول حكم تحريم) به دست آورده، مال اوست (و اين حكم، گذشته را شامل نمىگردد) و كار او به خدا واگذار مىشود (و گذشته او را خواهد بخشيد.) اما كسانى كه بازگردند (و بار ديگر مرتكب اين گناه شوند) اهل آتشند و هميشه در آن مىمانند. (275)، خداوند ربا را نابود مىكند و صدقات را افزايش مىدهد! و خداوند، هيچ انسان ناسپاس گنهكارى را دوست نمىدارد. (276)، كسانى كه ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند و نماز را برپا داشتند و زكات را پرداختند، اجرشان نزد پروردگارشان است و نه ترسى بر آنهاست و نه غمگين مىشوند. (277)، اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد و آنچه از (مطالبات) ربا باقى مانده، رها كنيد اگر ايمان داريد! (278)، اگر (چنين) نمىكنيد، بدانيد خدا و رسولش، با شما پيكار خواهند كرد! و اگر توبه كنيد، سرمايههاى شما، از آن شماست ( اصل سرمايه، بدون سود) نه ستم مىكنيد و نه بر شما ستم وارد مىشود. (279) و اگر (بدهكار) قدرت پرداخت نداشته باشد، او را تا هنگام توانايى، مهلت دهيد! (و در صورتى كه بهراستى قدرت پرداخت را ندارد) براى خدا به او ببخشيد بهتر است اگر (منافع اين كار را) بدانيد! (280) و از روزى بپرهيزيد (و بترسيد) كه در آن روز، شما را به سوى خدا بازمىگردانند. سپس به هر كس، آنچه انجام داده، به طور كامل باز پس داده مىشود و به آنها ستم نخواهد شد. (چون هر چه مىبينند، نتايج اعمال خودشان است) (281)»
آنطور كه در تفسير نور درباره اين آيات آمده است: رباخوار در قيامت همچون ديوانگان محشور مىشود چراكه در دنيا روش او باعث بههم خوردن تعادل جامعه گرديده است. ثروت پرستى، چشم عقلش را كور كرده و با عمل خود چنان اختلافات طبقاتى و كينه را برمىانگيزد كه فقر و كينه سبب انفجار ميشود و اصل مالكيت را نيز متزلزل مىكند. براى اين افراد، گويا ربا اصل و خريد و فروش فرع است، فلذا مىگويند: بيع و معامله هم مثل رباست و تفاوتى ندارند.
آيات مربوط به ربا، به دنبال آيات انفاق آمده تا دو جهت خير و شر را كه توسط مال و ثروت پديد مىآيد مطرح كند. انفاق يعنى دادن بلاعوض و ربا يعنى گرفتن بلاعوض. هر آثار خوبى كه انفاق دارد، مقابلش آثار سوئى است كه ربا در جامعه پديد مىآورد. به همين جهت قرآن مىفرمايد: «يمحق اللّه الرّبا و يربِى الصّدقات» خداوند ثروت به دست آمده از ربا را نابود، ولى صدقات را افزايش مىدهد.
تهديدهايى كه در قرآن براى اخذ ربا و پذيرش حاكميت طاغوت آمده، براى قتل، ظلم، شرب خمر، قمار و زنا نيامده است. حرمت ربا نزد تمام فرق اسلامى، قطعى و از گناهان كبيره است.
حالا يك بار ديگر به آنچه در اين گزارش به آنها رسيدهام نگاه ميكنم. از احاديث بيشمار گرفته تا آيات محكم خداوند در قرآن كريم. با خودم فكر ميكنم چقدر خوب ميشود اگر روزي با جرأت حجره افرادي مثل نادر خان در بازار جمع شود...