کد خبر: 641993
تاریخ انتشار: ۳۱ فروردين ۱۳۹۳ - ۱۸:۱۵
بررسي تحركات فزاينده محمد خاتمي در ميدان اعتدال
با نگاهي ساده به افت و خيزهاي عرصه سياست داخلي مي‌توان گفت كه بازگشت رسمي و قانوني به قدرت، مهم‌ترين هدف جريان دوم خرداد در طول سال‌هاي اخير بوده و با روي كار آمدن دولت يازدهم اين هدف به شكل بارزتر و البته اميدوارانه‌تري دنبال شده است
محمد اسماعيلي
با نگاهي ساده به افت و خيزهاي عرصه سياست داخلي مي‌توان گفت كه بازگشت رسمي و قانوني به قدرت، مهم‌ترين هدف جريان دوم خرداد در طول سال‌هاي اخير بوده و با روي كار آمدن دولت يازدهم اين هدف به شكل بارزتر و البته اميدوارانه‌تري دنبال شده است چراكه از يكسو برخي از چهره‌هاي اين طيف توانسته‌اند به حلقه تصميم‌گيري و تصميم‌سازي دولت نفوذ پيدا كرده و در جاي ديگر نيروهاي خود را تا سطوح عالي مديريت وزارتخانه‌ها بالا برده و از سوي ديگر شخص رئيس دولت نگاه مثبتي به كليت جريان مذكور داشته و از بكارگيري عوامل اين جريان و پيگيري برخي از تفكرات ومطالبات جمعي اين جريان ابايي نداشته باشد.
هشت سال دوري جريان دوم خرداد از قدرت باعث شد تا‌ آنها سه روز مانده به برگزاري انتخابات خرداد 92 كانديداي اختصاصي خود را – با توجه به آراي ناچيز وي- مجبور به كناره‌گيري كرده، به اجبار و براي جلوگيري از شكست ديگر در آوردگاه انتخابات از حسن روحاني حمايت كنند. همين حمايت چند روزه كافي بود تا دوم خردادي‌ها آراي رئيس‌جمهور منتخب را به نام خود مصادره كرده و به سهم خواهي از دولت روي بياورند آن هم با اين طراحي كه دولت يازدهم سكوي پرتاب آنها براي بازگشت گام به گام به عرصه حاكميت باشد.
اما مؤلفه ديگري كه به زعم دوم خردادي‌ها مي‌تواند در بازگشت تجديدنظرطلبان به اريكه قدرت بسيار مؤثر باشد، « مواضع معتدل، پرتعداد و همسو با گفتمان انقلاب» از سوي پدرخوانده‌هاي اين جريان آن هم به شكلي كه براي جامعه باور پذير شود كه هواخواهان ليبراليسم در داخل به فكر نظام، دستاوردهاي آن و آينده مردم هم هستند.
هرچند بايد اضافه كرد كه رويكرد مورد اشاره از تيرماه سال 89 وبا بيانيه مجمع روحانيون در محكوم كردن سياست‌هاي غربي در مقابل منافقين رسماً آغاز به كار كرد و با روي كار آمدن دولت روحاني شكل پردامنه و فزاينده‌اي به خود گرفته است.

   خودتطهيري خاتمي
يكي از رهبران فعال در غائله دست ساز88 كه با بي‌نتيجه بودن فتنه، تلاش‌هاي گسترده‌اي را براي تطهير خود و جريان متبوعش متحمل شده محمد خاتمي است؛ شخصي كه تاكنون حتي يكبار هم حاضر نشده از تندروي‌هاي هزينه‌زاي جريان
دوم خرداد در آن ايام عذرخواهي كرده و به صورت شفاف و شجاعانه تكليف خود را با تحركات براندازانه اين جريان عليه نظام مشخص كند.
رئيس دولت اصلاحات در حالي هيچ گاه از ملت براي تصميم و اجرايي كردن «راهبرد براندازي نظام» عذرخواهي نكرده كه به صراحت در نشستي با برخي از جوانان اصلاح‌طلب در سال 91 اعلام مي‌كند: «در انتخابات سال 88 تقلبي صورت نگرفته است.»
وي كه با روي كار آمدن دولت روحاني فعاليت‌هاي سياسي خود را به شدت گسترده نموده و با سخنراني‌هاي پرتعداد و حجيم درصدد « تطهير و ترميم چهره اصلاحات» و به تبع آن «زمينه‌سازي براي بازگشت رسمي اين طيف به حاكميت» است روز گذشته در هفتاد‌وپنجمين نشست ماهانه بنياد باران اظهارات جالب و قابل توجهي را بيان كرد كه نه تنها بايد آن را حركتي در جهت سياست گام‌به‌گام تجديدنظرطلبان براي بازگشت بدون هزينه به قدرت عنوان كرد بلكه مي‌توان پي برد كه ولع و طمع رسيدن به قدرت آنقدر پدرخوانده‌هاي اين جريان را تحت فشار قرار داده كه براي رسيدن به آن حاضرند تمام ايدئولوژي و تفكرات خود را زير پا گذاشته و متوسل به فريب افكار عمومي هم بشوند.

   تناقضات خاتمي
در بخشي از سخنان رئيس دولت اصلاحات در هفتاد‌وپنجمين نشست ماهانه «بنياد باران» عنوان مي‌شود: «. . . چون جرئت نمي‌كنند بگويند امام اشتباه مي‌كرد، مي‌گويند امام اصلاً جمهوريت را قبول نداشت! نخير؛ جمهوريت جدي بود؛
خيلي خيلي جدي بود؛ بدعت نبود. جمهوريت يك اصل بود و بنده عرض مي‌كنم ما به‌عنوان كساني كه دلبسته به اين انقلاب و اسلام هستيم با همه وجود از جمهوريت نظام دفاع مي‌كنيم.»
خاتمي در حالي از جمهوريت نظام دفاع كرده و از آن به عنوان يك اصل انقلاب كشورمان ياد مي‌كند كه وي و تمام همفكرانش در سال 88 به نتيجه قانوني انتخابات تميكن نكرده، به آراي 24 ميليوني مردم پشت كرده و هرآنچه در توان داشتند به كار گرفتند تا جمهوريت نظام را مخدوش كنند چراكه نتيجه انتخابات قانوني مطابق ميل و سليقه جناحي آنها رقم نخورده بود.
حقيقتاً چطور مي‌توان از خاتمي و هم‌كيشانش پذيرفت كه آنها دلبسته به انقلاب و نظام هستند در حالي كه ماه‌ها كشور را در بحراني فراگير دچار كرده و استحاله نظام را به شكل عملياتي دنبال مي‌كردند، چطور مي‌توان فرياد اسلام‌خواهي وي را باور كرد در حالي كه در زمان مديريت وي بر قوه مجريه، حمله به مباني و شعائر ديني اصل بديهي رسانه‌هاي زنجيره‌اي و تيم تصميم‌گير و تصميم‌ساز بود آن هم در شرايطي كه وي بارها در تريبون رسمي با تحريف شعاراصلي انقلاب اعلام مي‌كرد، شعار مردم ما در سال 57«استقلال، آزادي، پيشرفت» بود.
رئيس بنياد باران در بخش ديگري از سخنان خود بدون اشاره به اقدامات براندازانه جريان دوم خرداد در سال 78 و 88 اظهار مي‌كند: « اگر خداي‌نكرده جمهوري اسلامي را از دست دهيم وضعيت خيلي سياهي خواهيم داشت و بايد بدانيم كه ما نمي‌توانيم اين انقلاب با آن عظمتش را فراموش كنيم، زيرا مبدأ هويت تاريخي ماست» كه تمام تئوري‌ها، طراحي‌ها و اقدامات جريان متبوعش حول براندازي نظام جمهوري اسلامي قرار گرفته و به واسطه همين خواسته خون بسياري از جوانان بي‌گناه در فتنه سال 88 بر زمين ريخته شد. به‌راستي با مجموعه اقدامات خاتمي‌ها نبايد پذيرفت كه آنها برخلاف ادعاي امروزشان انقلاب اسلامي با آن همه عظمتش را فراموش كرده و به مدل غربي اسلام ليبرالي يا سكولاري مي‌انديشند؟

   خاتمي انقلابي!
در ادامه خاتمي پا را فراتر از تطهير خود و جريان دوم خرداد گذاشته و با جمله عجيب عنوان مي‌كند: « ما انقلابي هستيم؛ مهم نيست ديگران ما را چه مي‌نامند. انقلابي كه ما مي‌گوييم و مي‌فهميم منجر به نظام جمهوري اسلامي شد و امروز هم بايد از آن دفاع كنيم.»
سخنان حيرت‌آور خاتمي سؤالات و ابهامات بسياري را در اذهان عمومي شكل مي‌دهد؛ سؤالاتي نظير آنكه چطور افرادي كه عليه انقلاب و دستاوردهايش 9ماه فتنه به پا كرده‌اند را انقلابي ناميد؟
چگونه مي‌توان آشوبگران و همپيمانان، سلطنت‌طلبان، بهائيان، منافقان و وابستگان به نظام سلطه را كه اتهام تقلب و دست‌اندازي به آراي مردم را به نظام اسلامي نسبت دادند انقلابي بدانيم؟
نكند كه مفهوم انقلابي‌گري و دلبسته بودن نسبت به آن اين است كه به جماعتي به قانون اساسي پشت كرده، حكم حكومتي رهبري را درباره صحت نتيجه انتخابات ناديده گرفته، به مباني واصول ديني در رسانه‌ها و تريبون‌هاي خود حمله‌ور شوند، با امريكايي‌ها و صهيونيست‌ها براي براندازي نظام هم‌قسم شده، براي تشديد تحريم‌هاي بين‌المللي با فتنه‌گري مقدمه‌سازي كرده و اخيراً براي صدور قطعنامه‌هاي سازمان‌هاي بين‌المللي با محوريت حقوق بشر سندسازي كنند؟
چطور مي‌توان از امثال آقاي خاتمي و دوستان وي انقلابي‌گري را پذيرفت در حالي كه سياست خارجه دوره هشت ساله سراسر انفعال و عقب‌نشيني از مواضع اصولي و انقلابي گفتمان جمهوري اسلامي ايران است؟ حقيقتاً كجاي اتفاقاتي نظير مصافحه رئيس دولت اصلاحات با زنان نامحرم ايتاليايي و شركت اطرافيان وي در كنفرانس برلين و قبرس نشاني از داشتن روحيه انقلابي‌گري و اسلامي بودن دارد كه اين افراد خود را اينگونه معرفي مي‌كنند؟

   فريب افكار عمومي، ترميم پايگاه اجتماعي
همانطور كه اشاره شد – و اكثريت جامعه به آن پي برده‌اند- هدف اصلي جريان دوم خرداد در شرايط كنوني «بازگشت آرام و خزنده آن هم بدون هزينه به قدرت» است كه در ذيل آن بايد به مؤلفه‌هايي نظير «خودتطهيري سران دوم خردادي»، « اتخاذ مواضع همسو با گفتمان انقلاب اسلامي»، « ترميم تشكيلات ساختاري»، «دميدن روحيه اميد و خودباوري در بدنه اجتماعي شان» و « معرفي كردن خود به عنوان انقلابيون طرفدار نظام و اسلام» هم توجه داشت اما آنچه بايد در اينجا يادآور شد اين است كه براي پدرخوانده‌هاي دوم خرداد رسيدن به قدرت و بازگشت به حاكميت آنچنان مهم و بنيادين است كه آنها حاضرند با ادبيات متناقض نسبت به رفتارهاي سياسي كه در كارنامه‌شان درج شده خود را طرفدار نظام اسلامي معرفي كرده و در سياستي نو حتي نام انقلابي را هم روي خود بگذارند تا آنكه هم افكار عمومي را با كمك قاعده عمليات رواني، فريب داده و هم از زير بار مفاهيمي مانند «فتنه‌گري» كه با آن عجين شده‌اند، خلاصي يابند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار