کد خبر: 640932
تاریخ انتشار: ۲۵ فروردين ۱۳۹۳ - ۱۴:۳۲
کم کم از این وضع یکنواخت خسته شده ایم یکی از دوستان کرد از محمود جوان ترین همراه ما می خواهد تا دمی بگیرد و آوازی بخواند. بقیه نیز ازتقاضای او استقبال می کنند و او هم به محمود اشاره می کند. کاک محمود که گویا خودش هم منتظر چنین فرصتی است بی درنگ زمزمه اش را شروع می کند.

سایت جامع آزادگان: خاطرات اسارت در کنار همه سختی ها و عذاب‌هایش برای آزادگان ما شیرینی خودش را هم دارد. لحظاتی که دور از خانواده و در سرزمینی غریب سپری شد اما شاهنامه ای بود که آخرش خوش درآمد. آنچه می خوانید بخشی از خاطرات آزاده حسن رنجبر است:

راننده ماشین دور می زند و از محوطه بهداری خارج می شویم و به سوی غرب شهر می رویم آنجا دم مقر نظامی دو جوان۲۰-۱۹ ساله که لباس کار خاکی به تن دارند با اسلحه و بی سیم به انتظار ما ایستاده اند بعد از توقف ماشین، آن دو نیز سوار می شوند. از لهجه شان می فهمیم که اصفهانی هستند و ماموریت آنان دیده بانی است.

ماشین سر و ته می کند به سمت دیگری از شهر می رویم آنجا کنار خیابان سه نفر با لباس کردی و اسلحه و قطار فشنگ به کمر بسته منتظر ما ایستاده اند. ماشین جلوی پای آنان توقف می کند و آن سه نفر نیز سوار می شوند. اکنون جمع سرنشینان خودرو به ۷نفر رسیده است که سه نفرغیر بومی و چهار نفر دیگر از اهالی آنجا می باشند. ماشین از شهرخارج می شود و جاده خلوت و تاریک را در پیش می گیرد. پیچ و خم جاده ی کوهستانی را در سرمای گزنده یکی پس از دیگری طی می کنیم. هرکسی در افکارخود غوطه وراست. به ماموریت مبهم فردا، به گذشته، به آینده، به دوستان و خانواده و به هرچیزی که تاکنون به آن وابسته بوده ایم. یک ساعت از حرکت ما می گذرد. سکوت و سرما همچنان مونس و همراه مان است.

کم کم از این وضع یکنواخت خسته شده ایم یکی از دوستان کرد از محمود جوان ترین همراه ما می خواهد تا دمی بگیرد و آوازی بخواند. بقیه نیز ازتقاضای او استقبال می کنند و او هم به محمود اشاره می کند. کاک محمود که گویا خودش هم منتظر چنین فرصتی است بی درنگ زمزمه اش را شروع می کند. تُن صدایش را بالا و بالاتر می برد و آوای دل انگیز هورامی یا همان اورامانی را سر می دهد. چهره سفید و سرخ گون او با موهای نسبتاً بور و چشمان سبزش او از این جوان ۲۰ ساله اورامانی را دو چندان زیبا و دلنشین می کند.

ماشین همچنان جاده خلوت را در سیاهی و سرمای شب طی می کند. نزدیک به سه ساعت است که در راهیم. شب به نیمه رسیده از دور چراغ های شهر کم کم نمایان می شود بعد از نیم ساعت به نزدیک شهر می رسیم. آوای خوش اورامانی قطع می شود و جای خود را دوباره به سکوت می دهد. تا لحظاتی دیگر باید وارد شهر شویم و آنگاه به محل مورد نظر یعنی قرارگاه پشتیبانی ارتش برویم. به میدان اول شهر رسیده ایم همه در آرامش و سکوت به خواب رفته اند بعد از طی مسافت کمی، ماشین به سمت چپ می پیچد و به درب دژبانی قرارگاه می رسیم. راننده با نشان دادن برگه ماموریت اجازه ورود می گیرد. یک سرباز ما را تا ساختمان فرماندهی همراهی می کند در آنجا عده ای از ارتشی ها به انتظار ما بیدارند. وارد می شویم بعد از معرفی و سلام و احوالپرسی، مختصر شامی برایمان می آورند بعد از خوردن شام. سرگرد پارسا فرمانده پادگان، ضمن خوش آمد گویی به سراغ اصل مطلب یعنی عملیات فردا می رود او از روی نقشه ما را آشنا و توجیه به منطقه عملیات و چگونگی اجرای آن می کند. پس از اتمام این کار نوبت به استراحت و خواب می رسد به خوابگاه می رویم و شب را در آنجا به استراحت می پردازیم.

صبح پس از نماز و خوردن صبحانه به همراه۲۵ نفر دیگر از تکاوران ارتش سوار بر دو کامیون از پادگان خارج می شویم و پس از طی نیم ساعت مسافت به پایگاه هوانیروز که درخارج از شهر قرار دارد می رسیم. بعد از پیاده شدن از کامیون ها و تخلیه وسایل مان به سمت ساختمان فرماندهی راه می افتیم آنجا فرمانده عملیات پایگاه و چند خلبان و کمک خلبان در انتظار ما هستند. پس از ملاقات و معرفی از طرف رابط، آموزش فشرده ای در مورد چگونه سوار و پیاده شدن بر هلی کوپتر در هنگام عملیات یعنی همان هلی بُرد به ما یاد داده می شود. سپس نوبت به تمرین می رسد. به محل استقرار هلی کوپترها می رویم. خلبانان دو هلی کوپتر را روشن و آماده پرواز می کنند. نفرات به صورت آزمایشی سوار و پیاده می شوند و این کار را چند بار انجام می دهیم. پس از آن با قرار دادن وسایل و تجهیزات داخل هلی کوپترها، خود نیز سوار می شویم. ساعت ۳۰/۷ صبح پرواز آغاز می شود. فرمانده هر دسته با افرادش داخل یک هلی کوپتر قرار دارند. دو فروند هلی کوپتر کبری جنگی نیز در جلو و پشت سرما در حال پروازند، آنها در حال اسکورت و همراهی ما تا فرود در منطقه عملیاتی می باشند.

مقصد ما نوسود است. آسمان صاف و آفتابی است. ولی برف زمین را پوشانده است. چهار پرنده ی آهنین غرش کنان دل آسمان را می شکافند و به پیش می روند.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار