کد خبر: 639488
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۷ فروردين ۱۳۹۳ - ۱۶:۳۸
جستارهايي در مفهوم نامگذاري سال جاري توسط رهبر انقلاب در گفت‌وگوي «جوان» با دكتر يعقوب توكلي
شاهد توحيدي

 

شايد نامي كه توسط رهبر معظم انقلاب اسلامي بر سال جاري نهاده شده است، از معدود نام‌هايي است كه به كاستي‌هاي عمده و شاخص كشور نظر دارد. از سوي ديگر اين نامگذاري، تذكار به اهمال‌ها وكم‌كاري‌هايي است كه در اين دو حوزه كلان و اساسي كشور، توسط متوليان آن صورت گرفته است. در گفت‌وشنود پيش رو، دكتر يعقوب توكلي استاد دانشگاه و پديد‌آورنده ده‌ها اثر فرهنگي و تاريخي، فلسفه اين نامگذاري و افق‌هاي پيش روي آن را به تفسير نشسته است. اميد آنكه مقبول افتد.

شايد نخستين پرسش درباره نامگذاري امسال، مفهوم همين تركيبي باشد كه حضرت آقا فرمودند، يعني «اقتصاد و فرهنگ، عزم ملي و مديريت جهادي». وقتي اينها را در كنار هم قرار مي‌دهيم، در مجموع بايد از آن، چه تفسير و تصويري را ارائه دهيم؟ به نظر مي‌رسد در تفسير نامگذاري امسال، جمع‌بندي اين عناوين در كنار هم، قدم اول به شمار مي‌رود.

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم. بله، واقعيت اين است كه ما نسبت به بسياري از معضلات اجتماعي، پيراموني، شخصي و حتي نسبت به راه‌هاي نيل به آنها نيز آگاهي داريم، اما متأسفانه مشكلي كه وجود دارد، مسئله كمبود يا ضعف اراده براي رسيدن به دورنمايي است كه در ذهن داريم. گاهي هم ممكن است عزم وجود داشته باشد، اما با فقدان مديريت و نابساماني در انجام امور به نتيجه نرسد. از طرفي هم ممكن است ما در مسير عزم و اراده‌اي كه براي اهداف بلندمان پيش‌بيني كرده‌ايم، بخواهيم راه معمول و متداول مديريتي در كشورهاي شبيه به خودمان را در پيش بگيريم كه مسلماً زمان زيادي را خواهد برد. تركيبي كه حضرت آقا فرمودند، يعني: اقتصاد و فرهنگ، عزم ملي و مديريت جهادي حكايت از اين واقعيت دارد كه اهداف بلندمدت و كوتاه‌مدت اقتصادي ما، كه در منظر انديشمندان و سياست‌گذاران جامعه ما هم هست و بسياري از آنها هم شناخته شده است ـ يعني اين گونه نيست كه ما ندانيم چه بايد بكنيم ـ اما با وجود اينكه مي‌دانيم چه بايد بكنيم، خودمان را براي رساندن به اين اهداف مهيا نكرده‌ايم. متأسفانه در طول 150 سال گذشته، هميشه دنبال راه‌حل‌هاي خارجي و مسيرهاي بيگانه‌پسند بوده‌ايم و در مواردي بدتر از آن، به دنبال نسخه‌هاي اروپايي و مسيرهايي بوده‌ايم كه يا به صورت ناقص براي ما نوشتند يا روشنفكران ما برداشت ناقصي از آنها را، به عنوان نسخه تام وكارساز ارائه دادند. ما وظيفه داريم آنچه را كه ضرورت جامعه ما براي پيشرفت و طي طريق براي رسيدن به تعالي و زندگي بهتر مردم ما هست، از طريق اراده ملي و ايجاد عزم همگاني و هماهنگي و وحدت در منطق و عمل به پيش ببريم. البته اين امر قطعاً بايد به همراه تصميم و عزم جدي، براي اجرايي كردن اين اهداف باشد، زيرا اگر چنين عزمي شكل نگيرد، قطعاً آن اهداف در كتاب‌ها، برنامه‌ها و ذهن‌ها باقي مي‌مانند و هيچ وقت صورت عملي پيدا نخواهند كرد. ضمن اينكه الگوي مديريت معمولي و بر اساس روش‌هاي متداول در كشورهاي شبيه به ما، به هيچ وجه نمي‌تواند ما را به اهداف بلندمدتمان برساند و هدايتگر ما به آرمان‌هاي متعالي اسلام و انقلاب اسلامي باشد كه مد نظر رهبر معظم انقلاب اسلامي هم هست.

بي‌ترديد عنوان «مديريت جهادي»، عنواني فرافردي و فراجناحي است كه درتاريخ انقلاب ثمرات و بركات زيادي را از خود نشان داده است. اين رويكرد بيشتر در چه شرايطي تجويز مي‌شود و به كار مي‌آيد؟

ما هم در انقلاب اسلامي هم در دفاع مقدس و هم در پيشرفت‌هايي كه در بعضي از حوزه‌ها داشته‌ايم، ثابت كرده‌ايم اگر عزم و اراده ملي با مديريتي همراه شود كه خود را در وضعيت جهاد و تلاش مؤمنانه با هدف رساندن جامعه ايماني به اهداف متعالي بداند و پديده مديريت را به عنوان امر رياست بر مردم نشناسد و فعاليت در مسير اهداف نظام اسلامي را به عنوان تكليف شرعي، ديني و ذخيره آخرت بشناسد و براي آن زمان و مكان محدود قائل نباشد، از اين طريق مي‌توانيم فاصله‌هاي طولاني و عقب‌ماندگي‌هايي كه به‌واسطه سلطه ساليان طولاني استعمار بر اين مملكت به وجود آمده‌اند، طي كنيم، از طرف ديگر هم ثابت شده است كه برخي مسائل كه براي آنها برنامه‌ريزي كرديم و طرح‌هايي را نوشتيم، چون عزم و اراده كافي براي تحقق آنها وجود نداشت، بسياري از آنها در حد اجراي پروژه‌هاي ناقص يا يك اراده‌ شكل نگرفته، باقي مانده‌اند. به نظر من پيام مقام معظم رهبري با اين ريل‌هايي كه به حوزه اقتصاد و فرهنگ اضافه كردند، حاكي از نگراني حضرت ايشان است كه ما در حوزه اقتصاد و فرهنگ تاكنون با عزم و اراده ملي و جمعي وارد عمل نشده‌ايم و متأسفانه آنچنان كه بايد مجاهده و حق جهاد را در راه اقتصاد و فرهنگ ادا مي‌كرديم، نكرديم و اين واقعيتي است كه همه ما به عيان مي‌بينيم و مي‌دانيم.

جنابعالي يك چهره فرهنگي هستيد، لذا ترجيح مي‌دهيم با شما درباره اين حوزه و كاستي‌هاي موجود در آن صحبت كنيم. حوزه اقتصاد و حماسه اقتصادي همان طور كه مقام معظم رهبري اشاره كردند در سال گذشته مغفول ماند و باري است كه از سال گذشته و هم از سال‌هاي قبل از آن، بر زمين مانده است و بايد برداشته و به سر‌منزل مقصود رسانده شود. اما در عرصه فرهنگ، متأسفانه شاهد يك وضعيت نامطلوب و در عين حال ديرپا هستيم. عرصه هنر اعم از حوزه‌هاي سينما، تئاتر و... عمدتاً در دست نيروهاي غيرانقلابي است. در عرصه نويسندگي، كتاب و نشر گرفتار نوعي مافيا هستيم كه آثار نيروهاي انقلابي اصولاً ديده نشود. در عرصه مطبوعات شاهد يك ستاد فرماندهي براي نشرياتي هستيم كه در ذات خود براندازي را دنبال مي‌كنند. به نظر شما تا چه حد اين امكان وجود دارد بتوانيم عرصه فرهنگ را سامان بدهيم؟

به اعتقاد من هم در عرصه اقتصاد و هم در عرصه‌هاي مختلف فرهنگ، پروژه براندازي آرام در حال جريان است و اتفاقاً در حوزه سياست هم زمينه‌هاي فراواني دارد، يعني جبهه‌اي كه عليه انقلاب اسلامي و در مقياس كلان‌تر انديشه شيعي شكل گرفته است، بايد از منظرهاي متعدد رصدكرد. اين جبهه گشوده شده عليه انقلاب اسلامي، سربازان مختلفي هم دارد. عرصه رسانه‌ و سينما و هنر هم همين وضعيت را دارند. بعضي از حوزه‌ها چون بايد از امكانات دولتي استفاده كنند و به‌نوعي در تلاش هستند كه از منابع عمومي بهره‌برداري كنند، فقط سعي مي‌كنند معارضه آشكار نكنند، اما در عمل اسلام‌ستيزي و سوق دادن جامعه به چالش‌هاي فكري ضد اسلامي و ضد ايماني، در آن جريان دارد، اين واقعيتي است. زبان‌هاي مختلفي هم دارد. ما بايد كسي را كه مي‌خواهد جامعه را به سمت نيهيليسم ببرد، يا انديشه فمينيسم را حاكم كند و يا مي‌خواهد ايمان به خداوند را در شكل‌هاي مختلف به سخره بگيرد، همه را اعضاي يك جبهه واحد مي‌بينيم كه به زبان‌ها و سلاح‌هاي مختلف دارند حرف مي‌زنند و اين كار را هم، كاملاً آگاهانه دارند انجام مي‌دهند. به همين خاطر مقام معظم رهبري با درك عميق وضعيت حاكم، نسبت به نيروهاي فرهنگي انقلاب گله‌مند هستند. اين دو عرصه مورد اشاره حضرت آقا، حاوي گله‌مندي و نگراني است و نشان مي‌دهد ما به اندازه كافي در اين مسير تلاش نكرده‌ايم.

ممكن است مسئولان نهادهاي فرهنگي دقيقاً خلاف ادعاي شما را عنوان كنند. آنچه را كه مي‌گوييد به چه شواهد يا مشاهداتي مستند مي‌كنيد؟

من در فضاهاي آموزشي در رفت و آمد هستم و با دوستان مختلفي در اين عرصه در تماس هستم و نتيجتاً از نزديك دست بر آتش دارم و مي‌بينم كه متأسفانه دوستان ما به اندازه‌اي كه بايد و شايد و حق جهاد است، تلاش فكري نمي‌كنند. بخش زيادي از عرصه‌ها توسط دشمنان و مخالفان انقلاب به تصرف درآمده است، اما سؤال اينجاست كه آيا دوستان ما هم به اندازه‌اي كه وظيفه داشتند تلاش كافي و وافي انجام دادند كه نتوانند اين عرصه‌ها را تصاحب و تصرف كنند؟ من معتقدم نه! اين تلاش از ناحيه دوستان ما صورت نگرفته است.

دراين‌باره مي‌توانيد به مصداقي عيني هم اشاره كنيد؟

بله، به عنوان نمونه، الان نسل سوم و چهارم مورخان مخالف يا ضدانقلاب هم، ظهور و بروز پيدا كرده‌اند، در حالي كه نسل اول آنها هم، همچنان دارند مي‌نويسند و فعاليت مي‌كنند، اما آيا به نسل شكل گرفته مورخان انقلاب اسلامي عده جديدي اضافه شده است؟ الان چند نفر هستند كه دارند اين بار را به دوش مي‌كشند، آن هم با هزار مشغله و گرفتاري، چون هم ناچارند آموزش بدهند، هم پژوهش كنند، هم بنويسند، هم براي نشر محصولات فكري خود تلاش كنند. در حوزه هنر، رسانه و... هم همين طور است. ما نيرو تربيت نكرده‌ و نيروها و نسل‌هاي بعدي خود را آموزش و رشد نداده‌ايم. حوزه‌هاي مختلف فرهنگي كشور ما به دليل پراكندگي در حوزه مديريت كه هر كدام فرافكني مي‌كنند، دچار آشفتگي است. در سال 84، 85 در مجلس بحث ساماندهي تبليغات ديني مطرح شد. ببينيد چند نهاد و سازمان داريم كه براي تبليغات ديني و انقلابي، بودجه مصرف مي‌كنند، اما هيچ كدام در اين زمينه به طور واقعي، مسئول نيستند! در حوزه رسانه و فرهنگ هم همين طور است. البته در بخش اقتصاد هم همين وضعيت را داريم و واقعاً كسي را كه مسئول باشد و پاسخ بدهد پيدا نمي‌كنيد.

در اين‌باره هم اگر به مصداقي اشاره كنيد، مفيد خواهد بود. چون معمولاً نهادها در اين موارد خود را به نشنيدن مي‌زنند!

الان چند مركز در ايران در فصل بودجه‌گيري، خود را متولي امر سينما مي‌دانند؟ ولي وقتي از اينها بپرسيد چه فرآورده‌اي در حوزه فرهنگ داريد و چه ميزان تلاش كرده‌ايد؟ همه اينها فرافكني مي‌كنند و تقصير را به گردن ديگري مي‌اندازند! در حوزه تدوين تاريخ، چه تعداد مؤسسه مدعي اين حوزه هستند؟ اما از هر كدام كه سؤال كنيد، همه‌شان مي‌گويند ما مشكل داريم! مسئله اينجاست كه ما به لحاظ عزم و اراده عمومي، درست عمل نكرده‌ايم و بايد خودمان را نقد كنيم كه يك ساختار مديريتي منسجم واحد در اين حوزه شكل نگرفته است. اراده‌هايي كه الان در كشور وجود دارند، عموماً خارج از حوزه مديريت فرهنگي كشور تلاش مي‌كنند.

مقام معظم رهبري در بياناتشان در حرم رضوي به اين نكته اشاره كردند كه من به فعاليت‌هاي خودجوشي كه دارد انجام مي‌شود، بسيار اميدوارم. اتفاقاً اين كارهاي خودجوش از سوي هيچ يك از ارگان‌هاي نظام حمايت نمي‌شوند و مربوط به علاقه‌ها و اراده‌هاي فردي است. از مسئولان كه قاعدتاً نبايد انتظار چنداني داشت، اما به نظر شما اين اراده‌ها و اقدامات خودجوش، تا چه حد از پتانسيل مواجهه با جريان ضد فرهنگي موجود در كشور برخوردارند؟

من در سال گذشته بحثي را با عنوان «مسئوليت شيعه بودن» مطرح كردم. واقعاً ما در حوزه مسئولان نظام به‌نوعي نااميدي رسيده‌ايم. بنده خودم، سال‌هاست كمتر به سراغ كسي مي‌روم و تلاش مي‌كنم براي اجراي برنامه‌هايم، به شكل فردي راهي را پيدا كنم و از آن طريق اهدافم را پيش ببرم. در حوزه حمايت مسئولان، هميشه به بن‌بست خورده‌ام و موانع مختلفي بر سر راه ما قرار گرفتند و تلاشمان به نتيجه نرسيد، لذا بين دوستانمان هم، بحث «مسئوليت شيعه بودن» را مطرح كردم. در واقع اساس اين بحث اين است كه ما به عنوان يك انقلابي مسلمان، بايد به مسئوليت‌هايمان عمل كنيم و صرف نظر از بسياري از مسئولان هم، بايد فكر كنيم.

در ساختار مديريت فرهنگي ما يك اشكال بزرگ وجود دارد و آن هم اين است كه متأسفانه پست فرهنگي در ايران چرخ زاپاس است و وقتي پست‌هاي سياسي، اقتصادي و كارخانه‌هاي فعال را به مديران اصلي دادند، به كساني كه كارخانه و وزارت به آنها نرسيده است، پست‌هاي به‌جا مانده فرهنگي را مي‌دهند! در جلسه‌اي دبير شوراي عالي انقلاب فرهنگي بحثي را مطرح كرد كه اين بحث ساخته و پرداخته ذهنِ يكي از همين مهندسان بدون كارخانه بود! كه بايد مي‌رفت آجر مي‌چيد و به‌جاي آن آمده و در حوزه فرهنگ بحثي را مطرح كرده و گفته بود رساله دكتراي ايشان هست! و ما بايد بر اساس اين رساله دكترا عمل مي‌كرديم. من در آنجا اعتراض كردم و گفتم چرا شوراي عالي انقلاب فرهنگي هم دارد بر اين كوره مي‌دمد كه مهندسان بدون كارخانه و كساني كه بايد مي‌رفتند آجر روي هم مي‌گذاشتند و به دليل اينكه نتوانستند اين كار را بكنند، به حوزه فرهنگ آمدند و تازه ايده‌هاي ناخوانده و نادانسته آنها را مي‌آورند و تبديل به نظريه مي‌كنند! و شوراي عالي انقلاب فرهنگي هم مي‌خواهد آن ايده‌هاي ناقص را تبديل به سياست فرهنگي در كشور كند! و اينها اجرايي شوند. واقعاً اين واقعيت جاي تأسف دارد كه در كشور ما مهندساني كه نتوانستند به مديريتي اقتصادي و تداركاتي برسند، مسئول فرهنگي مي‌شوند! اتفاقاً مخاطب بنده در آن جلسه شورا برگشت و گفت: خود من هم از همين مهندسان هستم! گفتم بله، مي‌دانيم و فاجعه هم همين است كه كساني كه در حوزه فرهنگ نباليده‌ و رشد نكرده‌اند، به دليل اينكه در مسير تقسيم قدرت و مناصب سياسي قرار مي‌گيرند، پست فرهنگي به آنها داده مي‌شود، لذا سال‌هاست كه اميدم را از مسئولان فرهنگي كشور بريده‌ام، بنابراين الان عمده انرژي‌ام را روي آموزش جوان‌ها گذاشته‌ام.

يكي اينكه خودم بنويسم و يكي اينكه نوشتن را ياد بدهم و دانسته‌هايم را در كلاس‌هاي درس به جوان‌ها منتقل كنم و نسلي را بار بياوريم كه خودش بداند چه كند، بي‌آن كه دست به دامن كسي شود. اينكه آقا فرمودند نيروهاي خودجوش، چون ايشان هم بالعيان مي‌بينند آنچه كه دارد در كشور اتفاق مي‌افتد ـ از كتابي كه نوشته مي‌شود، پروژه‌اي كه پياده مي‌شود، آثاري كه توليد مي‌شوند ـ اين آثار از مسير مديريت فرهنگي در‌نمي‌آيند. مديريت فرهنگي در ايران مثل يك زن نازا شده و از دل آن تا حالا اتفاقي درخور توجه رخ نداده است. متأسفانه بعضي از جاهايي هم كه مي‌شود به آنها اميد داشت، دارند تبديل به حوزه‌هايي مي‌شوند كه يا تحت فشار حوزه‌هاي سياسي و دچار خرد شدن هستند يا به دليل اينكه خود آنها هم ساختار سياسي پيدا كرده‌اند، در چهارچوب آنها هم نمي‌توانيد كاري بكنيد و اتفاقي نمي‌تواند بيفتد. اصلي‌ترين فعالان انقلاب اسلامي در اين حوزه‌ها دچار مشكلات اساسي هستند، به همين دليل حضرت آقا به نيروهاي خودجوش و بسيجيان اين حوزه اشاره مي‌كنند. من الان با طيف گسترده‌اي از اين جوان‌ها سر و كار دارم. جواناني كه شبانه‌روز پاي كار مي‌ايستند و وقتي به او مي‌گويي برو ده جلد كتاب را مطالعه كن و بعد بيا با هم صحبت كنيم، زود مي‌رود و اين كار را مي‌كند. اين پديده ناشي از عزم، اراده و تمايل مديران فرهنگي ما نيست يا بسيار كمياب است. اگر هم باشد تحت فشارهاي مختلف است...

سؤال اين بود كه اين اقدامات خودجوش چقدر ظرفيت مواجهه با فتنه فرهنگي در كشور را دارد؟

اين جريان در كشور ما، آن قدر نيرومند است كه بتوان به آن اميد اساسي داشت، اما واقعيت اين است كه بايد اين مزرعه را هرس كنيم. مزرعه فرهنگ در كشور ما گرفتار علف‌هاي هرز زيادي است. ما در مازندران نوعي علف به نام «علفِ روسي» داريم كه وقتي در جايي رشد مي‌كند، امكان رشد به هيچ گياهي را نمي‌دهد و تا وقتي اين علف را از مزرعه پاك نكنيد، همه چيز هرز مي‌رود. بسيار هم از بين بردن آن دشوار است. الان مزرعه فرهنگ ما به بيماري علفِ روسي مبتلا شده است. از دور كه مزرعه گرفتارِ علف روسي را مي‌بينيد، خيلي هم سبز، خرم و زيبا به نظر مي‌رسد، ولي هيچ بذري در آن رشد نخواهد كرد.

پس براي ثمردهي عرصه فرهنگي كشور، قائل به همين نوع از آفت‌زدايي هستيد؟

بله، واقعيت اين است كه براي اينكه حركت به مانع برنخورد و پيشرفت كند، بايد مزرعه فرهنگي را به شكل جدي وجين كنيم و تعارف هم ندارد. موانع رشد فرهنگ ديني و انقلابي كه درون ساختار فرهنگي ما وجود دارند، بايد برداشته شوند.

هجمه دشمن هم هجمه اساسي و جدي است و فكر نكنيم خداوند قوانين خود را به خاطر كوتاهي‌هاي ما تغيير مي‌دهد. خداوند اين كار را نمي‌كند و احساس نكنيم چون انقلاب اسلامي، حكومت شيعي و رهبري نظام يك فقيه بزرگوار است، اگر ما كوتاهي كرديم، حتماً از جاي ديگري جبران مي‌شود. بايد بپذيريم بسترهاي مختلف مخالفت با نظام، خيلي جاها دارد جواب مي‌دهد و وضعيت، پرمخاطره است. تنها گذاشتن اين نيروها در عرصه مديريت كشور كه متأسفانه تا حدود زيادي اين چنين هم هست، مخاطره دارد. ما بايد از دو طرف، اين عرصه را آماده كنيم، يعني هم عرصه رشد را براي نيروهاي معتقد و فعال انقلابي و هم عرصه فرهنگ كشور را بايد وجين كنيم.

با مسئولان قديمي و مدعي كه هنري جز استهلاك رديف‌هاي بودجه ندارند، چه بايد كرد؟

پيرمردهايي كه جز چرت زدن كار ديگري نمي‌توانند بكنند، چرا بايد همچنان بر عرصه فرهنگ كشور حكومت كنند؟ مثلاً بهتر است به مديراني كه سال‌هاي سال امتحان خود را پس داده‌اند و معلوم است ايده جديدي ندارند، يك پست خارجي بدهند و بروند در يك رايزني خارجي بنشينند و آنجا چرتشان را بزنند و حقوق خوب هم بگيرند! ما هم مخالف آسايش زن و بچه‌هايشان نيستيم، ولي چرا بايد انرژي كشور را هدر بدهند؟ چه اشكالي دارد كه بعضي از اين مديران فرهنگي غيرفعالمان را به رايزني‌هاي خارج از كشور كه هيچ كاري نمي‌كنند، بفرستيم؟ در آنجا حقوق بهتري هم مي‌گيرند، خارج از كشور هم هستند، شأنشان هم محفوظ است! نظام بايد در اين خصوص يك اقدام اساسي كند و اگر اين كار را نكند، بيماري علف روسي، هيچ جايي را براي رشد باقي نخواهد گذاشت، چون در طرف مقابل، همه زمينه‌هاي رشد وجود دارد و متأسفانه هيچ مانعي براي گسترش انديشه‌هاي معارض با اسلام وجود ندارد! تبليغاتي كه در حوزه رسانه‌هاي خارجي براي اين عناصر صورت مي‌گيرد، مافياي فرهنگي‌اي كه بر حوزه نشر حاكم است و حتي يارگيري‌هاي سياسي كه در داخل براي آنها شكل گرفته است، به اضافه يارگيري‌هاي مطبوعاتي كه وجود دارد، همه موانع را از سر راه اينها برداشته است و تصور اينكه نظام يا ادارات مختلف نظام مانعي در برابر مسير فعاليت‌هاي آنها هستند، به نظر من تا حد زيادي، هياهوي دشمن است. آنها مانع زيادي بر سر راهِ مقاصد خودشان ندارند. بيشتر موانع بر سر راه بچه‌هاي حزب‌اللهي و مسلمان است.

دغدغه بسياري از عناصر توليدگر فرهنگي اين است كه جريان فاسد سياسي و اقتصادي و مافياي قدرت و ثروت، از جنس «كارگزاران سازندگي» و اقمار آن، سال‌هاست كه درون نظام لانه كرده و از مواهب آن هم به‌شدت برخوردارند و جيب‌هاي پرپول و گردن‌هاي برافراشته و شكم‌هاي انباشته‌اي هم دارند. حال چگونه رواست كه بضاعت وتوش و توانِ اندك نيروهاي فرهنگي ِانقلاب، بايدبه مصرف حفظ مسندآن افراد برسد؟ آيا شما از اين جنبه هيچ وقت در درون خود احساس ناراحتي كرده‌ايد؟

من در كتاب «دو نظريه تروريسم و فداكاري در ايران» كه در سال 83 منتشر شد ـ و البته مقاله‌اش مربوط به سال 80 است ـ نوشته‌ام ما طيفي از حاميان نظام داريم كه حاميان فعالي هستند. در آنجا تعريف كرده‌ام حاميان فعال شركاي قدرت هستند و تا زماني كه شريك قدرت و ثروت نظام‌اند، از نظام بهره مي‌گيرند. در آنجا هم توضيح داده‌ام اين طيف اتفاقاً بر بخش‌هاي وسيعي از نظام چتر انداخته‌اند. شاهد هم آورده‌ام كه چه كساني مدل و نمونه اين جريان‌اند و تعريف هم داده و گفته‌ام اينها هيچ وقت در حد فداكاري براي نظام و جامعه دست به اقدامي نمي‌زنند. اينها شركاي پول و ثروت نظام و درعين حال موانع جدي‌اي هم بر سر راه نيروهاي انقلابي و مسلمان هستند.

اما در نقطه مقابل حاميان فداكار نظام بيشترين آسيب را مي‌بينند و بيشترين فشار را تحمل مي‌كنند. اين آسيب و فشار هم در حوزه فرهنگ هست، هم در حوزه امنيت و هم در حوزه اقتصاد. جالب است كه اين مافيا، در هر سه حوزه منافع فراواني هم مي‌برند. اگر يك نيروي حزب‌اللهي مسلمان در جايي اشتباهي كند يا احياناً يك شكايت مطبوعاتي عليه وي شود، همه بالاتفاق مي‌گويند ايشان بايد توسط قوه قضائيه مجازات شود، اما وقتي يكي از اينها مرتكب ده‌ها جرم هم بشود، همه بالاتفاق خواهند گفت به خاطر احترام به آزادي، بايد جلوي قوه قضائيه را گرفت كه به آزادي و امنيت شخصي افراد تعرضي صورت نگيرد! يعني شما در اين طرف هياهوي بگير بگير و در آن طرف هياهوي نگير نگير را داريد! كه همه هم به بهانه استقلال قوه قضائيه و آزادي و امنيت شخصي افراد صورت مي‌گيرد. متأسفانه اين واقعيت وجود دارد و جدي هم هست، به همين خاطر معتقدم حوزه فرهنگي كشور بايد وجين اساسي شود و عميقاً معتقدم اين كار از مسير دولت اتفاق نخواهد افتاد...

...مخصوصاً دولت كنوني؟

اصلاً خود دولت‌ها مشوق نيروهايي هستند كه به آنها تملق بگويند، آنها را ستايش كنند، از آنها انتقاد نكنند و مدعي نباشند و چون به دنبال آدم‌هاي متملق و ستايشگر هستند و متأسفانه تا حدودي ذات قدرت اجرايي و سياسي اين گونه است، لذا اجازه رشد به نيروهاي مستقل، انقلابي و مسلمان را نخواهند داد. در آن طرف هم متأسفانه ظرفيت‌هاي تملق و ستايشگرهاي بي‌حد و حصر وجود دارد، لذا مي‌بينيد بيشتر مورد ستايش قرار مي‌گيرند و بر صدر مي‌نشينند و بيشتر هم قدر مي‌بينند، ولي فعالان مسلمان ما، چندان مورد حمايت و توجه قرار نمي‌گيرند. خود ما هم براي انجام كار در زمينه فرهنگ، انقلاب و تشيع، حتي در انقلابي‌ترين سازمان‌ها هم دچار مشكل هستيم و بعضاً ناچاريم كارمان را از مسير بعضي از مديريت‌هاي جوان‌تر و خارج از حوزه مديريت‌هاي كلان، پيش ببريم و هيچ وقت هم در خانه آقايان نرفتيم و سراغشان را نگرفتيم.

سپاسگزار از لطف شما.

غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
Ugg baratas
|
UKRAINE
|
۱۸:۴۳ - ۱۳۹۳/۰۸/۲۸
0
0
Li Ning's 2012 loss of nearly 2 billion . 2014 first half loss of 590 million . And inside the close to 2009 Li Ning in China mainland market place sales also exceeded Adidas. By the end o...
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار