جناب آقای ضرغامی ریاست محترم سازمان صدا و سیما
با سلام
احتراما پیرو پاسخ جنابعالی به درخواست منتقدان موافقتنامه ژنو موارد ذیل را به استحضار میرساند.
موافقتنامه ژنو 2 صحنه ایرانی و آمریکایی داشته است. نگاهی به نحوه هدایت دیپلماسی عمومی و رسانهای آمریکا در این باره نشان میدهد مدیریت استراتژیکیـرسانهای آمریکاییها بدون سانسور و با طرح بسیار متنوع دیدگاههای کنگره، دولت، اپوزیسیون، منتقدان، لابیهای گوناگون آیپک، صهیونیستها و.... نه تنها تضعیف دولت و تیم مذاکراتی آمریکا را حاصل نمیکند بلکه با بزرگنمایی و نمایش آنها بهعنوان چماق (مجموعه مخالفان و منتقدان در سرتاسر آمریکا و بیرون آمریکا)، از دولت آمریکا با همه فشارها و زیادهخواهیهایش در مذاکرات، یک «هویج» برای ما ساخته میشود، بهطوری که ما مجبوریم برای پرهیز از چماقهای سرسختانه مجموعه گروههای مخالف به گرزهای دولت آمریکا که در چنین شرایطی برایمان «هویج» جلوه داده میشود، پناه ببریم! مجموعه مخالفان خواستار به صفررسانی و تعطیلی کامل برنامه هستهای ایران میشوند و به «مرگ» میگیرند تا دولت آمریکا بتواند ما را به «تب» راضی کند و مینیمُم و کمتر از خطوط قرمز را به ما تحمیل کند، بدین ترتیب آنها قدرت چانهزنی و امتیازگیری خود را در مذاکرات بالا میبرند. البته این بدین معنا نیست که مجموعه مخالفین و منتقدان دیپلماسی هستهای آمریکا همگی بهطور تصنعی و هدایت شده مخالفت میکنند بلکه این هنر و پیچیدگی یک دیپلماسی مدرن و حرفهای امروزی است که بهجای سانسور مخالفان از ترس تضعیف دولت، برعکس، از مخالفتها اهرمی برای تقویت خود در صحنه مذاکرات و امتیازگیری بیشتر میسازد.
در صحنه ایران، فکر میکنم تعهد و وطندوستی دولتمردان ما نباید کمتر از دولتمردان آمریکایی باشد و بین بالا رفتن قدرت چانهزنی برای استیفای حداکثری منافع ملی یا ایجاد محبوبیت کاذب ناشی از سانسور رسانه ملی، حتماً کسب حداکثری منافع ملی را برمیگزینند، روشی که جنابعالی اتخاذ نمودهاید در واقع ظاهرا برای جلوگیری از تضعیف کوتاهمدت دولتمردان بوده اما عملا قدرت چانهزنی دولت را در برابر بیگانگان تضعیف میکند. این روش نه تنها قدرت ملی دولت را تضعیف میکند بلکه وقتی استیفای حداکثری منافع ملی حاصل نشود در میانمدت با متوجه شدن مردم، عملا دولتمردان نزد ملت تضعیف دائمی خواهند شد. درحالی که روشی که با مدیریت حرفهای رسانهای موجب رشد آگاهی و نظارت ملی و ارتقای «مطالبهگری ملی» میگردد، قدرت چانهزنی دولت را بالا برده و در نهایت استیفای حداکثری منافع ملی را به ارمغان میآورد. این مدل ممکن است موجب محبوبیت در کوتاه مدت نشود اما قطعا در میانمدت و درازمدت محبوبیت و اعتبار ملی تاریخی برای دولتمردان حاصل میکند.
به اظهارات اخیر رئیسجمهور آمریکا توجه فرمایید: «این فکر که در بحبوحه مذاکرات، ما با اعمال تحریمهای جدید توسط کنگره میتوانیم مواضعمان را تقویت کنیم، این موضوع را نادیده میگیرد که روحانی و مذاکرهکنندگان ایرانی مجبور به سر وکار داشتن با سیاست داخلی ایران هستند. در داخل ایران افرادی هستند که به انگیزههای ما تردید دارند.» این جملات نشان میدهد تنها عاملی که نقش بازدارندگی در افزایش فشارها و زیادهطلبیهای آمریکا را ایفا میکند، مخالفتها در داخل ایران است. در واقع تاکنون همین مخالفتهای جستهوگریختهای که با سانسور کامل رسانه ملی هم مواجه شده، اصلیترین عامل کنترل و مهار آمریکا و موتور امتیازگیری از آنها برای ایران شده است. بنابراین رسانه ملی باید فقط تقویت منافع ملی و توان ملی را استراتژی خود قرار دهد. نهتنها نباید منتقدان را سانسور کند بلکه با پرداختن به آنها یک صحنه داخلی قدرتمند را به طرفهای مقابل نشان دهد تا بهعنوان پشتوانه برای دولت و تیم مذاکرهکننده جهت کنترل و مهار آمریکاییها و امتیازگیری حداکثری عمل نماید.
البته پاسخ جنابعالی مصداق «یوم تبلی السرائر» نیز در صحنه کشور گردید و دیدیم آنها که همیشه خود را پرچمدار آزادی و آزاداندیشی و دموکراسی معرفی میکنند اما اینبار از سانسور ملی بهخاطر منافع زودگذر گروهی و جناحی خود حمایت و استقبال کردند.
با تقدیم احترام ـ ناصر نوبری
کارشناس ارشد روابط بینالملل
12/12/92
منبع: روزنامه وطن امروز