کد خبر: 630772
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۰۵ بهمن ۱۳۹۲ - ۰۸:۴۶
دغدغه‌هاي به تصويرآوردن تاريخ در گفت‌وگوي «جوان» با جليل سامان
متأسفانه برخي از دوستاني كه در جايگاه‌ها و مديريت فرهنگي قرار دارند، ترجيح مي‌دهند با يك‌سري شعار حرف‌شان را بزنند تا به مسئولان رده‌هاي بالاتر ثابت كنند دارند حرف مهمي مي‌زنند و موضوع ارزشمندي را مطرح مي‌سازند، در حالي كه كار هنر ظريف‌تر، دقيق‌تر و پيچيده‌تر از اين حرف‌هاست و اگر مقتضيات هنري در نظر گرفته نشوند، مخاطب از دست مي‌رود
مونا قائمي

تجليل از دو سريال «ارمغان تاريكي» و «پروانه» آثار جليل سامان را آن گونه كه شايسته آنهاست بار ديگر در منظر بيننده نشاند، آثاري كه ساخت آنها در واقع راه رفتن روي لبه تيز شمشير است و با اندكي بي‌انصافي يا تحريف واقعيت‌ها مي‌توانند يكسره از دست بروند، در حالي كه لحن صميمي و تحقيق و دقت در نگارش فيلمنامه و مخصوصاً دقت در جزئيات هنگام ساخت اين سريال‌ها توانسته است آنها را به دو اثر نمونه در زمينه تاريخ معاصر تبديل كند.

به اميد ديدن آثار فاخر و ارزنده بيشتري از اين فيلمساز متعهد و كاربلد.
 
 

با عرض تبريك به خاطر تجليل شايسته‌اي كه از آثار تلويزيوني شما شد و تبريك مهم‌تر براي اينكه اين آثار ديده شدند.

با تشكر از شما. البته اين آثار از جايگاه‌هاي رسمي ديده نشدند، والا مردم با آنها ارتباط خوبي برقرار كردند.

شما بازخوردهاي مردمي را چگونه دريافت مي‌كرديد؟

يكي از طريق وبلاگ خودم و بعد هم با صحبت با اطرافيان، مردم جامعه، جاهايي كه درباره اين كارها صحبت مي‌شد، جست‌وجو در اينترنت و نظرسنجي‌هايي كه سازمان مي‌كرد و نتايج آنها را در اختيارم قرار مي‌داد.

در وبلاگ‌تان گلايه كرده بوديد پروانه ديده نشد، اما اين طور به نظر مي‌رسد كه آن را هم خوب ديدند.

در چند زمينه كانديدا شد، اما جايزه مهمي نگرفت.

با اينكه از نگاه شخصي، سمپاتي بيشتري نسبت به پروانه دارم، اما به نظرم مي‌رسد ارمغان تاريكي كامل‌تر است. آيا چيزي از فيلمنامه پروانه حذف شد؟ يا دچار شتاب‌زدگي شد؟ در سريال پروانه تصادف نقش زيادي دارد.

نه، چيز زيادي حذف نشد. بخش‌هايي را به خاطر مشكلات اجرايي نتوانستم كار كنم. مثلاً در پروانه بخش‌هايي از گذشته امير و خانواده‌اش داشتيم. درباره سازمان مطالبي گفته مي‌شد. قرار بود امير آقايي نقش بشرزاد را كه بعد در ارمغان تاريكي مي‌بينيم، بازي كند كه در جريان تغيير ايدئولوژيك سازمان به آن شخصيت تبديل مي‌شود، اما امير آقايي نتوانست با ما همكاري كند. دوست داشتم اين دو سريال را به اين شكل به هم وصل كنم تا معلوم شود يك جوان چه مسيري را طي مي‌كند كه نهايتاً آن سرانجام را پيدا مي‌كند.

به نظر مي‌آيد جاهايي در پروانه خالي است.

بله، جاهايي را به‌ناچار حذف كردم، ولي در پروانه به جزئيات، چه در ديالوگ‌ها و چه در رويدادها توجه بيشتري داشتم.

به نظر مي‌رسد از نظر عاطفي با پروانه درگيرتر هستيد تا ارمغان تاريكي. درست حدس مي‌زنم؟

پروانه بعد از ارمغان تاريكي ساخته شد، يعني حسي كه درونم ايجاد شد جديدتر بود.

با اينكه قصه قديمي‌تر است.

بله، حسم پخته‌تر شده، نظراتم تغييراتي كرده و شناختم نسبت به موضوع، به سازمان مجاهدين، جامعه پيراموني، حكومت و وضعيت فعلي كشور بيشتر شده است.

يكي از مشكلاتي كه در مورد مخاطب اين آثار وجود دارد اين است كه به دليل كثرت آثار مبتذل سينمايي و تلويزيوني ساخته شده در اين زمينه، مخاطب از همان ابتدا با ذهنيت منفي با آنها روبه‌رو مي‌شود و آنها را پس مي‌زند.

همين طور است. سريال‌سازان و فيلمسازان در واقع حافظه تصويري مخاطب را تخريب كرده‌اند و مردم خاطره خوبي از اين نوع آثار ندارند. يكي از مشكلات اصلي‌ من هم همين جلب اعتماد مخاطب بود. مخاطب تلويزيون ديگر حوصله ديدن وقايع معاصر را ندارد و سريع كانال را عوض مي‌كند و تكراري بودن قصه‌ها خسته‌اش كرده است.

اما نكته مهم اينجاست كه اگر موضوعي مثل انقلاب، دفاع مقدس و... دغدغه فيلمساز باشد، به مخاطب و شعور او احترام بگذارد و به او امر و نهي نكند كه اين خوب است و آن بد و تيرگي‌ها و روشني‌ها را در بستر يك قصه خوب پيش ببرد و داوري را به خود مخاطب واگذار كند، مخاطب جذب خواهد شد، اتفاقي كه در ابتداي پخش «ارمغان تاريكي» افتاد و عده‌اي سريع آن را پس زدند، ولي بعد جذب شدند و قصه را دنبال كردند. به نظر من اگر هم قرار است از ارزشي دفاع كنيم، بايد آن را در دل قصه پنهان و امكان كشف را براي مخاطب فراهم كنيم. اتفاقي كه براي مجيد در ارمغان تاريكي مي‌افتد و با آن كه عكاس است و سر و كارش با ديدن، نهايتاً نوعي نديدن را به خاطر عشق و ايثار انتخاب مي‌كند. به اعتقاد من اين انتخاب‌ها كه از سر آگاهي مي‌افتند، معناي واقعي زندگي هستند.

متأسفانه برخي از دوستاني كه در جايگاه‌ها و مديريت فرهنگي قرار دارند، ترجيح مي‌دهند با يك‌سري شعار حرف‌شان را بزنند تا به مسئولان رده‌هاي بالاتر ثابت كنند دارند حرف مهمي مي‌زنند و موضوع ارزشمندي را مطرح مي‌سازند، در حالي كه كار هنر ظريف‌تر، دقيق‌تر و پيچيده‌تر از اين حرف‌هاست و اگر مقتضيات هنري در نظر گرفته نشوند، مخاطب از دست مي‌رود.

به نظر من مشكل سريال‌ها و فيلم‌هايي كه ارزشي نامگذاري شده‌اند اين است كه غالباً سازندگان اين آثار دغدغه‌اي درباره موضوع ندارند.

در واقع سفارسي كار كرده‌اند. اتهامي كه متوجه خود شما هم هست.

من جز در مورد يك تيزر ساختماني كه پول خوبي هم برايش گرفتم، هرگز فيلم و سريال سفارشي نساخته‌ام. ارمغان تاريكي و پروانه هم در واقع سفارش من به سازمان بوده‌اند، نه برعكس! حرفي براي گفتن داشتم و درباره‌اش تا جايي كه دستم مي‌رسيد تحقيق و در تمام اين مدت هم سعي كردم وجوه انساني شخصيت‌ها را نشان بدهم و به همين دليل هم مخاطب پيام مرا دريافت و با آن همذات‌پنداري كرد. در آثار سفارشي چنين ارتباط مؤثري بين فيلمساز و مخاطب برقرار نمي‌شود.

به نظر مي‌رسد شناخت شما در مورد زنان قصه‌هايتان شناخت دقيقي است. اين شناخت از كجا به دست آمده است؟

اين كه در اغلب آثار سينمايي يا تلويزيوني، زنان موجودات ضعيف و روزمره‌اي هستند آزاردهنده است. براي رسيدن به اين شناخت حقيقتاً تحقيقات ميداني وسيعي را انجام داده‌ام، نه اينكه خيال‌پردازي كنم. هميشه به سراغ آدم‌ها رفته و با آنها حرف زده و به قصه زندگي‌شان گوش داده‌ام. تجربه‌هاي انسان محدودند. بعضي از آدم‌ها دوست دارند با من حرف بزنند، بعضي ندارند، بنابراين محدوده افرادي كه حاضر باشند قصه زندگي‌شان را تعريف كنند، زياد نيست، به همين دليل چاره‌اي جز تحقيق ندارم.

واقعيت اينكه سازمان مجاهدين در مقاطعي توانست بر قشر وسيعي از جامعه، به‌خصوص جوانان دانشگاهي تأثيرات عميق و طولاني مدت بگذارد. بسياري از كساني كه سريال‌هاي شما را ديده‌اند از شما ممنون هستند كه مسائل را به شكل واقعي مطرح كرديد و آنها را از بسياري از توهمات نجات داديد. اين دو سريال تا حد زيادي اين كار را كرده است، اما اين اعتقاد وجود دارد كه با توجه به هجمه‌هاي فرهنگي، اين ميزان ساخت آثار تأثيرگذار كم است. انگيزه شما براي ساخت اين نوع سريال‌ها چه بود و آيا ادامه خواهيد داد؟

خواسته‌ام اين بود كه تلاش كنم بخشي از تاريخ كشورم را با نگاهي دقيق براي مخاطب تعريف كنم. اين وظيفه‌ام بود و نيازي به تشكر نيست. تازه معتقدم كوتاهي هم شده است. بايد خيلي زودتر از اينها اتفاق مي‌افتاد كه اگر اين طور مي‌شد، شايد آن بخش از جواناني كه از نظر فكري عوام بودند و اتفاقاً از قشري كه زياد تلويزيون تماشا مي‌كنند، نمي‌رفتند و به سازمان مجاهدين نمي‌پيوستند.

و بيچاره نمي‌شدند.

همين طور است. تلويزيون مي‌توانست تا حد زيادي اين كار را بكند، ولي مجموعه ما يعني فيلمسازها، نويسندگان و... كم‌كاري كرديم. هيچ اثري به اندازه يك سريال تلويزيوني، مخصوصاً كه هر شب هم پخش مي‌شود، تأثيرگذار نيست. مقاله، كتاب و ساير رسانه‌ها تأثير تلويزيون را ندارند.

به هر حال معتقدم مي‌شد تا حدودي با اين نوع آثار مانع از افتادن بعضي از جوانان به اين چاه‌هاي وحشتناكي شد كه توان بيرون آمدن از آن را هم ندارند.

آيا فكر مي‌كنيد درباره همين مقطع تاريخي يا دهه‌هاي 30، 40 و 50 كه در آنها غير از سازمان مجاهدين رويدادهاي مهم و تأثيرگذار ديگري هم بوده‌اند، آثاري خواهيد ساخت؟

موقعي كه مي‌خواستم پروانه را شروع كنم، سازمان صدا و سيما هم ترديد داشت كه نكند حجم كارهايي كه درباره سازمان مجاهدين ساخته مي‌شود بالا برود. يادم هست آقاي جيراني هم مي‌خواست كاري را بسازد كه از ابتدا تا اردوگاه اشرف را در بر مي‌گرفت.

نگاه مشفقانه شما به قربانيان سازمان مجاهدين در اين دو سريال، وجه مميزه آثار شماست.

به هر حال دغدغه‌هاي آدم‌ها متفاوت است. براي من انسان‌ها از هر چيزي مهم‌ترند و اينكه چگونه تحت تأثير ناآگاهي به ورطه‌هاي هولناك مي‌افتند و غالباً ناخواسته قدم در راه‌هايي مي‌گذارند كه بازگشت از آنها غيرممكن يا دشوار است. حقيقتاً آنها را قرباني و شايسته بخشش مي‌بينم و اين نگاهي است كه متأسفانه داريم از دست مي‌دهيم و قادر نيستيم خود را در شرايط ديگران قرار بدهيم. جواناني مثل امير، مجيد، سارا و پروانه قرباني مي‌شوند، در حالي كه نيت همه آنها شريف و انساني است و اين برمي‌گردد به اينكه متوليان فرهنگي در بزنگاه‌ها از دادن آگاهي‌هاي لازم دريغ مي‌كنند.

غالباً خودشان هم از تحليل وقايع عاجزند.

بله، اين هم مزيد بر علت. اگر نگاه ما به انسان‌ها مشفقانه و از سر دلسوزي باشد و به‌موقع وظايفمان را انجام بدهيم، بسياري از مسائل حل مي‌شوند.

يكي از ويژگي‌هاي آثار شما بي‌ادعايي است.

خدا كند. سعي كردم ادعا نداشته باشم، چون اعتقاد ندارم كار فوق‌العاده‌اي انجام داده‌ام. كاري كه در اين دو سريال كرده‌ام، حتي كف توقعاتم هم نيست.

چرا نتوانستيد آنچه را كه توقع داشتيد بسازيد؟ به خاطر بودجه؟

هم بودجه و هم امكانات ديگر. به نظر من سازمان صدا و سيما كه ما هم بخشي از آن هستيم نيازمند نقد است.

يعني هم پول و هم نقد علمي.

همين طور است. اشكال بسياري از آثاري كه بودجه خوبي هم گرفته‌اند، پول نبوده است. اشكال قضيه بيشتر مديريت فرهنگي ناقص و سپردن كار به دست افراد نابلد و بي‌دغدغه است تا پول.

در بسياري از آثار سيما ـ‌ فرق هم نمي‌كند در چه زمينه‌اي ساخته شده باشند‌ـ نابلدي، ناپختگي و متأسفانه بي‌سوادي موج مي‌زند. معتقدم ما به‌شدت نياز به تحليل داريم.

تحليل و تحقيق!

تحقيق كه سر جاي خودش، منتها به نظر من تحليل اهميت بيشتري دارد، بدين معنا كه اگر ما فيلمسازها نتوانيم تحليل درستي از كارمان داشته باشيم، دچار توهم مي‌شويم و فكر مي‌كنيم داريم شاهكار خلق مي‌كنيم.

اينها را شما گفتيد نه من، در حالي كه مي‌خواستم بگويم!

عيب ندارد. حالا من مي‌گويم! فرد فكر مي‌كند پنج سال است دارد شاهكار خلق مي‌كند. بعد از پنج سال اثر بيرون مي‌آيد و مي‌بينيم شاهكار نيست. پخش هم كه مي‌شود مخاطب آن را نمي‌پذيرد...

و تازه مكافات شروع مي‌شود و سازنده اثر مي‌گويد مردم نمي‌فهمند.

متأسفانه! و به‌ جاي اينكه به نقد اثر بپردازد، مي‌گويد مردم نفهميده‌اند يا تلويزيون كم‌لطفي كرده است و بهانه‌هايي از اين دست. تلويزيون هم بابت هزينه‌هاي زيادي كه متحمل شده است، دست به دامان آمار و ارقام مي‌شود.

و تبليغات و دادن لوح تقدير و تجليل و مراسم...

بله، لذا به نظر مي‌رسد اين آمار و ارقام صحيح نباشند، چون بازخوردي كه انسان از جامعه مي‌گيرد خلاف آن را نشان مي‌دهد، بنابراين هم سازمان، هم برنامه‌سازان، هم مديران نياز به نقدهاي علمي و دقيقي كه از طرف آدم‌هاي باتجربه و كاربلد ارائه مي‌شود، دارند. همه ما نياز داريم دائماً در معرض نقدهاي منصفانه، عالمانه و دقيق باشيم، والا دچار توهم مي‌شويم.

به نظر مي‌رسد تكيه بر نظرسنجي‌ها هم آفت بزرگي شده است.

به فرض كه اين نظرسنجي‌ها دقيق و در گستره وسيعي صورت گرفته باشند، زياد بودن تعداد مخاطبان معيار قابل قبولي براي ارزشمند بودن كار نيست. اين بزرگ‌ترين اشتباهي است كه تلويزيون مي‌تواند مرتكب شود كه مي‌شود. افرادي كه معمولاً تلويزيون تماشا مي‌كنند، به دنبال سرگرم شدن هستند. كساني كه موضوعات جدي‌تري را دنبال مي‌كنند، غالباً چندان درگير تماشاي تلويزيون نيستند، مگر اينكه برنامه جدي و مهمي داشته باشد.

كه كم دارد.

به هر حال قشر اصلي مخاطب تلويزيون به دنبال سرگرمي است. بعضي كارها به خودي خود جذاب هستند، چون شباهت به فيلمفارسي يا فيلم هندي دارند و روي موضوعات دم دستي‌اي كه اغلب خانواده‌ها به‌سرعت با آنها درگير مي‌شوند دست مي‌گذارند اما اين آثار براي ارتقاي سطح آگاهي و فرهنگي مخاطب كاري نمي‌كنند.

كاش فقط كاري نمي‌كردند، تخريب مي‌كنند.

به اين شدت بدبين نيستم، ولي به هر حال صرف سرگرمي‌سازي نمي‌تواند هدف يك اثر هنري باشد، هر چند شما براي رساندن پيام‌تان بايد قادر باشيد مخاطب را جذب كنيد و پاي كار بنشانيد.

مشكل ضعف فرهنگ تصويري را هم داريم، يعني مخاطب بيشتر به شنيدن عادت دارد تا ديدن.

همين طور است. فرهنگ مردم ما شفاهي است و شما مي‌بينيد شعر در جامعه ما جايگاه قدرتمندي دارد و مهم‌ترين مفاهيم هنوز هم توسط شعر بيان و منتقل مي‌شوند. مخاطب را بايد به‌تدريج با فرهنگ تصويري آشنا و مأنوس كرد. مخاطب بايد ياد بگيرد به‌جاي گوش دادن به تلويزيون، آن را ببيند، به همين دليل شخصيت‌ها نبايد خيلي حرف بزنند بلكه بايد بتوانيد احساسات آنها را در چهره و رفتارشان ببينيد. بيننده اسمش رويش است، يعني بايد ببيند، چون روي تك‌تك فريم‌هاي يك اثر تصويري زحمت فراواني كشيده مي‌شود. حالا اگر نتوانيد بيننده را جذب كنيد كه بنشيند و با دقت تماشا كند، پيام‌تان را هم نمي‌توانيد منتقل كنيد، به همين دليل هم جوان‌ها كه با فرهنگ تصويري آشناترند، بهتر توانستند با اين سريال‌ها ارتباط برقرار كنند.

كمي هم از مشكلات توليد آثار تصويري درباره دوره قبل از انقلاب و دو دهه اول پس از انقلاب بگوييد.

مشكلات فراوانند. وقتي سريال تاريخي مربوط به 200 سال قبل را مي‌سازيد، مي‌توانيد با توجه به اسناد تاريخي، لوكيشن‌ها را بازسازي كنيد و اگر هم برخي از جزئيات را رعايت نكنيد، دست‌كم مخاطب عام متوجه نمي‌شود، ولي در مورد دهه‌هاي قبل از انقلاب و به‌خصوص دو دهه پس از انقلاب ابداً اين طور نيست. هنوز خيلي‌ها كه آن دوره‌ها را تجربه كرده‌اند، زنده‌اند و متوجه كوچك‌ترين اشتباه شما مي‌شوند. حالا اگر مخاطب شما محقق هم باشد كه كارتان ده‌ها بار دشوارتر هم مي‌شود و نمي‌توانيد جزئيات را در نظر نگيريد، در عين حال كه به‌خصوص در كلانشهرها، ديگر اثري از معماري آن دوره وجود ندارد و ناچاريد بخش اعظم آنها را بازسازي كنيد كه با بودجه كم و تعجيلي كه در ساخت سريال‌هاي تلويزيوني وجود دارد، عملاً با فشار روحي زيادي دست به گريبان مي‌شويد.

نكته دوم كج‌فهمي‌هاست. برخي از مديران در كشور ما - به ويژه مديران فرهنگي - بر اساس انتساب به جناح‌هاي سياسي انتخاب مي‌شوند، نه بر اساس توانايي و تخصص. بعضي از آدم‌هايي كه شبكه‌ها براي بخش‌هاي نظارتي انتخاب مي‌كنند، اساساً سياسي هستند و اطلاعي از عملكرد رسانه ندارند و در نتيجه، تشخيص بين فيلمنامه خوب و بد و كارگردان ضعيف، متوسط و قوي برايشان ممكن نيست و با آثاري روبه‌رو مي‌شويم كه بار فرهنگي ارزشمندي ندارند.

و ضدفرهنگ عمل مي‌كنند.

به اعتقاد من، در دنياي امروز يا دست‌كم جامعه ما نگاه سياسي به مسائل گريزناپذير است و زندگي ما به جهات گوناگون با سياست درآميخته است، منتها فرق است بين نگاه سياسي با پز سياسي. كارهاي من بر بستري سياسي جريان دارند، اما سياسي نيستند.

در حال حاضر مشغول چه كاري هستيد؟

خلاصه داستان سريال شهيد چمران را به سازمان تحويل داده‌ام و منتظر تصويب و شروع كار هستم.

علي‌القاعده بايد كار دشواري باشد.

همين طور است. اين سريال غير از مشكلات سريال‌هاي قبلي‌ام، به دليل ويژگي‌هاي خاص شهيد چمران كه در جاهايي منجر به اختلاف نظر درباره ايشان مي‌شود، دشواري‌هاي خاص خود را دارد. شخصيت‌هايي مثل شهيد چمران را بايد با دقت فوق‌العاده بالايي ساخت تا اهداف آنان به‌خوبي معرفي شوند، به همين دليل كار فوق‌العاده دشواري است و شايد همين يكي از دلايلي باشد كه تاكنون اثر تصويري شاخصي درباره ايشان ساخته نشده است.

با آرزوي آثار فاخرتر، برجسته‌تر و موفقيت روزافزون‌تر براي شما.

غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۱
انتشار یافته: ۲
نادر
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۱:۲۶ - ۱۳۹۲/۱۱/۰۵
0
0
سلام دوستان گرامی این ساخته ها را از دریچه ی چشم تاریخ و از ورای فرداهایی ببینید که ما نیستیم،اینها گوهرهایی درخشنده اند که چشم خفاشان بی چشم بصیرت را از کاسه ی خیانت و تحریف تاریخ برخواهد کند.همیشه پیروزید
نادر
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۱:۲۶ - ۱۳۹۲/۱۱/۰۵
0
0
سلام دوستان گرامی این ساخته ها را از دریچه ی چشم تاریخ و از ورای فرداهایی ببینید که ما نیستیم،اینها گوهرهایی درخشنده اند که چشم خفاشان بی چشم بصیرت را از کاسه ی خیانت و تحریف تاریخ برخواهد کند.همیشه پیروزید
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار