کد خبر: 629062
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۲۰ دی ۱۳۹۲ - ۱۳:۴۳
تحليل سايت روسي «ايران رو» از خاورميانه 2014
آیا توافقات ژنو درباره پرونده هسته ای ایران دربرابر حملات پی در پی تضعیف نشده لابی های اسراییلی و سعودی در کنگره آمریکا ایستادگی خواهد کرد؟

به گزارش «جوان آنلاين»،‌ سايت روسي «ايران رو» در مقاله اي به قلم اکرام صابروف نوشته است كه نگاه روسي در خصوص تحولات خاورميانه نمايان مي كند...

سال 2014 به یکی از پیچیده ترین سال ها در سیاست خارجی روسیه، ایران و سراسر منطقه خاور نزدیک و میانه تبدیل خواهد شد.

آیا توافقات ژنو درباره پرونده هسته ای ایران دربرابر حملات پی در پی تضعیف نشده لابی های اسراییلی و سعودی در کنگره آمریکا ایستادگی خواهد کرد؟ هیأت نمایندگی آمریکا اوایل تابستان سال 2014 که زمان گذر از موافقتنامه شش ماهه به قرارداد دائمی با تهران فرا خواهد رسید، با چه روحیه ای پشت میز مذاکرات خواهد نشست؟ پاسخ این مهمترین سئوال هم اکنون به صورت زنجیره گام هایی شکل می گیرد که هر حلقه آن حکم آجر ساختمانی خود ویژه ای را دارد که می تواند پایه مجسمه یادبود روند صلح خاور میانه یا اساس سامانه جدید امنیت منطقه ای را تشکیل دهد.

«یانوس دو رو» یعنی واشنگتن

انتخابات نوامبر 2014 کنگره آمریکا، مهمترین عاملی است که برخورد دولت باراک اوباما با «مسأله ایران» را تعیین می کند. برای رئیس جمهور فعلی و جان کری وزیر امور خارجه آمریکا که دمکرات ها او را به عنوان نامزد انتخابات آینده ریاست جمهوری در نظر دارند، بهبود روابط با ایران در مبارزه انتخاباتی برگ برنده خوبی خواهد بود. البته برای امریکایی ها دستور روز داخلی و «دمای هوای اقتصادی» همیشه از موفقیت ها در سیاست خارجی اهمیت بیشتری دارد. ولی اکنون نقش لابی های سعودی و اسراییلی در تشکیل دستور روز داخلی روز به روز بیشتر می شود.

درست است که ایالات متحده به شیوخ عربی ارادت چندانی ندارد. حوادث سال های 2012 و 2013 نشان داد که در ایالات متحده برخورد انتقادی با اسراییل، آن هم نه تنها در بین توده های مردم بلکه در محافل حاکم بر آمریکا، رو به تصاعد گذاشته است. ولی آمریکا در بعد اقتصادی و مالی با «گربه های نفتی خلیج فارس» هزارها پیوند محکم مانند سفارش های دفاعی و سرمایه گذاری، رشوه ها و معاملات نامشروع بر قرار کرده است و لذا نخبگان سیاسی و اقتصادی آمریکا که بر روی سرمایه گذاری های چندین تریلیونی در خلیج فارس رشد کرده اند، در آینده نزدیک به صاحب کاخ سفید (صرف نظر از اینکه چه کسی باشد) اجازه نخواهند داد روابط با ناو هواپیمابر غرق نشدنی عربستانی را ویران کند.

در مورد اسراییل نیز همین مدعا صحت دارد. هشت‌پای لابی اسراییلی که همه دهلیزهای حکومتی واشنگتن را چنبره زده است، تل اویو را به «گاو مقدس» برای آمریکا تبدیل نموده است. هزینه های سالانه تأمین آن بالغ بر 4 میلیارد دلار است ولی اخلاقش بسیار بد و آمیخته به هیستری است. این گاو همیشه کارهای نابابی می کند و به صاحب خود پشت پا می زند ولی نمی توان از آن دست کشید زیرا اندیشه مصونیت آن به قدری با تلاش تبلیغات به مغزهای هم سیاستمداران و هم آمریکایی های عادی فرو رفته که به یک نوع غریزه اکتسابی تبدیل شده است.

منابع مطلع آمریکایی اطلاع می دهند که بنیادها و سازمان های اجتماعی مختلف و از جمله AIPAC تا کنون در پیشبرد نامزد های اسراییل گرا 600 میلیون دلار سرمایه گذاری کرده اند. همان منابع به طور مستدل و با ذکر آمار و ارقام مالی پیش بینی می نمایند که تا ماه مارس سال 2014 مبلغ «اعانات» از حد 1 میلیارد دلار خواهد گذشت. قاعده فولادین لابی ها این است که به ازای هر یک دلار سرمایه گذاری شده باید 10 دلار سود ببرند. به آسانی می توان حساب کرد که مبلغ برنامه ریزی شده امتیازهای فروشندگان نفت و صنایع نظامی که یک میلیارد دلار دادند، باید برابر 10 میلیارد دلار شود. این رقم فوق العاده نیست و حتی کمتر از واقعیت است زیرا صنایع دفاعی آمریکا درصدد است بابت پروژه سپر ضد موشکی خلیج فارس و نوسازی سامانه اسراییلی «گنبد آهنین» حدود 37 میلیارد دلار کاسب شود.

همانطور که در فوق اشاره شد، در این نوع تجارت سود خالص اقتصادی ده برابر سرمایه گذاری می باشد. یعنی این بنیادها و یهودیان بین المللی که با آنها پیوند ها دارند، باید طی چهار سال آینده از محل انحصار نفتی و سایر بخش های مهم، فعالیت بی وقفه صنایع دفاعی و لابی های داخلی و بین المللی در همه زمینه ها حد اقل 10 میلیارد دلار در آمد حاصل کنند. علاوه بر آن، همین اعضای اسراییل گرای کنگره باید علی القاعده در زمان باقی مانده پایه و اساس تجارت و روابط حائز اولویت در داخل ایالات متحده و در سراسر جهان معادل 50 میلیارد دلار را بریزند تا خودشان و حامیان آنها بدون دغدغه مالی زندگی کنند.

مکانیزم تغذیه این هشت‌پا مانند ساعت سوئیس تنظیم شده و کار می کند. این مکانیزم به قدری مؤثر از آب در آمد که لابی اسراییلی به صدور آن به کشورهای دیگر غریب ولی با ظاهر دیگر، پرداخته است. کاغذ کادویی به رنگ قوس قزح دربرگیرنده همان مجریان منافع شاهین های آمریکایی، اسراییلی و سعودی است. کاری که زمانی سازمان «گلادیون» که دربرگیرنده مأموران ارتش تروریستی ناتو بود، نتوانست از عهده آن بر آید، اکنون توسط «اقلیت های بی آزاری» انجام می شود که نمایندگان پارلمان و کارمندان شهرداری ها می شوند.

البته، ما به اروپا چکار داریم؟ دو قانون روسی – اولاً درباره اینکه مسئولین دولتی باید دارایی خارجی خود را در اظهاریه ویژه ذکر کنند و ثانیاً، قانون مبنی بر اینکه «کارشناسان» و سایر مدافعان حقوق بشر که در تلویزیون زرت و زورت ظاهر می شوند و از خارج پول دریافت می کنند، باید به عنوان «مأموران خارجی» به ثبت برسند (کاری که مدتهاست که در غرب انجام می شود)، با مقاومت لجام گسیخته و داد و فریاد های بخشی از نخبگان سیاسی روسیه و به اصطلاح «کارشناسان» در خدمت آنها روبرو شد. آنها با استفاده از نارسایی های نظام قضایی و مالیاتی روسیه به کار خود ادامه داده و در نهایت امر در خدمت منافع آمریکا، اسراییل و جیب خود هستند. در حال حاضر در اکثر رده های حکومت روسیه نمایندگان همین «قشر لیبرال» به گونه های مختلف نشسته اند که به چنگک مالی غرب و اسراییل گیر افتاده اند. آنها برای کمرنگ کردن فعالیت خویش، خود را به رسانه‌های گروهی و از جمله تلویزیون فدرال بر زده، رسانه‌ها را می خرند یا از نو تشکیل می دهند و بدین وسیله افکار عمومی را در جهت مورد نظر خود هدایت می کنند، به رئیس جمهور و دولتیون بد و بیراه می گویند و بیگانه ستیزی و قوم گرایی را تحریک می نمایند. فعالیت لابی غربی و اسراییلی و قشر وابسته به آنها در روسیه ابعادی کسب کرده است که هم اکنون واقعاً امنیت ملی کشور را تهدید می کند. این خطر از بزرگترین شر یعنی تروریسم بین المللی به هر شکل و صورتی که باشد، چند برابر بزرگ تر است.

خاور میانه خروشان

دهمین سالگرد تجاوز آمریکا به عراق، یکی از سالگردهای غم انگیز سالی است که می گذرد. این دهمین سالگرد وزیران سامانه کنترل و توازن است که بعد از آن این منطقه بر آشفته شده و وارد مرحله طغیان شد. می توان برای این روند اسامی گوناگونی اختراع کرد ولی ماهیت آن تغییر نمی کند. در طول این ده سال هر گام ایالات متحده و متحدانش در خاورمیانه به خونریزی بیشتری انجامیده و گره های اختلافات را بیش از پیش کور می کرد.

عراق در آستانه تجزیه قرار دارد، سوریه با خون شسته شده، لیبی دریده شده و یمن به «دار الحرب» تبدیل شد؛ «جهاد بین المللی» بیداد می کند و فلسطین در حالت ابهام معلق شده است... این فهرست ناکامل «دستاوردهای» آمریکا در منطقه است. عجز و ناتوانی واشنگتن از برقراری نظم، کناره گیری ایالات متحده از جستجوی راه حل های این مناقشات و مناقشات دیگر، این خیال واهی را سبب می شود که گویا آمریکا از دست خاور میانه خسته شده و از آنجا «می رود» و مرکز فعالیت خود را به جنوب شرق آسیا، نزدیک به مرزهای چین منتقل می نماید. ولی این فقط یک خیال واهی بیش نیست. نخبگان سیاسی آمریکا قصد ندارند خاور میانه را ترک کنند و لذا آنچه که ما در حال حاضر مشاهده می کنیم، تنها «تجدید تقسیم اختیارات» بین متحدان منطقه ای ایالات متحده است.

واشنگتن گویا برای سال آینده دربرابر متحدان خود «فرشی» برای تشدید تنش می گسترد ولی فقط در یک جهت یعنی در سمت ایران. جمهوری اسلامی ایران مانند سابق پیگیر ترین مخالف سلطه آمریکایی بر منطقه و نقطه مقابل عربستان سعودی و اسراییل می باشد. تهران است که در شرایط فشار بی سابقه خارجی موفق شد ائتلاف شیعی را تشکیل دهد که زیر شعار «بیداری اسلامی» برنامه آمریکا و ناتو در زمینه بازسازی ساختار خاور میانه را ضرب در صفر می کند. واشنگتن تنها در صورتی می تواند نظارت بر منطقه را برای خود محفوظ کند که سیستم «بازدارندگی کارآمد از ایران» ایجاد شود. «گنبد آهنین» و سپر ضد موشکی خلیج فارس، تدارک تجاوز اسراییلی به لبنان و مرحله جدید «تجاوز جهادیون به سوریه»، عناصر این سامانه جدید هستند.

پادشاهی های حاشیه خلیج فارس پیمان نظامی – سیاسی سنی را تشکیل می دهند. اسراییل آماده می شود تا به حزب الله ضربه دندان شکنی وارد کند که بعد از آن دو مسأله لبنان و سوریه از نظر تل اویو و ریاض حل و فصل خواهند شد. اسراییل و آل سعود به ظاهر به طور کاملاً مستقل رفتار می کنند و حتی از ایالات متحده به خاطر رفتار مبهم و غیر قاطعانه ایراد می گیرند. ولی این انتقادات چه ارزشی دارد؟ نکته شگفت انگیز این است که موج بیانات انتقادی در حق ایالات متحده بلند تر می شود ولی واشنگتن در جواب جدیدترین سلاحهای آمریکایی را به منطقه می فرستد، حمایت مالی و فنی از صنایع نظامی اسراییل را افزایش می دهد و در سازمان ملل جلوی همه تلاش ها برای مهار زدن سیاست تروریسم دولتی را می گیرد که تل اویو و ریاض دنبال می کنند.

به علاوه، عربستان سعودی که شریک اساسی ایالات متحده در جهان اسلام است، از حل و فصل مسأله سوریه نومید شده و به منظور بازدارندگی از ایران درصدد است بخش عمده نبرد خونین را در سال 2014 به عراق منتقل کرده و آن را تحت شعار جنگ جهانی با شیعیان به خاک و خون بکشد. تجزیه عراق حد اقل به سه قسمت و راه اندازی جنگ هدایت شونده همه علیه همه، تنها وسیله بیرون کشیدن این کشور با درد و خون از ائتلاف شیعی می باشد. مسدود کردن کریدور کمک تهران به سوریه، ایجاد نیروی مخالف کردها و شیعیان عراقی به صورت دسته های تروریست های سلفی «دولت اسلامی عراق و شام»، هدفی مطلوب برای آل سعود و ضمانت پایداری و بقای خاندان حاکم است و لذا آنها حاضرند تا آخرین شهروند عراق بجنگند... اینها نزدیک ترین اهداف تاکتیکی شرکای راهبردی خاور میانه ای ایالات متحده در سال آینده 2014 هستند. و اما محافل حاکم بر آمریکا به صورت مستقل برای این برنامه ها در برابر دیدگان جامعه بین المللی پوشش مناسبی ایجاد خواهند کرد.

دروغ پردازی درباره افغانستان موقوف!

حتی برای سرسخت ترین کارشناسان سیاسی روسی که بیانات رسمی دولت آمریکا را حقیقت محض می دانند، روشن شده است که ایالات متحده قصد ندارد در سال 2014 افغانستان را ترک کند. حد اکثر کاری که مد نظر است، بازسازی شکل و ظاهر حضور نظامی است که نیروهای مسلح آمریکا در همین راستا در این کشور شبکه ای از پایگاه های برون مرزی نظامی ایجاد می کنند. همزمان شمار شرکت های خصوصی نظامی آمریکا در افغانستان افزایش می یابد که نظامیان آمریکایی اساس نفرات آنها را تشکیل می دهند که لباس نظامی محلی به تن کرده ولی به مدرن ترین سلاح های آمریکایی مسلح هستند. همزمان تعداد مستشاران آمریکایی در «نیروهای امنیت» رشد می کند.

دولت امروزی کرزای، عمدتاً یک نوع دکور صحنه تئاتر است که باید موفقیت های آمریکا و ناتو در زمینه «صدور دمکراسی» را به جامعه جهانی نشان دهد و همزمان گزارش مخارج مالی در طول این «روند» را بدهد. در واقع، کرزای مانند یک هنرپیشه تئاتر رفتار می کند که «استقلال بازی» می کند و به ایران، هند و دیگران پیش پرداخت های لفظی زیادی می کند ولی نیک می داند که در افغانستان کمتر چیزی به او وابسته است. همینطور کمتر چیزی به هر برنده انتخابات ریاست جمهوری سال 2014 در افغانستان بستگی خواهد داشت.

امروزه «طالبان جدید» از زیاده خواهی خود و از تعبیر همه عناصر شیوه زندگی غربی به عنوان «کار شیطان» دست کشیده است. این امتناع از اصول گرایی «طالبان قدیمی»، طالبان امروزی را به طرف مذاکره و توافق با غرب تبدیل می کند. ایالات متحده با وارد کردن آنها به عرصه قدرت، مطابق با اصل استعماری «تفرقه بیانداز و آقایی کن» برای خود ضمانت های ادامه اقامت در افغانستان را فراهم می کند. روسیه و ایران به طور روشن نتیجه این کمدی تراژیک آمریکایی در زمینه برقرار دمکراسی غربی در کابل را می بینند. خطر اساسی یعنی جهاد مواد مخدر و «جنگ افیونی، ویراست 2» که علیه مسکو و تهران با مساعدت نیروهای حافظ صلاح ناتو در افغانستان جریان دارد، قطع نشده بلکه بیشتر شدت خواهد یافت.

از مدت ها پیش روشن شده است که بعد از آغاز عملیات «آزادی شکست ناپذیر» و ورود نیروهای آمریکا و ناتو به افغانستان، تولید مواد افیونی در این کشور به میزان 44 برابر افزایش یافت. در سال 2013 مساحت مزارع خشخاش در افغانستان برابر 209 هزار هکتار شد که نسبت به سال 2012 رشد 35 درصدی از خود نشان داد. بنا به برآورد های سازمان ملل، حجم افیونی که می تواند از محصول سال 2013 تولید شود، معادل 5.5 هزار تن است که از سال قبل 49% بیشتر است. پیکان نوک تیز جهاد مواد مخدر روسیه و ایران را نشانه رفته است. شرکت در ترانزیت مواد مخدر به منبع تأمین مالی تعدادی از گروهک های ضد دولتی در ایران و نیروهای مخفی جهادی در آسیای مرکزی از تاجیکستان تا قرقیزستان و ترکمنستان تبدیل شده است. مسکو و تهران با وجود تلاش ها و پولی که از بودجه خود اختصاص می دهند، نمی توانند به تنهایی با این جهادِ مواد مخدر مقابله کنند. این خطر مشترک برای دو کشورمان است که در سال آینده رو به افزایش گذاشته و باید فقط با تشریک مساعی برطرف شود.

و حالا ما به مهمترین سئوال دستور روز ایرانی سال 2014 می رسیم و آن چشم انداز شراکت راهبردی روسی – ایرانی است. ولادیمیر پوتین روز 19 دسامبر در کنفرانس خبری سالیانه بزرگ خود اظهار داشت که «ایران یکی از شرکای حائز اولویت منطقه ای و همسایه ماست. ما در صدد هستیم روابط با ایران را در همه زمینه ها توسعه دهیم». این نقطه نظر منطقی است زیرا ارزش ها و تهدید هایی که رئیس جمهور روسیه به عنوان اولویت سیاسی اعلام کرد، به طور طبیعی موجب نزدیکی روابط مسکو و تهران می شود. تهدیدها و چالش های جدیدی که سال 2014 برای دو کشورمان به ارمغان می آورد، ضرورت برقراری سطح کیفی جدید مشارکت بین دو کشور را ایجاب می کند. سالی که فرا می رسد می تواند به سال پیچیده و دراماتیکی تبدیل شود در حالی که برخورد با مشکلات دوشادوش دوست مطمئن و آزموده شده همیشه بهتر است.


منبع: بخش ديپلماسي رسانه‌اي سفارت جمهوري اسلامي ايران در روسيه

غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۱
انتشار یافته: ۱
اسلامی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۹:۲۸ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۱
0
1
گول نخوریم و تنها تکلیف الهی خودمان را انجام دهیم ! روسها خوب حرف می زنند و بد عمل می کنند ! و تنها ایران را برای استفاده ابزاری می خواهند !
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار