کد خبر: 626920
تاریخ انتشار: ۰۲ دی ۱۳۹۲ - ۱۲:۱۳
اگر اسلام با خروج مسلمانان از اندولس به تدریج در این ناحیه به فراموشی سپرده شد اما در منطقه بالکان اسلام علیرغم خروج فاتحان مسلمان ادامه و بلکه توسعه یافت.

اگر اسلام با خروج مسلمانان از اندولس به تدریج در این ناحیه به فراموشی سپرده شد اما در منطقه بالکان اسلام علیرغم خروج فاتحان مسلمان ادامه و بلکه توسعه یافت. آنچه امروز به عنوان اسلام در بالکان مشاهده می شود بدون تردید دستاوردی مثال زدنی از ورود و گسترش اسلام در قاره اروپا است.


ورود اسلام به بالکان

نمادها و نشانه های اسلامی در سراسر منطقه بالکان به وضوح قابل مشاهده است و به واقع باید گفت تداوم و بقای اسلام و مسلمانان در منطقه بالکان علیرغم فشارها و جنگ های متعدد از سوی غرب غیر مسلمانان، نشانه ای از قدرت جهان اسلام است؛ قدرتی که از یک سو تا اندلس و از سوی دیگر تا اروپای شرقی و مرزهای مسیحیت توسعه یافته بود. ظهور و تحکیم پایه های اسلام در بالکان به نظر بسیاری از مورخان نتیجه تلاش و خدمات ترکان عثمانی است. اولين امپراطور عثماني كه پاي به بالكان گذاشت سلطان مراد اول، سومين خليفه عثماني بود؛‌ او توانست بخش هاي عمده اي از مقدونيه و صربستان را تصرف و حتي امپراطوري روم شرقي را خراج گذار دولت خود سازد. سال 1453 ميلادي، سلطان محمد فاتح قسطنطنيه (‌استانبول فعلي)‌ را فتح كرد و باقي مانده مناطق بالكان را نیز متصرف شد.

امروز اسلام در جای جای این منطقه به وضوح قابل مشاهده است. حال باید دید اسلام چگونه به بالکان راه یافته و چگونه در این بخش از اروپا توسعه پیدا کرده است؟ نقش ترک های عثمانی چه در انتشار و تقویت اسلام در بالکان چه بوده و علل توسعه اسلام در این منطقه چیست؟

در خصوص نظریات مطرح در خصوص چگونگی ورود اسلام به بالکان دو نظریه بیش از سایر نظیریات قابل توجه است: نظریه اول و قالب حکایت از آن دارد که نفوذ اسلام در بالكان به معني يك رويكرد جامع، نتيجه تلاش مسلمانان در حدود نیم قرن تسلط اين منطقه توسط عثماني ها بوده است ولی طرفداران نظریه دوم معتقدند كه اسلام مدت ها قبل از ورود عثماني ها نیز به بالكان راه يافته و در زمان حضور عثمانی ها توسعه و تحکیم شده است.


نظریه حضور اسلام در بالکان پیش از ورود عثمانی ها

مورخانی که بر نظریه حضور اسلام پیش از ورود عثمانی ها تاکید دارند برای ادعای خود شواهدی ذکر نیز ارائه می کنند؛ به عنوام مثال آنان معتقدند مسلمانان بسياري در قرون 10 و 11 ميلادي در مجارستان زندگي مي كردند ولي با خشونت شديد و بي رحمانه مسيحيان مواجه و ناچار به تغيير دين و يا ترك اين سرزمين شدند.

یکی از این مورخان شکیب ارسلان مورخ معروف عرب است که در خصوص اولین مسلمانان ساکن مجارستان از پرفسور تیودورکلوک، استاد تاریخ دانشگاه بوداپست سوال کرده و او اینگونه پاسخ داده است: «مسلمانانی از ریشه بلغار در زمان پادشاهان مجار از خاندان ارباد از سال 896 تا 1301 میلادی در این کشور زندگی می کردند و به آنها اسماعیلی می گفتند.» وی تاکید می کند در حضور این گروه از مسلمانان در مجارستان تردیدی وجود ندارد.

برخی از طرفداران این نظریه معتقدند که تماس منطقه بالكان با اعراب در قرن هفتم و زماني آغاز مي‌شود كه پنج هزار جنگجوي اسلاو به جناح خليفه وقت عبدالرحمان مي‌پيوندند. مدتي بعد نيز در سوريه كنوني 20 هزار جنگجوي اسلاو به ارتش اسلام مي‌پيوندند. این مورخان می گویند درطول تاريخ بارها اتحاد عرب ها و جنگجويان اسلاو عليه بيزانس مشاهده شده است . رابطه عرب ها و مردم منطقه بالكان با پيروزي مسلمانان و فتح شمال آفريقا،‌ سيسيل و اسپانيا به بالاترين سطح خود رسيد و در قرن نهم به بسياري از مردم بالكان بر مي‌خوريم كه در امپراطوري اسلامي به مقام هاي کشوري و لشگری منصوب شده‌اند. حتي در اين رابطه گفته مي‌شود عبدالله بن جوهر السكلاي، پايه‌گذار شهر قاهره، ريشه كرواتی (اهل کرواسی) داشته است و پدرش در منطقه كاواتات بدنيا آمده است.

از دیگر شواهد مورد تاکید مورخان؛ نامه پطروس کلیسای بیزانس در سال850 میلادی است که دستور آتش زدن کتب اسلامی در سرتاسر شبه جزیزه بالکان را صادر کرده است. علاوه بر اینها در حفری های باستان شناسی صورت گرفته در سال 1938 میلادی در شهر موستار بوسنی و هرزگوین سکه هایی کشف شد که روی آن سوره اخلاص و در میانه آن لا اله الا الله و در طرف دیگر آن آیه 33 سوره توبه نقش بسته که متعلق به دوران مروان دوم در سال 744 میلادی بود اند. این سکه های تاریخی نشان از حضور تجار مسلمان در این منطقه و مراودات بازرگانی مسلمانان با منطقه بالکان داشته است.


نظریه حضور و توسعه اسلام در بالکان توسط عثمانی ها

با وجود مستندات ذکر شده؛ تمامی تاریخ دانان بر این موضوع توّفق دارند که گسترش اسلام در منطقه بالکان نتیجه حضور طولانی مدت ترک های عثمانی در این منطقه است. سلطان محمد فاتح پس از فتح قسطنطنیه، این شهر را پایتخت امپراطوری خود قرار داد و سپس به گسترش فتوحات در اروپا پرداخت. وی بارها با صرب ها و مجارها جنگید و عاقبت در سال 1459 میلادی تمامی قلمرو پادشاهی صربستان بجز بلگراد را به تصرف درآورد. وی در همین زمان به جنگ با مقاومت باقی مانده در آلبانی پرداخت و پس از سرکوب قیام اسکندر بیک، راهی بوسنی شد. مساعدت و یاری موحدان ساکن در بوسنی (موسوم به بوگومیل ها) کار سلطان محمد را در فتح بوسنی سهل تر کرد و همین مسئله موجب ملاطفت و علاقه خاص سلطان عثمانی به بوسنی گردید و از آن پس بوسنی به عنوان دژ مرکزی در اروپا مورد توجه ویژه حکومت عثمانی قرار گرفت و از این پس سواحل و بنادر بوسنی بخصوص بندر دوبرنیک از پایگاه های مهم دریایی عثمانی ها برای لشگر کشی به سایر نقاط اروپا محسوب می شدند و سارایوو به عنوان دژ غیرقابل نفوذ عثمانی ها در اروپا شناخته می شد. پس از مرگ سلطان محمد، فرزندش بایزد دوم مونته نگرو را در سال 1496 فتح کرد. در زمان سلطان سلیمان اول، عثمانی ها به باقی مانده سرزمین صربستان لشگر کشی کردند و در سال 1521 صربستان را تصرف کردند و بدون توقف به سوی مجارستان عزیمت کرد و بوداپست پایتخت این کشور را تصرف کرد. در قرن هفدهم به تدريج متصرفات عثماني در اروپا رو به افول نهاد و از اوايل قرن هجدهم جنگ هاي كريمه ميان روسيه و عثماني موجب كاهش قدرت عثماني گرديد. افول امپراطوري عثماني تا آنجا ادامه يافت كه در جنگ جهاني اول اروپائيان كليه متصرفات عثماني در منطقه بالکان را از تصرف خارج كردند و در سال 1922 عمر حكومت 623 ساله عثماني با 37 پادشاه پايان پذيرفت.


علل توسعه اسلام در باکان توسط عثمانی ها

مورخان و صاحب نظران در خصوص علل گسترش اسلام در منطقه بالکان پس از ورود عثمانی ها به این منطقه، دلایل مختلفی را ارائه داده اند که هر یک از این دلایل به نوبه خود سهمی در انتشار و استمرار اسلام در بالکان داشته است.

اول ) سابقه حضور مذهب بوگومیل در منطقه بالکان: بوگومیل ها گروهی مسیحی ولی فرقه ای جدا شده از مسیحیان ارتدوکس و کاتولیک در منطقه بالکان بودند. وضعیت دشوار زندگی آنها تحت سلطه کلیسای روم و بیزانس و سادگی و عقلایی بودن تعالیم اسلامی و همچنین وجود تشابهات اعتقادی با اسلام، موجب شد آنان بعد از ورود عثمانی ها به بالکان برای نجات خود به سرعت در قالب گروه های بزرگ داوطلبانه اسلام را یپذیرند.

پروفسور نورمن استيون استاد تاريخ دانشگاه آكسفورد در این خصوص مي گويد: ‌»عثماني ها با مسيحياني كه در بالكان مي زيستند از در مسالمت برآمدند و به اين ترتيب و تحت شرايط كاملاً‌ آزاد،‌كليساي ارتدوكس پا به عرصه گذاشت، اما بخش وسيعي از مردم بالکان بويژه آنان كه فرهنگ بوگوميل (‌خدا دوستي) داشتند، ‌اسلام را خيلي سريع پذيرا گشتند.»

دوم) آزادی مذهبی و شیوه های تبلیغی موثر در بالکان: تساهل و آزادی مذهبی، استفاده کمتر از قوه قهریه و برتری اخلاقی و فرهنگی مسلمانان موجب گردید تا ترک های عثمانی، اسلام را با روشی دمکراتیک در منطقه بالکان نهادیه سازند. پروفسور صافات هالي لوئيچ استاد دانشگاه علوم اسلامي سارايوو در خصوص رويكرد عثماني ها در فتح بالكان می گوید: «سلطان محمد فاتح بعد از فتح بالكان عهدنامه اي را تنظيم كرد كه بر طبق آن هر كسي آزاد است فرهنگ و آئين خود را حفظ كند و مهمترين دليل براي اين آزادي مذهبي در بالكان آنكه تنها آلباني، ‌مقدونيه و بوسني بصورت تقريباً‌ كامل اسلام را پذيرفتند و بقيه سرزمين ها به دين هاي سابق خود باقي ماندند.» در همین خصوص ولتر مي گويد:‌ «پروردگارا اي كاش همه ملت هاي اروپا روش تركان مسلمان را در كشور گشايي ها سرمشق قرار مي دادند.»

حتی گروهی از تاریخ نویسان اسلامی عثمانی ها را به تساهل و تسامح بیش از حد متهم می سازند. پرفسور هازارد در اطلس تاريخ اسلام در این خصوص مي نويسد : «‌تركان عثماني ضمن فتح بالكان و مجارستان براي انتشار اسلام؛ ‌سعي كافي مبذل نداشتند، از این رو تنها سرزميني كه دين اسلام را پذيرفت بوسني،‌ دوبرجه و مقدونيه شمالي و تركيه بود.»

سوم) استبداد حاکم بر کلیساها در منطقه بالکان: فساد حاکمان منصوب از سوی کلیسای بیزانس و یا کلیسای یونان موجب ایجاد تنفر عمومی از حاکمیت موجود شده بود به نحوی که این فشار طاقت فرسا در فرصت های مناسب به شورش و طغیان های آشکار در مناطق مختلف بالکان انجامیده بود. این استبداد و فساد در اروپای غربی نیز وجود داشت ولی با ظهور مذهب پروتستانیسم تا حدودی درمان شده بود، اما در منطقه بالکان این خلاء با حضور عثمانی ها به سرعت پر شد و مردم ناراضی به صورت گسترده به اسلام گرویدند. مردم بالكان كه از سلطه امپراطوري روم شرقي و استبداد كليسا ناراضي بودند و همواره گرفتار اختلافات مذهبي و فشارهاي ماليات حكام بيزانس بودند؛‌ كمتر در برابر سپاه اسلام مقاومت نشان دادند و در برخي موارد نيز از سپاه عثماني اسقبال كردند. ‌

چهارم) مهاجرت برنامه ریزی شده به بالکان: یکی از شیوه های عثمانی ها برای ترویج اسلام اسکان و استقرار مهاجران ترک در بخش های متصرف شده بود. عثمانی ها از همان ابتدای فتوحات در بالکان، مهاجرت ترک ها به مناطق تصرف شده را تشویق می کردند. این مهاجرت ها ابتدا به مقدونیه، بلغارستان و آلبانی و سپس به سایر مناطق بالکان توسعه یافت. با این شیوه و همراه با گسترش فتوحات و با رشد موسسات علمی و مذهبی عثمانی در منطقه، بالکان چهره یک سرزمین ترک را به خود گرفت به نحوي كه هنوز نيز ترك هاي به عنوان يك اقليت تاثير گذار در سراسر كشورهاي منطقه بالكان محسوب می شوند.

پنجم) اختلاط نژادی با مردم بالکان: در همین راستا و در کنار مهاجرت ها، موضوع اختلاط نژادی با مردم بالکان نیز در دستور کار ترکها قرار گرفت و ازدواج دختران مسیحی با پسران مسلمان ترک مجاز و حتی تشویق می شد. اگرچه ابتدا مسیحیان با این ازدواج ها مخالف بودند و کلیساها چنین مجوزی را صادر نمی کردند ولی پس از مدتی پدران و مادران مسیحی با رضایت کامل دختران خود را به ازدواج مسلمانان در می آوردند. از نتایج این ازدواج ها آن بود که فرزندان ذکور این خانواده ها به دین اسلام در می آمدند و دختران مجاز بودند در صورت تمایل از دین مادر خود پیروی کنند؛ بنابراین به سادگی می توان دریافت که نسل بعدی در این مناطق مردان مسلمان بودند که هیچ احساس بیگانگی به سرزمین و اجداد خود نیز نداشتند.

ششم) انگیزه های مادی مردم منطقه بالکان: برخی از مورخین معتقدند که دلایلی نظیر دست یابی به مقام و ثروت، فرار از مالیات و خراج و تشویق های مالی برای تازه مسلمانان نیز در ترویج اسلامی در منطقه بالکان موثر بوده است. در دوره حضور عثمانی ها در بالکان دو نوع مالیات از مردم اخذ می شد: « اول مالیات بر درآمد که بر اساس آن از هر فردی از هر مذهب و آئینی که کسب و بیشه ای دارد، مالیات دریافت می شد و دوم مالیات خاص غیر مسلمانان که تحت عنوان جزیه از آنها اخذ می شد.» از این رو برخی از شهروندان منطقه برای برخورداری از امتیازات ویژه مسلمانان به این دین روی خوش نشان داده اند. ولی این نظر با توجه به استمرار اسلام در منطقه و تحمل فشارها و رنج های بسیار توسط مسلمانان برای حفظ دین خود تا حدودی کمرنگ جلوه کرده است.

سخن پایانی

اگر اسلام با خروج مسلمانان از آندولس تقریباً در این ناحیه به فراموشی سپرده شد اما در منطقه بالکان اسلام علیرغم خروج فاتحان مسلمان ادامه و گسترش یافت. عثمانی ها در دوران تسلط خود بر بالکان در نفوذ و توسعه اسلام در اروپا و خصوصاً این منطقه نقشی بی بدیل داشتند و آنچه امروز به عنوان اسلام در بالکان مشاهده می شود بدون تردید دستاوردی مثال زدنی از گسترش اسلام است.

اگرچه مسلمانان بالکان بعد از خروج عثمانی ها با رنج های بسیار مواجه شدند اما هرگز از اعتقادات دینی خود دست برنداشتند. زمانی با سلطه ماركسيست ها پس از جنگ جهاني دوم برخوردهاي خشن با مسلمانان بالكان آغاز شد و كمونيست ها هرآنچه توانستند در محو آثار اسلامي اين منطقه انجام دادند؛ اجراي مراسمات ديني ممنوع شد، مسلمانان وادار به تغيير اسامي اسلامي خود شدند، آموزش دورس ديني در مدارس ممنوع شد، كتابهاي مذهبي جمع آوري شد و بسياري از علماي ديني از منطقه مهاجرت و يا سال هاي طولاني را در زندان سپري كردند.

اندک زمانی پس از فروپاشي كمونيسم در ابتدای دهه 1990، جنگ های خونین و نسل کشی گسترده علیه مسلمانان در بالکان به وقوع پیوست و در جنگ های خونین بوسنی و کوزوو بیش از دویست هزار مسلمان قتل عام شدند اما اسلام همچنان در بالکان حضور دارد و امروزه در اثر مقاومت های طولانی، فشار بر مسلمانان این منطقه تا حدودی كاسته شده و تجديد حيات اسلامي در منطقه بالكان رنگ و بوي تازه يافته است.

وحید پرست تاش؛ دانشجوی دکتری روابط بین الملل
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار