پرونده هستهاي ايران در مذاكرات ژنو به رغم توافق اكثر قدرتهاي گروه 1+5 از رسيدن به نتيجه نهايي باز ماند؛ اين بار نه امريكا و نه انگليس هيچ يك نقشي در مانع تراشي براي رسيدن به توافق ايران و غرب نداشتند بلكه فرانسه در نقطه حساسي از تاريخ سد پيشرفت در اين مذاكرات شد و اكنون بسياري ميخواهند بدانند كه پيشينه ضد ايراني فرانسه به كجا ميرسد. يك بررسي گذرا نشان ميدهد كه پرونده ايرانستيزي فرانسه همواره باز بوده است اما كمتر كسي بعضاً به آن توجه كرده و اين پرونده در فرآيندي زيركانه پشت هاي و هوي ايرانستيزي علني و آشكار برخي كشورهاي ديگر از نظرها پنهان مانده است.
در حوزه سينما اين پرونده با فيلمهايي چون يك خانواده محترم، پرسپوليس و خورشت مرغ آلو سنگينتر ميشود.
فرانسه كشوري است كه تصوير رؤيايي هر ايراني از آن برج ايفل است و رستورانها و كافههاي گرم و آشپزهاي خوش خلق و غذاهاي خوش طعمش. اما در مقابل نزد فرانسويهايي كه در طول تاريخ تا توانستهاند از ايران منفعت جسته و در بحران بيلياقتي شاهان قاجاري، گنجينههاي ارزشمند باستاني كشورمان را غارت كرده و ستونهاي سنگي تخت جمشيد را درسته با خود به فرانسه برده و موزه لوورشان را با آثار ايراني پر كردهاند، ايران ذرهاي به اندازه تصوير ذهني كه ايرانيان از فرانسه دارند، زيبا نيست. نظرسنجي شبكه جهاني بيبي سي در سال 2012 نشان داد كه تنها 7 درصد از مردم فرانسه به نفوذ ايران با نگاه مثبت مينگرند و 82 درصد آنها ديد منفي نسبت به اين قضيه دارند؛ نظر سنجي جهاني «پيو» - Pew Global Attitudes- در سال 2012 نشان داد كه 14 درصد مردم فرانسه ايران را عنصر مطلوب و 86 درصد آنها ايران را عنصري نامطلوب در جهان ميدانند. ضمن آنكه 96 درصد مردم فرانسه مخالف دسترسي ايران به سلاح هستهاي هستند و 74 درصد آنها خواهان تشديد تحريمها عليه ايران و 51 درصد نيز حامي مقابله نظامي با ايران هستند. بديهي است كه چنين نگاههاي افراطي و تبعيضآميز نزد مردمي كه كمتر دغدغه كند و كاو سياست را دارند از رويكردهاي سياسي و فرهنگي در اين كشور نشئت گرفته است. با وجود چنين پيش داوري خصمانهاي نزد مردم فرانسه جاي تعجب نيست اگر بگوييم كه فرانسه بعد از هاليوود يكي از فعالترين كشورهاي جهان در زمينه ساخت فيلمهاي ضد ايراني است.
فرانسه را معمولاً كانون پرورش فيلمسازان قشر جوان ميدانند؛ اما در مورد ايران اين كانون گاه به چتر حمايتي براي فيلمهاي ضد ايراني تبديل ميشود. كمپانيهاي فيلمسازي خاصي در فرانسه وجود دارند كه عمدتا تمايل به ساخت فيلم مشاركتي با كشورهاي آسيايي و شمال آفريقا دارند. از ميان آنها دو كمپاني «وايلد بنچ» و «فاندسود سينما» از جمله كمپانيهاي فرانسوي هستند كه تمايل زيادي به ساخت فيلم درباره ايران دارند. هنگامي كه فرانسه ميخواهد درباره ايران فيلم بسازد، خيلي به خود زحمت نميدهد؛ در مواردي بسيار عجيب و تلخ همچون فيلم «يك خانواده محترم» كمپاني و پخشكننده فرانسوي اين فيلم حتي توانست با فريب مراكز دولتي ايران آنها را به پرداخت هزينههاي ساخت فيلمي ضد ايراني وا دارد كه هيچگاه در كشور اكران نشد. سرمايهگذار فرانسوي فيلم، طوري قرارداد را تنظيم كرده بود كه طبق آن هيچ فرد و نهادي در ايران اجازه دخالت در شركت يا عدم شركت اين فيلم در جشنوارههاي خارجي را نداشته باشد. «كافه ترانزيت» و «نيلوفر» از ديگر فيلمهاي محصول مشترك ايران و فرانسه هستند. فرانسه در كنار كشورهايي چون آلمان و اتريش حامي ساخت فيلم ضد ايراني «زنان بدون مردان» به كارگرداني شيرين نشاط بوده است. همچنين «نزديكتر از آشنا» عنوان فيلمي به شدت مشكل دار و كثيف است كه در فرانسه به «ازدواج موقت» يا «صيغه» معروف است. اين فيلم نيز به كارگرداني «رضا سركانيان» كه يك ايراني – فرانسوي است در فرانسه ساخته شد و در اين پرونده مشابه نيز مركز گسترش سينماي مستند و تجربي نيز بخشي از هزينههاي توليد فيلم را تأمين كرد. در اين حوزه ميتوان به فيلمهاي سپيده فارسي، كارگردان ايراني – فرانسوي و نيز فيلمهاي مرجانه ساتراپي نيز اشاره كرد. حتي انيميشن به شدت ضد ايراني «پرسپوليس» ساتراپي و فيلم «خورشت مرغ آلو» او شاهبيت فيلمهاي ضد ايراني هستند كه در فرانسه ساخته شدهاند. از ديگر فيلمهاي ضد ايراني كه فرانسه حامي ساخت آن بوده است ميتوان به «فصل كرگدن» بهمن قبادي اشاره كرد كه تهيهكننده و پخشكننده فرانسوي آن كمپاني وايلد بنچ است. تجربه ديگر فيلم پر حرف و حديث «ابجد» است كه هيچگاه در داخل كشور اكران نشد. ابوالفضل جليلي كارگردان آن اخيراً در يك نشست اعتراف كرد كه اين فيلم را به سفارش فرانسه ساخته است. پيش از اين نيز شيخ طادي در اظهاراتش از تماس فرانسويها با او و پيشنهاد ساخت فيلمي ضد ايراني به هزينه فرانسه سخن گفته بود كه وي اين پيشنهاد را رد كرده است.
حالا با وجود چنين پيشينهاي شايد هضم تك تازي فرانسه در دسيسهچيني بر سر توافقات سياسي ايران و غرب كه كابوس رژيم صهيونيستي در ماههاي اخير بوده است چندان دشوار نباشد؛ كشوري كه روابط سياسياش با ايران از زمان لويي چهاردهم و كلبرت شكل رسمي به خود گرفته و همواره وصف مهماننوازيهايش در قبال مردمان فرانسه در كتاب تاجران فرانسوي چون ژان شارن – در عهد شاهعباس صفوي، كتاب «تاجگذاري شاه سليمان»- آمده و آثار تاريخي چندين هزار سالهاش به واسطه فرصتطلبي و سودجويي باستانشناسان فرانسوي ساكن موزه لوور شده است، سالها است كه زير ذرهبين فرانسويها و پرگار اشاعه ايرانستيزي آنها در نقشه جغرافيايي جهان است.