
موضوع تازهاي نيست كه رهبري انقلاب لب به سخن بگشايند و جماعت و جرياني خاص هرآنچه باب طبع و ميلشان است از آن برداشت و آن را با رنگ و لعاب فريبنده به تيتر يك رسانههاي خبري خود تبديل كند.
حرف جديدي نيست كه رهبري ماه را نشان دهند و ما سرانگشت را خيره شويم و آنقدر بر برداشت غلط خود پافشاري كنيم تا آنكه باز معظمله به صحنه بيايند و برداشتهاي ناصواب را به آنچه حق است، نزديك كنند.
سهشنبه همين هفته بود كه رهبري در جمع فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامي مباحث مهمي را مطرح كردند و به فاصله تنها چند ساعت از رسانهاي شدن اين ديدار برخي رسانههاي داخلي به تبعيت از ارگانهاي خبري نظام سلطه، بدون در نظر گرفتن موقعيت كشور در عرصههاي بينالمللي و جهاني، به تحليلي نادرست و ناقص از مباحث عنوان شده از سوي رهبري پرداختند به گونهاي كه انگار تحريمها و تهديدهاي دشمنان در قبال كشورمان كارساز افتاده و رهبري در شرايط اضطرار، به امتيازدهي به غرب روي آورده و وارد مذاكره با غرب خواهد شد.
تحريف سخنان رهبري خط هميشگي برخي رسانهها«من مخالف حركتهاي صحيح ديپلماسي نيستم. بنده معتقد به آنچه سالها پيش، نرمش قهرمانانه نامگذاري شد، هستم» همان عبارتي است كه جريان خاص رسانهاي در داخل كشور از آن به «انفعال»، «كوتاه آمدن از اصول اساسي» و«پايان ايستادگي نظام بر سر اصول»يا «امتيازدهي ايران به غرب» تعبير كرد، دقيقاً همان چيزي كه رسانههاي غربي طي اين دو روز به شدت آن را برجسته ميكنند.
درحالي ارگانهاي مطبوعاتي وابسته به يك جريان رسانهاي خاص در داخل، همراه و هماهنگ با غولهاي رسانهاي نظام سلطه، سعي ميكنند القا كنند كه سخنان رهبري از روي ضعف و ناتواني نظام در شرايط كنوني بيان شده كه رهبري به كرات و در همين ماههاي اخير از« اصل ايستادگي بر سر اصول و مباني» بارها سخن به ميان آورده و به عنوان نمونه در دو برهه بيان ميكنند: « اهداف راهبردي و قواره كلي سياست خارجي امروز ما با ساعت اول انقلاب هيچ تفاوتي نكرده؛ اين، آن نكته اساسي و اصلي است كه در ذهن همه كارگزاران سياست خارجي ما بايستي وجود داشته باشد.»
طيف گسترده رسانههاي داخلي و بيروني درحالي به صورت نرم، هوشمندانه و مغرضانه در پي تحريف سخنان رهبري در ديدار اخير ايشان با فرماندهان سپاه هستند كه سؤالات بسياري ذهن را مشغول ميكند؟
از جمله اينكه:
به راستي چگونه قابل پذيرش است كه رهبري حدود24سال به لزوم پافشاري بر مباني و اصول انقلاب اسلامي تأكيد كند و به يكباره حاضر به عقبنشيني از اصول اساسي حضرت امام و انقلاب شود؟
چطور ميتوان پذيرفت كه رهبري – همانگونه كه در ادامه خواهد آمد- به تمام سياسيون و ديپلماتهاي كشور در مقاطع مختلف زماني تأكيد اكيد مينمايند كه تحت هيچ شرايطي از قواعد و الزامات انقلاب و نظام عدول نكنند اما به يكباره خود تصميم بگيرد گفتههاي خود را به كناري بزند و به آنچه مردم به خاطرش خونها دادهاند، روي گرداند؟
منظور رهبري از «نرمش قهرمانانه» چيست؟«تحريف به مطلوب» نسبت به گزاره « نرمش قهرمانانه در ديپلماسي» در حالي دستور كار روزهاي اخير جماعت و جرياني خاص است كه رهبري دو هفته قبل( 14/6/92) و در ديدار با نمايندگان مجلس خبرگان نرمش در مقابل دشمن را اينگونه تفسير ميكنند: «نرمش و انعطاف و مانور هنرمندانه و قهرمانانه در همه عرصههاى سياسى، يك كار مطلوب و مورد قبولى است، لكن اين مانور هنرمندانه نبايستى به معناى عبور از خطوط قرمز، يا برگشتن از راهبردهاى اساسى، يا عدم توجه به آرمانها باشد، اينها را بايد رعايت كرد.»
يا در مرداد سال 1375 و در ديدار مسئولان وزارت امور خارجه و نمايندگان سياسي بيان مينمايند: «نمايندگان سياسى جمهورى اسلامى ايران در جهان بايد تيزتر از شمشير، نرمتر از حرير و سختتر از سنگ و پولاد باشند. عرصه سياست خارجى ميدان نرمشهاى قهرمانانه است، اما نرمشى كه در برابر دشمن تيز باشد. بنابراين ديپلماتهاى ما بايد در مواضع اصولى خود مستحكم بايستند و استقامت و پايمردى حضرت امام خمينى (رض) را الگوى خود قرار دهند.»
پس همانطور كه رهبري صراحتاً اشاره مينمايند نرمش در ديپلماسي به معناي عبور وعدول مقامات سياسي كشورمان از اصول اساسي وپايهاي نظام وانقلاب معنا نميشود، بلكه هر يك از نمايندگان جمهوري اسلامي ايران را ملزم ميكند تا در هر جايگاه و منصبي هستند با تكيه بر آرمانها و مواضع اصولي نظام وهمچنين حفظ روحيه استقامت، اهداف نظام را دنبال كنند؛ نه آنكه تنها با تهديد و تحريمي يا اخم و ترشرويي ديپلماتهاي غربي حاضر به عقب نشيني از مباني و اصول شوند.
اصول سياست خارجي از نگاه رهبرينگاه رهبري به مقوله ديپلماسي وسياست خارجه - همانگونه كه در ادامه ميآيد - 180درجه با آن چيزي كه امروز برخي جريانات داخلي و بيروني ادعا ميكنند تفاوت دارد و «عدول نكردن از اصول ومباني انقلاب و نظام» هماره ترجيع بند سخنان ايشان بوده است.
رهبري در يكم مرداد 1373 بيان ميكنند: «ما به عنوان يك نظام، فرقهاي عنصري و جوهري با تقريباً همه نظامهاي دنيا داريم كه كاريش هم نميشود كرد. ما نبايد از حرفهايمان عدول كنيم در غير اين صورت آن زمان، جمهوري اسلامي فقط يك اسم خواهد بود.» يا در 25 مرداد 1383 ميفرمايند: «نبايد اين طور باشد كه اگر ما در مسئلهاي يا در منطقهاي از خودمان ناتوانايي نشان داديم و ناتواني اثر نامطلوبي براي ما به وجود آورد، آن را به حساب تفكرات و آرمانها و اصول خودمان بگذاريم؛ نه، بلكه بايد آن را به حساب ناتواني خودمان بگذاريم.»
رهبري بهترين نوع ديپلماسي را در اواخر آبان سال 1382 اينگونه تشريح ميكنند: «ابتكار عمل در مسئله ارتباطات خارجي، بسيار مهم است. اينكه كشوري با ديپلماسي منفعل منتظر باشد ديگران چه ميگويند و چه ميكنند و بر اساس آن و به مقتضاي ضرورت و موقعيت تصميم بگيرد، بدترين شكل ديپلماسي است؛ بايد از اين به شدت پرهيز كنيم مراقب باشيم اين طور پيش نيايد.»
راه برون رفت كشور از مشكلات موجود در شرايطي كه جريان رسانهاي وابسته و دلداده به غرب اينگونه وانمود ميكند كه رهبري در پي امتيازدهي به دنياي غرب و استكبار بوده و تنها راه برون رفت از مشكلات اقتصادي وسياسي موجود كشور مذاكره و انفعال در برابر غرب است كه رهبري با اشاره به اينكه «نيازامروز تقوا و ايستادگي براصول است» تأكيد ميكند: « در فضاي امروز كشور، اگر بر اصول و ارزشها پافشاري كرديد و تقوا را در عرصههاي مختلف سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي رعايت كرديد، ارزش و اهميت والاتري دارد.»
و ادامه ميدهند: «ما با ايستادگي و حركت درست، جامعه را هم تشويق ميكنيم و البته بايد بدانيم اين حركت ملت ايران با خستگي و بيحوصلگي برخي افراد دچار تزلزل و انحراف نميشود.»
يا در مراسم تنفيذ رئيسجمهور راه فائق آمدن بر مشكلات داخلي را، مباحثي مانند مذاكره و امتياز دادن به غرب عنوان نميكنند و اشاره مينمايند: «تكيه به ظرفيت درونزاى كشور است؛ نگاهمان به بيرون نباشد... اميدمان را به بيرون از ظرفيت داخلى كشور ندوزيم...»
و باز هم تأكيد ميفرمايند: «نميشود از دشمن و روشهاى خصمانهاى كه كرده، انتظار دوستى و محبت و صميميت داشت. نميگوييم از اينها استفاده نكنيد، اما ميگوييم اطمينان نكنيد، اعتماد نكنيد، چشم به آنجا ندوزيد، چشم به داخل بدوزيد.»
ضرورت اصلاح رفتارهاي برخي رسانههاي داخليهمانطور كه اشاره شد ذوق زدگي و شور و شعف جريان رسانهاي داخلي و برخي وابستگان به مراكز عمليات رواني غربي بيفايده و از روي تحليلهاي نادرست يا مغرضانه است، چراكه با بررسي نوع مديريت بيست و چند ساله رهبري نه تنها نميتوان حرف وعملي از ايشان دال بر امتيازدهي به غرب پيدا كرد، بلكه بيتالغزل هميشگي منويات معظمله «استقامت و ايستادگي بر اصول، آرمانها و اهداف انقلاب ونظام» بوده است.
پس چرا برخيها كه خود را سياستمدار وديپلمات خبره نام مينهند امروز سر از پا نميشناسند و سخنان رهبري را دقيقاً خلاف آن چيزي كه بايد، تفسير و تأويل ميكنند.
كاش مدعيان عرصه ديپلماسي بپذيرند كه امروز جايگاه نظام در عرصه منطقهاي و بينالمللي بهترين شرايط ممكن است و حضور حماسي مردم در صحنههاي مختلف و از جمله انتخابات 92 اين جايگاه را به شدت ارتقا داده است؛ پس دليلي ندارد كه نظام و رهبري در شرايطي كه كشور گردنههاي بسياري از جمله فتنه سال 88، تحريمهاي گسترده و فلجكننده، تهديدها و تحديدها را به سلامت گذرانده؛ حاضر به عدول از مواضع و تسليم در برابر فشارهاي دشمن شود.
كاش مدعيان خط امام درشرايطي كه جامعه نياز به واقعنگري در مباحث مختلف داخلي و بينالمللي دارد مواضع وسخنان حضرت امام را در قبال نظام سلطه و بايستههاي ديپلماسي به ياد بياورند و به جاي اتخاذ تاكتيكهاي نظير، «تحريف»، «تخريب» و« تضعيف» نظام وانقلاب ورهبري از در صداقت به در آيند.