اين نگرانيها چندهفتهاي ميشود كه ذهن بخش قابلتوجهي از مردم و وفاداران به نظام را به خود مشغول كرده و با خواندن نام برخي از وزراي پيشنهادي توسط هيئت رئيسه مجلس در روز تحليف، رنگ واقعيت به خود گرفت و منجر به آن شد كه حتي اصولگرايان كه اصلا بناي ناسازگاري با دولت جديد را نداشته و دائم به رويكرد حمايتي از دولت يازدهم تأكيد دارند، با برخي از گزينههاي معرفي شده توسط روحاني اعلام مخالفت كنند آن هم به شكلي عقلاني و مستدل.
«نقشآفريني در فتنههاي دستساز عليه حاكميت سياسي كشور» و «نداشتن عملكرد موفق در كارنامه فعاليتهاي اجرايي ومديريتي» قيدي است كه به راحتي به برخي از وزراي پيشنهادي ميچسبد و مهمترين و عمدهترين دليلي است كه تشويش و دلواپسي را براي قشر قابل توجهي از جامعه نسبت به كابينه دولت اعتدالگرا به ارمغان آورده است. در تعريف گزاره ابتدايي بايد گفت، به دست آوردن قدرت - درمقياس وزارتخانه - به گردانندگان دو غائله 78و88 اين توانايي را ميبخشد كه با استفاده از نرم افزار رفرميسم(اصلاحات)، پروژه استحاله و تغيير حاكميت را به بعد رسمي و قانوني منتقل كنند و بدون شك اين تنها با ورود برخي از منسوبان به جريان فتنه به مراكز اجرايي و قانونگذاري كشور عينيت ميگيرد.
هانتينگتون در كتاب موج دموكراسي با تأكيد براين موضوع ميآورد: «اصلاحطلبان دموكراتيك نه تنها لازم بود در رژيم اقتدارگرا وجود داشته باشند بلكه ميبايد درآن رژيم صاحب قدرت هم باشند. . . انتخابات درموج سوم طريقي براي تضعيف وپايان دادن به رژيمهاي اقتدارگرا است.»
مرور اجمالي عملكرد برخي از وزراي پيشنهادي دكترروحاني نه تنها اين تشويش ودلهره را كاملاً منطقي وعقلايي نشان ميدهد بلكه ضرورت حساسيت بيشتر نمايندگان ملت را هم در باب دادن رأي اعتماد به افراد اينچنيني در كابينه نمايان ميكند.
سوابق كمرنگ ميلي منفرد مانع رسيدنش به وزارت علوم است
وزارت علوم به دليل عملكرد چالش برانگيز دولت اصلاحات در اين وزارتخانه و منحصرا غائلهاي كه درسال78از دل دانشگاهها شكل گرفت يكي از وزارتخانههايي است كه انتخاب وزيرش بايد باحساسيتي خاص صورت ميگرفت. اما به نظر ميرسد آنگونه كه بايد انتخاب ميلي منفرد باتوجه به سوابق كمرنگش در حوزه مديريتي و اجرايي چندان با تدبير همراه نبوده است و اين ميتواند باپاسخ قاطع مجلس هم مواجهه شود چراكه مهمترين سابقه ميلي منفرد را ميتوان تنها، سرپرستي وزارت علوم، تحقيقات و فناوري آن هم به مدت كوتاهي از شهريور تا مهرماه ۱۳۸۲- پس از استعفاي مصطفي معين- دانست و سوابق علمي ودانشگاهي قابل توجهي كه او را به كرسي وزارتخانه حساس و استراتژيك علوم، تحقيقات و فناوري برساند نميتوان سراغ گرفت.
چطور ميتوان نگران وزارتخانهاي نبود كه اصلاحات در زمان تصديگري قوه مجريه از آن نهايت استفاده را جهت براندازي نظام و آشوبهاي خياباني كردند وامروز روي آن سرمايه گذاري زيادي نمودهاند وچگونه ميتوان پذيرفت كه فردي با كمترين سوابق اجرايي و مديريتي در حد كلان بتواند آن را از اقدامات براندازانه نجات دهد؛ آن هم در حالي كه پس از پيروزي روحاني اعضاي هيئت علمي منتسب به اصلاحطلبان، پيروزي دكتر روحاني در انتخابات را فرصتي براي رفتاري متفاوت با اعضاي هيئت علمي اصولگرا پنداشته و در اين روزهاي منتهي به تشكيل دولت اين طور وانمود ميكنند كه گويي با تشكيل دولت جديد، يكهتاز و ميداندار امور دانشگاه خواهند شد.
آخوندي تقلب را رد ميكند اما مدافع فتنهگران باقي ميماند
عباس آخوندي بيشتر چهرهاي سياسي وحتي امنيتي از خود به جاي گذاشته تا آنكه بخواهد در حوزه اقتصاد و زيرساختي به خصوص در عرصه راه وشهرسازي فعاليت داشته باشد.
«معاونت سياسي وزارت كشور ناطق نوري» (1361) دبيري «شوراي امنيت كشور»، رياست «شوراي تأمين ويژه غرب كشور»، رياست «ستاد مبارزه با مواد مخدّر» و رياست «ستاد مرزهاي كشور» گوياي اين مدعا است.
در سالهاي معاصرهم اغلب، مقالات وي درباره تبليغ «شهروند فعّال» و گفت وگوهايش درباره فضاي سياسي و اقتصاد سياسي كشور در روزنامههاي منتسب به اصلاحات منتشر شده است.
يكي از فعاليتهاي پر بحث آخوندي حضور وي به عنوان يكي از نمايندگان انتخاباتي «ميرحسين موسوي» دركنار بيژن نامدار زنگنه در جلسه تاريخي با رهبر معظّم انقلاب كه در رابطه با مسئله «نتايج انتخابات دهم رياست جمهوري» منعقد شده بود، حاضر شد. وي يكي از كساني است كه بحث تقلب درانتخابات را دراين جلسه رد ميكند، اما درآن شرايط بحراني كشور هيچگاه حاضر نميشود كه به آن اعتراف كند و گرد ترديد را از ذهن برخي از فريب خوردگان بزدايد.
«درخواست براي آزادي عضو شوراي مركزي حزب مشاركت وفعال درفتنه88»، «ا مضاي پاي نامه «انتخابات آزاد» تكرار اين كليدواژه درمصاحبه ها» و«مقاله در دفاع از ميرحسين موسوي» را هم بايد به عملكرد وي اضافه كرد.
4، 5 تن از وزراي پيشنهادي رأي اعتماد نميگيرند
محمد اسماعيلي، عضوكميسيون امنيت ملي و سياست خارجه درگفتوگو با «جوان» با اشاره به اينكه اكثر وزراي پيشنهادي توسط روحاني افراد باتجربه و قابل قبولي هستند، گفت:به اعتقادمن 4، 5 تن از افراد پيشنهاد شده رأي اعتماد ازمجلس نميگيرند، چراكه گزينههايي نظير ميلي منفرد وزير پيشنهادي علوم سابقه مناسب و حائزاهميتي ندارد يا نجفي وزير پيشنهادي آموزش وپرورش هم عملكرد موفقي در سالهاي گذشته در اين وزارتخانه نداشته است و ميشد كه با دقت بيشتري، گزينههاي بهتر به مجلس معرفي ميشد.
وي ادامه داد:ربيعي و زنگنه يا آخوندي ديگر افراد پيشنهادي به مجلس هم عملكرد پربحثي درفتنه88 داشتهاند و بدون ترديد رأي مناسبي از مجلس نخواهند گرفت چراكه مجلس به اعوان و انصار فتنه حساسيت ويژهاي دارد وبه آنها رأي اعتماد نخواهد داد.
اسماعيلي افزود:مجلس درمجموع قصدتعامل وهمكاري جدي با دولت را دارد، اما اين دليل نميشود كه چشمهاي خود را بر وزراي ضعيف يا فعال در فتنه ببندد.
محمدحسن آصفري ديگر عضوكميسيون امنيت ملي هم در گفتوگو با «جوان» گفت:كليت كابينه معرفي شده خوب است، اما برخي از گزينههاي پيشنهادي نميتوانند روند اعتدال مورد نظر دكترروحاني را محقق كنند چراكه بازخواني رفتار ومواضع چند نفر از اين افراد در غائله سال88 مصداق تندروي وافراط است و حضور آنها در كابينه براي آينده كشور خطرناك است. وي با اشاره به اينكه مجلس نسبت به تعهد و تخصص كابينه دولت يازدهم حساسيت دارد، خاطرنشان كرد:نمايندگان ملت اميد داشتند كه برخي از افراد پيشنهاد توسط روحاني بهتر از اين باشند اما خب فضاي مجلس به گونهاي است كه به افرادي كه وابستگي شديد سياسي به جريان برانداز سال88 دارند قطعا رأي نخواهند داد.
آصفري ادامه داد:كساني هم كه تخصص و تبحر خاصي در يك وزارتخانه ندارند يا عملكرد گذشتهشان در آن حوزه قابل قبول نبوده است نبايد انتظار رأي اعتماد از مجلس را داشته باشند.
چهرههاي پرمسئله وزارتخانههاي استراتژيك را تصاحب نميكنند
بدون ترديد، بينشها و رفتارهاي افراد جامعه تحت تأثير ساختار كلان آموزشي كشور و پس از آن فضاي علمي و دانشگاهي قرار دارد و به همين خاطر بايد بسياري از معضلات اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي كه امروزه كشور با آن دست به گريبان است را حاصل نظام آموزشي- علمي غلط و بيمار كشورمان دانست.
برهمين اساس تقويت زيرساختهاي بخش آموزش وپرورش كشور و ارتقاي سطح علمي توقع جامعه از دولت آينده است و اين عمل اتفاق نخواهد افتاد مگر با معرفي وزيراني كه ضمن عملكرد موفق در كارنامه تخصصي شان وابستگي و پيوستگي به جريان برانداز سال88 نداشته باشند.
و همانطور كه اشاره شد بازخواني عملكرد اجرايي و سياسي برخي از افراد پيشنهادي رئيس دولت يازدهم نه تنها «اميد»مورد نظر دكتر روحاني را براي عموم جامعه به همراه ندارد بلكه در تناقض آشكار با شعار«اعتدال»ي است كه رئيس دولت بارها آن را فرياد زده و اين ميتواند آغازي براي خروج از جاده ميانهروي و رويگرداني مردم از دولت تدبير و اميد باشد. بازهم بايد تأكيد كرد كه افرادي كه دغدغه سياسي دارند و وامدار يك جريان و نظام قبيلگي خاصند، صلاحيت و شايستگي لازم براي كرسيهاي فرهنگي و دانشگاهي را ندارند چراكه حوزههاي فرهنگي، آموزشي و دانشگاهي بيشتر از اينكه نيازمند سياسيكاري و سياسي بازي باشد احتياج به دغدغه فرهنگي دارد.
معرفي محمدعلي نجفي، وزير آموزش و پرورش دوران سازندگي به عنوان وزير آموزش و پرورش دولت يازدهم واكنشهاي زيادي را ميان صاحب نظران و كارشناسان به دنبال داشته است. در برجستهترين اين واكنشها غلبه صبغه سياسي بر صبغه علمي و آموزشي وي و كارنامه پر اشكالش به نقد كشيده شده است و احتمال گرفتن رأي اعتماد اين گزينه را از نمايندگان مردم در مجلس كاهش ميدهد. مضاف بر اينكه نجفي اين روزها با عارضه قلبي دست به گريبان است و بيماري جسماني ميتواند در روند مديريت وي بر آموزش و پرورش پر مشغله خلل وارد كند.
انتخاب شخص اول وزارتخانه آموزش و پرورش از آن جهت مهم است كه ميتوان از آن به انتخاب آينده كشور تعبير كرد. كسي كه براي آموزش و تربيت مديران و آينده سازان نظام اسلامي برنامهريزي و مديريت ميكند يعني سكان آينده كشور را به نوعي در دست دارد. از طرفي با اينكه تمام اركان نظام معتقدند آموزش و پرورش حساسترين نهاد كشور است اما در انتخاب مديران آن گاهي با تساهل و تسامح برخورد ميشود. غلبه نگاه ليبراليستي بر آموزش و پرورش دوران سازندگي، سياستهاي غلط غربي تربيتي، تحت الشعاع قرار گرفتن پرورش در آموزش در آن دوران تجربه تلخ دستگاه تعليم و تربيت كشور است.
نجفي معتقد به رويكرد ايدئولوژيك
در تعليم و تربيت نيست
حجتالاسلام علي ذوعلم، كارشناس تعليم و تربيت در اين مورد معتقد است رئيسجمهور بايد به دنبال وزيري باشد كه بتواند تحول در آموزش و پرورش را بر اساس سند تحول بنيادين دنبال كند. وي همچنين به سابقه مديريت نجفي در آموزش و پرورش و موضوع استقرار نظام جديد آموزشي تحت عنوان نظام ترمي- واحدي اشاره و از آن به عنوان نقطه ضعف مديريت آموزش و پرورش در دوران سازندگي ياد ميكند.
حجتالاسلام ذوعلم ايجاد تغيير نظامات آموزشي در نيمه اول دهه 70 را بدون در نظر گرفتن مباني نظري تعليم و تربيت ميداند.
حسين احمدي، معاون اسبق وزارت آموزش و پرورش هم معتقد است: در زمان وزارت نجفي در آموزش و پرورش، بحث مربوط به نظام جديد متوسطه بنيانگذاري شد كه غفلتهايي در اين نظام انجام شد و در نهايت به حذف آن انجاميد. الگوبردارياي كه در نظام آموزش متوسطه انجام شد و از كتابهاي آموزش و پرورش استراليا و كانادا، فرانسه و روسيه استفاده شد، مشكلات زيادي را براي آموزش و پرورش ايجاد كرد. در نظام جديد آموزش متوسطه در دوران سازندگي تغيير رخ داد اما آيا هر تغيير، مطلوب است؟ وي ادامه ميدهد: بايد تغييرات در طول پنج، شش سال انجام ميشد اما در طول دو، سه سال نظام متوسطه را جايگزين نظام قبلي كردند و با توجه به اينكه نظام مناسبي با شرايط فكري، روحي، اجتماعي و فرهنگي نظام نبود، مجبور شدند در سالهاي بعد آن را حذف كنند. احمدي به تصويب سند تحول بنيادين آموزش و پرورش اشاره ميكند و ميگويد: آموزش و پرورش نيازمند كساني است كه از لحاظ ايدئولوژيك، معتقد باشند و كارها را خوب مديريت كنند و آقاي نجفي در گذشته اعلام كرده است كه آموزش و پرورش نهاد ايدئولوژيك نيست و نبايد با كار ايدئولوژيك آموزش و پرورش را پيش ببرد. بحث معاونت پرورشي در آن زمان در ضعيفترين دوره خودش قرار داشت و آقاي نجفي به فعاليتهاي پرورشي و فرهنگي خيلي اهميت نميداد و آن زمان بحث پنجرههاي باز مشكلات زيادي ايجاد كرد.
ترمي- واحدي ضربه اساسي
به فرهنگ كشور زد
زهره علي عسگري، كارشناس حوزه تعليم و تربيت است كه سابقه فعاليت آموزشي و پرورشي در دوران سازندگي را دارد. وي يكي از منتقدين مديريت آموزش و پرورش در اين دوران است. علي عسگري به «جوان» ميگويد: همه آموزشوپرورش دوران سازندگي را به تغيير نظام آموزشي از قديم به جديد ميشناسند. نظامي كه تحت عنوان ترمي– واحدي شناخته ميشد و ضربه اساسي به فرهنگ كشور زد. در اين شيوه مدارس و ساعات درسي شبيه دانشگاهها شد و در ميان ساعات درسي، ساعات بيكاري ايجاد و پنجره هايي باز شد. دانشآموزان دو ساعت سر كلاس بودند و چون مدارس امكانات نداشتند در ساعت بيكاري دانشآموزان را در مدرسه نگه نميداشتند. اين مسئله باعث ميشد دانشآموزان بدون برنامه رها شوند و اين آسيبهاي اخلاقي، تربيتي و حتي اجتماعي زيادي در پي داشت.
آزموده را آزمودن خطاست
اين كارشناس تعليم و تربيت ميافزايد: تا جايي كه من اطلاع دارم، معلمان حضور مجدد وزير آموزش و پرورش دوران سازندگي را در رأس وزارت آموزشوپرورش نميپذيرند و نسبت به وي نظر مساعدي ندارند زيرا معلوم نبود اقدامات وي بر پايه نظر كدام كارشناسان بود و اقداماتش بدون نظرخواهي به ويژه از بدنه فرهنگيان بود. به گفته علي عسگري، آقاي نجفي امتحانش را پس داده است و بعيد است بدنه آموزش و پرورش وي را بپذيرد.
وي در عين حال در خصوص غلبه فضاي سياسي يا آموزشي و تربيتي بر آموزش و پرورش دوران سازندگي نيز اضافه ميكند: دولت سازندگي بعد از جنگ روي كار بود و به همين دليل فرهنگيان هنوز انتظار برخورد با مسائل فرهنگي در قالب ارزشهاي دفاع را داشتند و با مسائلي كه در حوزه فرهنگ و آموزش آن دوران مطرح ميشد، زاويه ميگرفتند و با سياستهاي دولت و وزير مقاومت ميكردند كه اين حاشيههايي در آموزش و پرورش داشت.
نجفي سياسي است
از ديگر سو، سمتگيري سياسي و حزبي نفر اول وزارتخانههاي آموزشي به ويژه آموزش و پرورش كه ماهيت تربيت مبنايي دارد براي بسياري از كارشناسان و صاحبنظران مهمترين نكته حائز توجه است.
يكي از اين افراد اصغر مهاجري، استاد دانشگاه و جامعهشناس است. وي با بيان اينكه آموزش و پرورش براي برطرف كردن مشكلات خود بايد از ورود به مسائل سياسي و سياستزدگي به دور باشد، معتقد است: متأسفانه اكثر وزراي آموزش و پرورش يا با اهداف سياسي براي رياست اين وزارتخانه انتخاب شدند يا عملكردشان در حد و اندازه يك وزير نبوده است. وزير آموزش و پرورش بايد فردي بسيار مستقل، توانا، غيرسياسي و مجهز به بنيادهاي نظري و عملي باشد كه حداقل بتواند مشكلات اين وزارتخانه را برطرف كند. اين در حالي است كه گزينه پيشنهادي دكتر روحاني براي تصدي وزارت آموزش و پرورش در دولت يازدهم از اعضاي هيئت مؤسس حزب كارگزاران است و قطعاً فرد سياسي به شمار ميرود. فردي كه سابقه اجرايي وي نشان ميدهد در نگاههاي مديريتياش رگههايي از ليبراليسم و اصلاحطلبي ديده ميشود.
با توجه به نظرات بيان شده و فضاي حاكم بر نهادهاي تصميمگير، به نظر ميرسد محمدعلي نجفي 62 ساله يكي از گزينههاي كابينه پيشنهادي رئيسجمهور است كه از اقبال خوبي براي گرفتن رأي اعتماد برخوردار نيست.
پرده برداري از برخي دستاوردهاي جالب وزير پيشنهادي نفتمعرفي بيژن نامدار زنگنه به عنوان پيشنهاد روحاني براي حضور در وزارت نفت بيش از آنكه مايه رضايت براي كارشناسان و بدنه فني وزارت نفت شود، اسباب خوشحالي غربيها شد به طوري كه برخي از خبرگزاريهاي معتبر غربي، انتخاب وي را مطلوب ارزيابي كرده و بازار نفت را در آينده آرام و غيرمتشنج پيشبيني ميكنند.
به گزارش «جوان» اما اينكه چرا دلسوزان نظام و انقلاب از معرفي زنگنه براي وزارت نفت ابراز تأسف ميكنند و شيفتگان غرب بساط خوشحالي پهن كردهاند، سؤالي است كه به طور قطع از كارگروه انتخاب وزير نفت پرسيده شده است اما پاسخهاي روشني دريافت نشد چراكه اگر اينگونه بود به طور قطع خروجي كارگروه، فردي به غير از زنگنه بود.
ذوقزدگي تمام در دوره وزارت زنگنه طي سالهاي 76 تا 84 مهمترين ويژگي دوران وي بود؛ از ياد رفتني نيست روزهايي كه وزارت نفت بدون توجه به تذكرات كارشناسان خود، توسعه ميادين نفتي و گازي را به شركتهاي خارجي واگذار ميكرد و تعهد مالي بيسابقهاي را براي كشور به وجود آورد؛ اين تعهد مالي به كنار بايد از نحوه واگذاري پروژهها گفت كه در نوع خود بينظير است.
به تأييد بسياري از كارشناسان، قراردادهاي نفتي پرچالشي در دوران آقاي زنگنه منعقد شد كه داراي اشكالات بسياري بود.توسعه ميدانهاي سروش و نوروز، درود و به ويژه فاز يك پارس جنوبي از جمله قراردادهايي بود كه دولت اصلاحات با نقشآفريني زنگنه، آنها را اجرايي كرد.
وزير اسبق نفت به خوبي نشان داده است به تغيير ساختارهاي بدون مطالعه و شتابزده علاقه ويژهاي داشته و از همه توان براي خواستههاي خود استفاده ميكند. به عنوان نمونه تغيير ساختار شركت ملي مناطق نفتخيز جنوب و تأسيس شركت مهندسي و توسعه نفت يكي از استراتژيكترين اشتباهات زنگنه بود.
در آن روزها همه كارشناسان سازماني و حتي شركتهاي خارجي كه براي مطالعه ساختار صنعت نفت ايران در كشور مشغول به كار بودند به ادامه روند حركتي صنعت نفت با ساختار گذشته رأي دادند اما آقاي زنگنه بدون توجه به مباحث كارشناسي و براي پيادهسازي الگويي خام، ساختار قوي و منسجم نفت را از هم پاشيد؛ در روزهايي كه صنايع نفتي جهان به سمت ادغام حركت ميكردند، وزارت نفت ايران به سوي تفكيك حركت و يك شركت را به 12 شركت تبديل كرد!
تضعيف شركتهاي داخلي از جمله شركت ملي حفاري يكي ديگر از نقاط برجسته عملكرد زنگنه است. شركت ملي حفاري كه از توانايي بسيار بالاي علمي، فني و اجرايي برخوردار است و يكي از مهمترين شركتهاي جهان در اين زمينه شناخته ميشود، چرا بايد براي حفاري ميادين داخلي با شركتهاي پيمانكار خارجي طرف قرارداد شود، چراكه دولت در دوره مورد بحث قراردادهاي نفتي را به اين شركتها واگذار ميكند و پس از چند دست گشتن قرارداد دوباره به شركت ملي حفاري ميرسد؛ به طوري كه اين شركت به يك شركت دست سوم تبديل ميشود. سؤال اينجاست اگر شركت ملي حفاري توان اجرا نداشت چگونه شركتهاي خارجي با اين شركت قرارداد ميبستند.
در هشت سال وزارت زنگنه، برخي مديران وزارت نفت قبل از تصويب و اجراي قانون ممنوعيت تأسيس شركتهاي دولتي تصور كردند كه اگر دير اقدام كنند ديگر نميتوانند شركت تأسيس كنند، لذا به همين دليل در نفت يك شبه بيش از 200شركت تأسيس شد كه نام چهار نفر در هيئت مديره همه اين شركتها به چشم ميخورد، به طوري كه گاه نام يك نفر به عنوان مدير در 20 شركت مشاهده ميشد! اينها شركتهايي بودند كه رزرو و به عنوان زاپاس نگه داشته ميشدند تا پس از تصويب اين قانون، آنها بتوانند از اين شركتهاي صوري استفاده كنند.
در آن دوران مديريتها به شركت تبديل شدند و شركتهاي بيشماري در صنعت نفت تأسيس شد و متأسفانه به دليل آنكه اين تغييرات شتابزده و بدون مطالعه بود، روابط ميان بخشهاي مختلف را بسيار پيچيده و مديريت صنعت نفت را دشوار كرد.
زنگنه خود را منجي نفت معرفي ميكند و مهمترين استدلالش ميزان اكتشافات بين سالهاي 76 تا 84 بود در حالي كه كيست نداند مياديني هم كه ادعا شده كشف شده قبلاً كشف شده و تنها اسامي آنها تغيير كرده است مانند «نير كبير» كه به «آزادگان» تغيير نام پيدا كرد!