کد خبر: 600599
تعداد نظرات: ۸۰ نظر
تاریخ انتشار: ۱۴ تير ۱۳۹۲ - ۱۲:۳۶
اين روزها برنامه بچه‌مجازي «POU» در گوشي‌هاي تلفن همراه، حسابي حواس پدر و مادرهاي جوان را پرت كرده است
دورادور خبر داشتم كه يكي از دوستان خانوادگي‌مان به خاطر مشغله كاري خودش و شوهرش مجبور شده‌اند دو شيفت در روز كار كنند.
زينب شكوهي طرقي
دورادور خبر داشتم كه يكي از دوستان خانوادگي‌مان به خاطر مشغله كاري خودش و شوهرش مجبور شده‌اند دو شيفت در روز كار كنند. شايد دو شيفت كاركردن در يك روز براي من و همسن و سال‌هايم كه خيلي مسئوليت خانه را عهده دار نيستيم كار سختي نباشد اما نكته اينجا بود كه اين دوست من يك كودك سه چهار ساله به نام شايان دارد كه در آخرين تماس و گفت و گويي كه با هم داشتيم از كمبود وقتش در خانه براي رسيدگي به شايان گلايه مي‌كرد.
خوب يادم بود كه آخرين بار مي‌گفت احساس مي‌كنم پسرم پرخاشگر و عصبي شده است و از ديوار راست بالا مي‌رود. او را پيش روانشناس بردم اما دكتر معتقد بود او فقط با اين نوع رفتارها مي‌خواهد انرژي‌هاي دروني‌اش را تخليه كند.
دكتر روانشناس به او هشدار داده بود كه استفاده از دارو براي مهار كودكش در اين سن عقلاني نيست و حتي پيشنهاد كرده بود حداقل روزي يك بار او را به پارك ببرند، با او بازي كنند، بازي‌هايي پرانرژي كه باعث تخليه بخش زيادي از انرژي دروني او شود تا شايد كمي آرام گردد.
من هم معتقد بودم اين پيشنهاد دكتر روانشناس بهترين نسخه براي يك كودك پرانرژي چهارساله است اما خودش مي‌گفت: كو وقت؟! من و همسرم دو شيفت كار مي‌كنيم تا شايد بتوانيم خانه بخريم. راستش از فكر اينكه سر سال بايد اثاث‌مان را روي دوشمان بگذاريم و به خانه ديگري برويم هراس داريم.
نگرانش بودم به جاي اينكه دغدغه وهراسش، موجود زنده و كوچكي باشد كه در كنارشان زندگي مي‌كرد و تنها تكيه‌گاهش پدر و مادرش بودند، به فكر خريد خانه بود! حاضر بود فرزندش به پارك نرود، مادر و پدرش وقت كافي براي بازي با او نگذارند، انرژي‌اش با دارو كنترل شود، اما پول روي پول بگذارند تا شايد بتوانند خانه بخرند! نمي‌دانم شايد من هم اگر در وضعيت او بودم همين كار را مي‌كردم.

تا اينكه يك شب خانوادگي رفتيم خانه دوستم.
در مسير مدام به اين فكر مي‌كردم براي آغاز يك ارتباط با شايان بهتر است براي او هديه‌اي بخرم، با خودم كلنجار مي‌رفتم كه چطور سر صحبت را باز كنم آخر من براي بچه‌ها فوق‌العاده ارزش قائل هستم. خستگي روز كاري ام در فكر و خيال مسير گم شده بود و همه ناراحتي‌ام شايان بود.
   براي بچه حقيقي‌ام وقت ندارم اما براي بچه مجازي دارم!
«لطف مي‌كني يه نگاه به بچه من بندازي ببيني حالش خوبه يا نه؟» با شنيدن اين جمله چشم‌هايم رد قدم‌هاي همسر دوستم را دنبال كرد. بر خلاف انتظارم او نه تنها سمت اتاق خواب شايان نرفت بلكه يكراست به سمت ميز ناهارخوري خانه رفت و موبايل دوستم را برداشت.
از حركات انگشتش به راحتي مي‌شد فهميد با گوشي لمسي خانمش دارد كار مي‌كند اما سؤال ذهني‌ام اين بود كه ممكن است او صداي خانم و خواسته او را نشنيده باشد؟ يا شايد رسيدگي به كودكش را به چند دقيقه بعد موكول كرده است؟! حتي در اين صورت هم براي من غيرقابل قبول بود كه كاركردن با موبايل را بر خواسته همسرش ترجيح دهد هرچه باشد درخواست دوستم سرزدن به شايان بود!
«حالش خيلي بد است، اينكه تفريحش صفر شده! پس حواست كجا بوده؟!» همسر دوستم اين جمله‌ها را درست زماني كه موبايل دوستم را در دستش گرفته بود مي‌گفت. ما متعجب نگاه مي‌كرديم و فكر مي‌كرديم «چطور از وسط پذيرايي متوجه شده كه شايان در اتاق خواب تفريح نياز دارد؟! اصلاً شايان كه خواب بود! پس چرا براي صفر شدن تفريح كودك اعتراض مي‌كند؟!»
از اين اتفاق گذشتم، يعني ترجيح دادم حس فضولي‌ام را سركوب كنم. شروع به صحبت و احوال‌پرسي‌هاي معمول كردم به خيال خودم مي‌خواستم زمينه صحبت را بچينم. درست به فاصله پنج دقيقه صدايي شبيه به صداي جويدن لقمه غذا از موبايل دوستم شنيدم. دوستم براي آوردن ميوه به آشپزخانه رفته بود كه با شنيدن اين صدا به سرعت خودش را به موبايل رساند، با انگشتانش رمز ورود صفحه لمسي را فشار داد و با ناراحتي به مانيتور موبايلش نگاه كرد و گفت: بميرم الهي! گشنه‌ات شده است.
دوستم به كشيدن انگشتش روي صفحه نمايشگر ادامه داد، با هر بار انگشت زدن او به موبايل صداي غذا خوردن و جويدن لقمه به گوشم مي‌رسيد. حتي يك دقيقه بعد صداي نوشيدن آب هم به گوش مي‌رسيد! جل الخالق!

   داروي شايان يادم رفت اما داروي «pou» هرگز. . .
بحث شايان گل انداخته بود اما همچنان دوستم و شوهرش ادعا مي‌كردند كه هيچ وقتي براي بازي كردن و پارك بردن شايان ندارند و مي‌خواهند او را در مهدكودكي ثبت نام كنند. مهد كودك براي شاياني كه مبتلا به آسم، حساسيت‌هاي بسيار بالا و پرخاشگري است درست مثل بردن به شكنجه‌گاه است اما انگار دوستم نمي‌خواست عواقب بد اين تصميم را براي خودش و همسرش مرور كند، او حتي دوست نداشت شرايط بد شايان را بعد از مهدكودك رفتن از زبان من هم بشنود، پس من مجبور به بي‌خيالي بودم اما در دلم غوغا بود. مي‌توانستم تصور كنم شايان از همان روزهاي اول چه حال و روزي خواهد داشت!
من و دوستم در حال صحبت بوديم كه مي‌ديدم همسرش بي‌تفاوت در حال كاركردن با موبايل اوست. هنوز چند دقيقه‌اي از صحبت‌هايمان نگذشته بود كه ديدم باز صدايي از موبايل دوستم به گوش مي‌رسد واي كه چقدر اين موبايل امشب روي اعصاب من است!
صداي «كيلين، كيلين» كودكانه‌اي از موبايل به گوش مي‌رسيد. دوستم بحث را نصفه و نيمه رها كرد و موبايل به دست شد. با عصبانيت به موبايلش نگاه مي‌كرد و به شوهرش مي‌گفت: تو كه اين را بردي پارك ديدي كثيف شده چرا تميزش نكردي؟! شوهرش هم در جواب گفت: حواسم نبود ببخشيد، خودت يك كاريش بكن.
دوستم باز شروع كرد به كشيدن انگشتش روي مانيتور موبايل، صداي آب و خش خشي شبيه به صداي حوله يا پارچه از موبايل مي‌آمد.
كار دوستم كه با موبايل تمام شد صداي شايان را شنيدم كه از خواب بيدار شده بود، صداي بچه گرفته بود انگار يك پاره آجر در گلويش گير كرده باشد. از دوستم پرسيدم: چرا شايان صدايش گرفته است؟ مگر وقتي سرماخورده بود پيش دكتر نبرديدش؟ چشمانش را با حالت تعجب از شنيدن حرفم گرد كرد و در جوابم گفت: مگر مي‌شود سرما بخورد، بيمار بشود اما دكتر نبرمش؟! حرفي مي‌زني ها! دكتر برايش دارو نوشته بود اما چون من كنارش نبودم و پرستارش هم حواسش نبوده آنتي بيوتيك‌ها را با تأخير به او داده و انگار چرك و مخاط گلويش رفع كه نشده هيچ بدتر هم شده است!
بماند از اينكه داشتم با خودم فكر مي‌كردم مگر با ويزيت دكتر و بدون مصرف دارو مي‌شود توقع بهبودي داشت؟! هر آدم عاقلي مي‌داند حتي اگر دارو را مصرف كند اما سر موعد مقررش نباشد نبايد انتظار بهبودي داشته باشد چه رسد به پدر و مادر يك كودك!
باز موبايل و شنيدن صداي سرفه. كلافه شده بودم اما به حرمت ميهمان بودنم حرفي نمي‌زدم. موبايلش را برداشت و با كشيدن انگشتش از پايين به بالا انگار داشت چيزي را از جايي به جاي ديگر مي‌ريخت! موبايل را نگاه كرد وگفت: خوب شدي؟ خداروشكر!
   حوصله شنيدن صداي مادرم را ندارم
تازه داشتم از صحبت كردن در مورد دغدغه‌ها و نيازهاي شايان به يك نتيجه خوب مي‌رسيدم كه تلفن خانه زنگ زد، دوستم صحبتم را نيمه تمام گذاشت، عذرخواهي كرد و به سمت دستگاه تلفن رفت، شوهرش از اتاق كارش با صداي بلند گفت: عزيزم مادرت است، گوشي را بردار اما او دكمه روشن شدن دستگاه منشي را فشار داد تا تلفن روي ضبط پيام برود. صداي مادرش را مي‌شنيدم كه از بي‌خبري و تلفن نزدن چند روزه او و همسرش ابراز نگراني مي‌كرد و در آخر گفت: من منتظر تماستان هستم خداحافظ!
به همين راحتي، صداي نگران و مضطرب مادرش را مي‌شنيد اما تلفن را جواب نمي‌داد! واقعاً مگر مي‌شود؟!
شنيدن صداي يك موزيك بچگانه از موبايلش يك بار ديگر حواسم را به خودش جلب كرد. موبايل را برداشت و بدن هيچ صحبتي فقط گوش مي‌داد. فكر كردم يك تماس مزاحم است و او نمي‌خواهد جواب بدهد. پرسيدم مزاحم داري؟ در جوابم گفت: مزاحم؟! نه. بچه‌ام بود، پيام فرستاده بود و از دير رسيدگي كردن من به كارهايش ناراحت بود!

   كدوم بچه؟!
آخر شب بود و همسر دوستم به خاطر خستگي از جمع ما عذرخواهي كرد و بعد از چند بار تكرار صداي موبايل انگار خود به خود ساعت زمان ذهني من هم حساس شده بود، درست پنج دقيقه از دفعه قبلي كه صداي موبايل درآمده بود گذشته بود كه باز صداي «خرت، خرت» از موبايل دوستم مي‌شنيدم اما اين بار برخلاف دفعه قبل حواسش به موبايل نبود و من خوشحال از اينكه بالاخره يك بار به اين موبايل كم محلي شده ناگهان متوجه شدم كه همسرش به سرعت، با چشماني خواب‌آلود و پف‌كرده خودش را از اتاق خواب به پذيرايي رساند، موبايل را برداشت، چند بار روي صفحه لمسي فشار داد و با شنيدن صداي دست زدن از موبايل به صفحه نمايشگر نگاه كرد، لبخند زد و آن را روي ميز گذاشت و رفت.
نرسيده در اتاق خواب به دوستم گفت: حواست نبود؟ لاستيكي‌اش را كثيف كرده بود. دوستم با ناراحتي گفت: واي! چرا يادم رفت؟! حالا تميزش كردي؟ شوهرش هم گفت: بله، اما انگار اصلاً حواست به بچه نيست! اين دفعه اگر يادت برود مطمئناً شاكي مي‌شود!
   «pou» تمام هوش و حواسمان را برده است
ديگر نه من صبرش را داشتم نه زمان كافي براي اينكه نسبت به اين صداها و رفتارها بي‌تفاوت باشم. يكراست و بي‌پرده گفتم: مي‌شود به ما هم بگوييد اينجا چه خبر است؟ در آن موبايل چه مي‌گذرد كه شما زن و شوهر از زماني كه ما آمده‌ايم تمام هوش و حواستان به اين موبايل است؟! از آن وقت كه ما آمديم به شايان سر نزديد، دارويش را فراموش كرديد و حتي يك ساعت عصر براي پارك بردنش وقت نگذاشتيد اما الان چند ساعت است كه مدام حواستان به آن گوشي موبايل است، چرا؟ در آن گوشي چه مي‌گذرد كه از شايان و حتي صحبت كردن در مورد مشكلات و نيازهاي او مهم‌تر است؟!
دوستم با تعجب به من نگاه كرد و گفت: نمي‌داني؟ مگر تو گوشي لمسي نداري؟ گفتم: معلوم است كه دارم اما اين چه ربطي به سؤال‌هاي من دارد؟ دوستم در جوابم گفت: تو چطور گوشي لمسي داري اما pou را نمي‌شناسي؟ در ذهنم كلنجار مي‌رفتم و مدام دنبال پيدا كردن اين كلمه در بين بازي‌ها و برنامه‌هاي نصب شده موبايلم مي‌گشتم، انگار غريبه بود، منوي موبايلم را باز كردم و مدام با خودم زيرلب تكرار مي‌كردم pou. . . pou. . . pou نه نبود! هيچ برنامه يا بازي به اين اسم در موبايل من نبود.
به دوستم گفتم: من كه هرچه مي‌گردم چنين برنامه‌اي را در موبايلم پيدا نمي‌كنم. برنامه مهمي است؟ ابروهايش را كمي كج و معوج كرد و گفت: چه بگويم! pou يك برنامه نيست يك بازي است. من كه هر چه همكار و دوست دور و برم هستند همه اين بازي را روي موبايلشان نصب كرده‌اند نمي‌دانم تو چطور نداري! حتي اين همسايه پاييني ما كه خانه‌دار است و آشنايي چنداني به زبان انگليسي ندارد اين بازي را روي موبايلش دارد تو چطور نداري؟ حتماً برو بده برايت نصب كنند. البته خودت هم مي‌تواني با اتصال به اينترنت روي موبايلت نصبش كني.
من خيلي اهل بازي با موبايل نيستم. راستش اگر به خودم بود همين دو بازي كه روي موبايلم نصب است را هم پاك مي‌كردم، اما با ديدن و شنيدن رفتارهاي دوستم و شوهرش كنجكاو شده بودم ببينم اين چه بازي است كه تا اين اندازه توجهشان را به خودش جلب كرده است براي همين بود كه از او پرسيدم: حالا اين بازي چه هست كه آنقدر برايتان جذاب است؟
انگار منتظر شنيدن اين سؤال از زبان من بود، بلند شد، رفت سمت ميز ناهارخوري و موبايلش را آورد. منوي بازي‌هايش را باز كرد، انگشتش را روي بازي به اسم «pou» گذاشت و فشار داد، صفحه سبز رنگي روي مانيتور ظاهر شد، اطراف اين صفحه پر بود از انواع و اقسام لوگوهاي بازي، غذا، دارو، پارك، حمام، بستني، صابون، حوله، پوشك بچه و توپ، يك مثلث چشم، گوش و دهان دار هم با گوشه‌هاي گرد وسط صفحه لبخند مي‌زد.
   بازيكن ماهر pou يك مادر نابلد است!
انگار ياد گرفتن اين بازي درس بود، موبايل و صفحه لمسي كلاس درس و دوستم استاد ماهر اين كلاس شده بود. كنجكاوي‌ام باعث شده بود تمام توجهم را به صفحه موبايل بدهم. دوستم گفت: اينكه وسط صفحه است(همان مثلث گوشه گرد) pou است. انگشتش را روي لبه پاييني صفحه نمايشگر فشار داد و گفت: ببين الان وسط صفحه علامت بستني نشان مي‌دهد كه pou نياز به خوردن بستني دارد. انگشتش را روي شكل بستني گذاشت و مستقيم كشيد و برد سمت دهان pou و او مثل يك بچه با ولع شروع به خوردن بستني كرد، بستني دوم و بستني سوم را هم بعد از بستني اول به او داد تا بخورد، pou كه انگار يك كم تپل شده بود با خنده داشت به خاطر بستني‌ها تشكر مي‌كرد.
دوستم به لكه‌هاي قهوه‌اي كه به خاطر خوردن بستني روي صورت pou به وجود آمده بود اشاره كرد و گفت: ببين صورتش كثيف شده و بايد تميزش كنيم. روي گزينه صابون فشار داد، چند مدل صابون با رنگ و قدرت پاك‌كنندگي مختلف روي صفحه آمد. كمترين نوع را انتخاب كرد، از منوي تميزي آب و حوله را برداشت با انگشتش صابون را روي صورت pou كشيد، بعد آب ريخت و آخرسر با حوله صورتش را پاك كرد، در نهايت هم pou يك لبخند كوچك و چند ثانيه‌اي تحويلش داد.
ناراحت‌كننده بود، تمام مدتي كه دوستم به قول خودش داشت اين بازي را به من ياد مي‌داد به اين فكر مي‌كردم كه مگر شايان جز يك صابون بچگانه چه چيزي دارد كه pou اين همه تجهيزات دارد و بدتر از آن دوستم و همسرش به خودشان زحمت مي‌دهند تا از بين آن همه صابون يكي را براي شستن صورتش انتخاب كنند!

   تمام وقت و توجهت را بگذار تا يك لبخند بگيري!
دوستم به عدد 100 بالاي نمايشگر اشاره كرد و گفت: به اين عدد خوب نگاه كن وقتي همه چيز بچه‌ات (pou) 100 باشد به معني اين است كه تو همه مسئوليتت را خوب انجام داده‌اي و در واقع يك بازيكن ماهر شده‌اي! البته بايد حواست باشد كه هر پنج دقيقه بايد به pou سر بزني حتي اگر سركار يا مشغول خواب هستي! پرسيدم: حالا به فرض كه من تمام اين مراقبت‌ها و مراحل را به خوبي پشت سر گذاشتم نتيجه برد اين بازي چيست؟ دوستم با قيافه‌اي حق به جانب و مطمئن در جوابم گفت: خب معلوم است pou به تو لبخند مي‌زند!
لبخند مي‌زند؟! من هر پنج دقيقه يك بار وقتم را بگذارم و سراغ موبايلم بروم تا ببينم اين آدم صفحه سبز چه مي‌خواهد بخورد تازه بعدش شروع كنم به نظافت و دستشويي بردنش كه در نهايت برايم لبخند بزند؟!
من مشغله‌هايي كه اين بازي براي دوستم ايجاد كرده را براي خودم ايجاد كنم تا اندازه‌اي كه حتي نتوانم چند دقيقه جواب تماس تلفني مادرم را كه از روي نگراني زنگ زده بدهم فقط به خاطر اينكه جناب POU لبخند بزند؟!
اصلاً مگر مي‌شود من داروي فرزندم را كه مبتلا به سرماخوردگي است فراموش كنم اما داروي pou را فراموش نكنم؟! مگر مي‌شود مادر و پدري از كار و زندگيشان بزنند، قيد تفريح و تخليه انرژي كودك پرانرژي‌شان را بزنند، دور پارك را خط بكشند اما pou را حتي شده به اندازه سه دقيقه زمان گذاشتن به پارك ببرند و با او بازي كنند؟!

   همه اين سؤال‌ها يك جواب بيشتر ندارد. . .
نه به خاطر اينكه pou يك بازي مجازي است و مثل ما نياز به دارو و درمان ندارد، نه! فقط به خاطر اينكه اگر غذا، دارو، تفريح، نظافت و بستني pou دير شود او هشدار مي‌دهد، اخم مي‌كند و با پخش صداي داد و بيداد و ناراحتي‌اش به شما مي‌فهماند كه از شما به خاطر سهل‌انگاري تان ناراحت است در حالي كه شايان اين كار را نمي‌كند، شايان حتي از حق طبيعي و مسلم بازي كردنش هم نمي‌تواند دفاع كند چه رسد به بقيه كارها.
pou اگر ببيند چند خواسته او مدام با تأخير برآورده مي‌شود به شما زنگ مي‌زند و صداي اعتراضش را با زبان انگليسي به گوش شما مي‌رساند در حالي كه اگر شما فراموش كنيد داروي شايان را به او بدهد شايد آن لحظه اتفاق خاصي نيفتد، اين تنها بخشي از تفاوت خواسته‌ها و رفع نيازهاي كودك ما با يك بازي مجازي پرطرفدار به نام pou است.

غیر قابل انتشار: ۱۲
در انتظار بررسی: ۲
انتشار یافته: ۸۰
حسین
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۱۱ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۲
14
17
عالیه بازی pou
حسین
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۱۲ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۲
13
17
عالیه بازی pou
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۲۹ - ۱۳۹۲/۱۱/۰۷
9
30
پوچطوری دوتا میشه
ستایش
|
United States of America
|
۲۰:۳۴ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۴
8
17
خیلی ... ۲ سال دارم سعی میکنم ازدواج کنه
پاسخ ها
محمد
| Germany
۱۴:۰۶ - ۱۳۹۳/۰۳/۰۳
باید توی اینترنت بازی کنی و برای خودت دوست انتخاب کنی اینجوری دوتا میشه
ناشناس
|
Germany
|
۱۸:۵۴ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۶
5
16
چگونه چند تا pou می شود ؟
لطفا ج ای دهید
مسعود
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۴۰ - ۱۳۹۲/۱۱/۲۷
7
13
بعد میگن ما چرا جهان سوم موندیم یکی از علتهاش همینه دیگه
کیوان
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۳۴ - ۱۳۹۲/۱۲/۱۴
5
13
چجوری ازدوتج می کنن ج بدین لطفا
reza
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۲۶ - ۱۳۹۳/۰۱/۰۴
9
10
اگه ناراحت نمیشوید باید بگویم داستان مسخره ای بود . اگر بر فرض بگیریم که واقعیت هم داشته باشد آن زن و مرد احتیاج به روانشناس دارند , نه آن بچه . ضمنا از چاقو هم استفاده های مختلفی میشود حالا اگه یکنفر از آن استفاده نابجا بکند باید همه چاقو ها را جمع کرد؟
mahshid
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۲۱ - ۱۳۹۳/۰۱/۰۸
4
14
پو چه طوری بچه دار میشه؟
پاسخ ها
mahdi
| Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۴۴ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۹
خیلی اسونه اگه ازدواج کنه بچه دارم میشه
نوشا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۰۲ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۲
3
9
لطفا جواب سوال من را بدهبد
پو من چطور دوتا میشود
farnammeschian
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۲۶ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۷
2
12
pouچگونه ازدواج می کند
سوگند
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۳۱ - ۱۳۹۳/۰۱/۲۱
2
11
من خسته شدم چطوری شوهرش بدم ... وبه مدرسه بفرستمش
پو
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۴۴ - ۱۳۹۳/۰۱/۲۴
4
3
من از پوم خسته شدم و 5 روز بازی نکردم و مرد هم دیگه استرس شو ندارم هم معتادیم موترک کردم برید mou بخرید شما هم حذفش کنید
زهرا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۱۱ - ۱۳۹۳/۰۱/۲۷
3
8
کاش کمتر برای رسوندن مقصودتون .... پردازی های بیمزه می کردید.داستان حوصله سر بر و غرض ورزانه ای بود pouفقط یک بازی است که جذابیتش خیلی طول بکشد یک هفته است لطفا همه چیز را با هم قاطی نکنید
پرهام
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۵۳ - ۱۳۹۳/۰۱/۳۰
4
13
پو چطور ازدواج می کند و بچه دار می شود؟؟؟؟جواب بدید
الهام
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۴۴ - ۱۳۹۳/۰۱/۳۰
2
8
خیلیییییییییی بازی جذابیه.... من دوسش دارم
کوروش مختاری
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۰۹ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۲
2
6
من می خواهم pou زن بدم
اااا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۴۳ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۵
2
7
پو چطوری ازدواج میکنه
پاسخ ها
محمد مهدی شادگان
| Iran (Islamic Republic of)
۲۱:۵۸ - ۱۳۹۳/۰۳/۰۵
باید تو اینترنت بازی کنی تا دوست برات پیدا بشه منم نمی دونم ولا
امیر حسین
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۱۹ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۶
2
7
سلام پوی من الان 115 سالشه وخیلی ازش مراقبت میکنم تا که سنش بشه200 سال
محمد مهدی شادگان
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۵۵ - ۱۳۹۳/۰۳/۰۵
1
4
چه جوری باید دوتاش کنی؟چه جوری باید اسکناس بیاره؟
نيكا
|
United States of America
|
۲۳:۴۷ - ۱۳۹۳/۰۳/۰۵
3
2
من اين بازى را خيلى دوست دارم
مرجان
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۴۳ - ۱۳۹۳/۰۳/۰۶
2
4
چه جوری پوم رو زن بدم خیییییییییلی دوست دارم پوم رو زن بدم ترو خدا جواب بدین
الهه
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۵۵ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۰
2
5
خییییلی دیگه بزرگش کردین ها مادر و پدر بچشون یادشون بره پو بادشون نره؟؟؟
منم پو دارم هر 5 دقیقه هم چیزی نمخاد تازه هر وقتم ک خواست اگه نری چیزی نمیشه یه بار الارام میده و تمام
این بزرگ نمایی و اغراق باعث شده هدفی هم ک از نوشتن ابن متن داشتین از بین بره. پو برای اوقات بیکاریه نه وقتی سرت شلوغه یا بچت مریض ادمی ک گرسنگی یه به قول شما سه گوش رو تحمل نمیکنه حتما هرگز هم بچش رو فراموش نمیکنه و به همه کارای بچش میرسهٰ ;چون اون احساس داره اصلا به پو هم اهمیت میده.
خدا نگهدارتون
محمدرضا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۲۱ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۱
2
3
بازی ای که هر 5 دقیقه نیاز به رسیدگی داشته باشه هدفش مشخصه. طلف کردن ایام جوونی ماها. اگه کسی هدف این بازی رو درک نکنه باید بیشتر واسه فکر کردن وقت بذاره
بچه ها کمی بیشتر واسه جوونی و فرصتهایی که دارید اهمیت قائل باشید. همه ماها چند سالی بیشتر جوون نیستیم.
تا جوونید میتونید کارهایی بکنید که هم خودتون سودشو ببرید و هم دیگران.
سود واقعی، نه یک لبخند مجازی چند ثانیه ای
ناشناس
|
Singapore
|
۱۴:۴۷ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۳
3
2
pouچگونه بچه دارد می شود
لیون
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۱۴ - ۱۳۹۳/۰۳/۳۰
3
4
چه جوری اسکناس جم کنم تو بازی پو
فاطمه
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۳۶ - ۱۳۹۳/۰۴/۰۹
0
12
سلام پو من250سالشه ولی نميدونم چجوری ازدواج ميکنه وبچه مياره لطفاکمکم کنيد
سارا زرگر
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۰۶ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۳
2
4
باید ان پو صدتا بشه تا بچه دار بشه .
ناشناس
|
United States of America
|
۱۰:۱۶ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۴
3
6
چطوری تو اینترنت بازی کنیم
آیناز
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۰۴ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۷
2
4
چه جوری ازدواج میکنه؟؟؟؟
امیر
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۴۰ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۸
5
5
سلام چجوری تو اینترنت بازی کنیم؟
لطفا جواب بدید
وانیا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۱:۳۰ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۱
4
3
اما نگفت چه طوری ازدواج میکنه.
پاسخ ها
گو گو لی
| Netherlands
۰۰:۴۸ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۲
باید بری تو اینترنت و دوستان پیدا کنی وآن هارا به خانه ات دعوت کنی. بعدا باهاش ازدواج می کنی.اگه ازدواج کنی بچه دار میشی!
وانیا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۱:۳۵ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۱
2
5
اما نگفت چه طوری ازدواج میکنه.
اشکان
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۱۹ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۰
2
2
عالی
گو گو لی
|
Netherlands
|
۰۰:۴۳ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۲
3
3
یکی به من بگه پو چطور ازدواج می کنه و بچه دار میشه؟
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۵
1
7
چطور ازدواج میکنم وبچه دارمیشه
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۵
0
7
چطور ازدواج میکنم وبچه دارمیشه
ستایش
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۱۹ - ۱۳۹۳/۰۵/۳۰
4
0
عالی بود ★ من که خوشم اومد*
فاطمه
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۴۶ - ۱۳۹۳/۰۵/۳۱
1
5
سلام خسته نباشید لطفا چگونه پو ازدواج مب کند من خیلی دلم می خواهد پو ازدواج کند ممنون .
اوين
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۳۱ - ۱۳۹۳/۰۶/۰۲
3
2
لطفا كامل توضيح بديد
صبا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۰۲ - ۱۳۹۳/۰۶/۰۶
2
3
اين پوى من دويست و سى و پنج سالشه آيديم اينه pou_muho56 ولى نميدونم بلاخره كى ازدواج ميكنه و چجورى چجورى تو اينترنت دوست پيداكنم نميدونم ميشه كمكم كنيد گيج شدم يا بازى بو اون پنجاه سالگيش بچه دار ميشه ولى ازدواج نميكنه .... نميدونم چجورى با اون پو پوى من ازدواج كنه شكل منم هست ممنون ميشم راهنماييم كنيد مرسى ممنون
باران
|
United States of America
|
۲۱:۲۴ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۱
1
4
من شنیدم که اگه پی پی پو 70 تا بشه دو تا میشن
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۴۰ - ۱۳۹۳/۰۶/۲۱
2
5
چگونه انلاین بازی کنیم
sara
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۱۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۵
1
3
خیلی خوبه. بچه دار هم میشه?
لنا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۱۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۱
1
3
چه شکلی باید برای پوم شوهر بگیرم
داش امید
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۴۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
0
3
خیلی عالیه فقط بگید که چطوری ازدواج میکنه
اینوس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۰۵ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۹
1
3
سلام به دوستان عزیزم من فکر نمیکنم پو دوتا بشه وقتی پو هفتاد سالش شد خودبه خود ازدواج میکنه وبعد از چند روز ازدواج میکنه برای من وقتی هفتاد سالش بود داشتم بازی میکردم تا ماشین بازی پو رو باختم دیدم یک پو بغلش وایساده الان پو من 105سال داره و دوتا بچه هم دارن
پاسخ ها
فینیا
| Iran (Islamic Republic of)
۰۰:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۱
جدی وقتی داشتی با پو بازی میکردی دیدی یکی دیگه کنارش هست؟!
دوتا بچه هم داره؟؟
فینیا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۱۲ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۱
0
2
پو مدرسه هم میره؟؟؟
پو بالاخره یه روزی میمیره؟
چیجوری باید توی اینترنت براش دوست پیدا کنیم؟
جوابـــــــــــــــ بدین لطفـــــــــــــا
گلی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۱
1
0
من ...
یلدا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۰۷ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۸
0
2
جالب نبود
تهمینه
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۰۰ - ۱۳۹۳/۱۰/۲۰
1
0
خیلی خوبه ولی نمیدونم چجوری میشه بردش به دانشگاه؟
ملیکا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۵۷ - ۱۳۹۳/۱۰/۲۲
0
2
بلد نیستم دوتاش کنم
ناشناس
|
Germany
|
۱۵:۱۴ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۸
1
2
چرت بی مزه
مليکا شريعتي يار
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۰۲ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۲
1
4
عالي نوشتيد خانم نويسنده. آفرين به درک خانوادگي و اجتماعي شما... اين بازيهاي اينترنتي به نظر من الان به يکي از آسيب هاي اجتماعي تبديل شدند. من عواقب اين بازيها را در خانواده ها ديده ام و حتي همسراني که از هم جدا شدند. نگران نسل حاضر هستم
فریما
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۲۷ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۰
1
2
ای کاش پو میتونست ازدواج کنه من قبلا یه پوی ۱۲۸ساله داشتم.آخر سر ازدواج نکرد.الان هم یه پوی ۱۸ساله دارم ولی اصلا ازدواج نمیکنه.pouفقط می تونه دوتا بشه ولی دیگه فکر نکنم بتونه ازدواج کنه.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۵۲ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۱
0
1
الان پوم میترشه
نیما
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۴۵ - ۱۳۹۴/۰۳/۳۱
1
0
چطوری اسکناس بخرم؟جواب بدید لطفا
نیما
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۴۸ - ۱۳۹۴/۰۳/۳۱
0
1
چطوری اسکناس بخرم؟توروخدا جواب بدید
باران
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۱۹ - ۱۳۹۴/۰۴/۰۳
1
0
من ازپو خسته شدم چطوري پوبه مدرسه ميره چطور ازدواج ميكنه
آنا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۱۴ - ۱۳۹۴/۰۴/۱۴
0
4
خانوم نویسنده،شما مسعله رو دیگه خیلی بزرگ کردیدهر آدمی تو زندگیش احساسی به نام احساس مسعوایت داره.هیچ پدر و مادری بچش رو فراموش نمیکنه و همیشه خوبی اون رو میخواد.در واقع بازی پو میتونه واسه ی اوقات بیکاری باشه نه اوقاتی که بچمون مریضه.این درسته که ما نباید تا آخر عمرمون وابسته به بازی های مجازی باشیم ولی با این همه اقراقی که کردید،متن رو تغیر دادید.
پاسخ ها
فریما
| Iran (Islamic Republic of)
۲۳:۴۰ - ۱۳۹۷/۱۲/۰۸
احنست به درك و شعورتون آناي عزیز...
مائده
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۲۶ - ۱۳۹۴/۰۴/۲۷
0
1
هر چیزی مثل همین بازی پو اندازه خودشو داره تو همین داستان پدر و مادر انقدر محو پو شدن که بچه خودشونم یادشون رفته من خودم دارم الان ۱۳۱سالشه دوستانی هم که راه ازدواجشو میخوان ازدواج نمیکنه برای دوتا شدنشم هیچ وقت دوتا نمیمونه وقتی که تو بازی هستی باید رو سن پو کلیک کنید قسمت کانکت بعد ایمیلو بزنی بری از ت و ایمیل رمز بگیری بزنی قسمت بعدی بعد هم میری تو ناحیه کاربری بعدش هم که میری تو سن پو کلیک بعد قسمت فرندز اونجا هر کیو میخواین بزنین دوست بشین ولی مراقب باشین که زندگی خودتونو با این کوچولو خراب نکنین.
عرفان
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۲۰ - ۱۳۹۴/۰۷/۰۱
1
2
پو من 300 سالشه . چکار کنم سن بیشتر بشه
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۳۰ - ۱۳۹۴/۰۷/۰۷
1
0
چطوری پوازدواج می کنه وبچه دار می شه
Amir James
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۲۴ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۴
1
1
چطوری پو ازدواج میکنه میشه همراهی کنید
کیانا
|
Iraq
|
۲۲:۳۴ - ۱۳۹۴/۰۸/۰۱
2
0
پو ........
ليلا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۲۱ - ۱۳۹۵/۰۵/۱۳
0
2
الآن من می خواهم با کسی پو من دوست بشه من نیم ستاره را دادم و او هم داده ولی نمی دونم چطور دوست بشوند؟؟؟؟؟!؟؟؟ لطفا یه جوابی یا راه حلی حتما بگویید
شاهرخ درزی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۰۳ - ۱۳۹۷/۰۳/۲۰
0
1
پو 200ساله بشه بچه دار میشه
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۰۴ - ۱۳۹۷/۰۳/۲۰
2
0
پو
فریما
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۴۷ - ۱۳۹۷/۱۲/۰۸
1
3
البته از جهاتی حرف شما درسته، یکی از اشنایان من به تازگی ازدواج کرده بود و به شدت معتاد به بازی های ویدیویی بود به طوری که حتی بعد از بچه دار شدن این وابستگی تشدید تدریجی پیدا کرد... و به ناچار همسرش ازش جدا شد، الان بچه ی دوستم سه سالشه... و دچار مشکلات عاطفی و کمبود شدید محبته...
شیوا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۱۰ - ۱۳۹۸/۰۶/۰۸
0
1
بچه ها پو باید صد سالش بشه بعد میترکه دو تا میشه
پاسخ ها
یگانه
| Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۱۲ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۶
ضِر نزن بابا مال من 127 سالش بود دو تا نشد
تینا
| Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۴۴ - ۱۳۹۹/۰۱/۰۳
خدا وکیلی صد میدم ولی دیگه از این چرتو پرتا نگو
نورا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۸:۵۷ - ۱۳۹۹/۱۰/۰۲
1
0
یکم بیش از حد اغراق کردینااا
منو مامانم پو داریم ولی فقد موقع بیکاری
آقا من چن روز نرسیدم بهش مریض شد فقط
پویان
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۳۱ - ۱۴۰۲/۱۲/۱۰
0
0
یعنی چی؟
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر