کد خبر: 600209
تاریخ انتشار: ۱۱ تير ۱۳۹۲ - ۱۵:۱۱
سيدرحيم نعمتي| تحولات سوريه مثل ديگر كشورهاي عربي در ژانويه 2011 شروع شد اما به تدريج مسير متفاوتي از آنها را پيمود و اعتراضات نخست مردمي و درخواست اصلاحات سياسي اجتماعي به سوي ورود گروه‌هاي مسلح به داخل اين كشور و جنگي ويرانگر سوق داده شد. اكنون و با گذشت بيش از دو سال و طولاني شدن ماجرا اين سؤال بيشتر از گذشته مطرح است كه چرا وقايع سوريه به سمت و سويي كشيده شده كه نتيجه آن تلفات انساني و خسارات سنگيني بر مردم اين كشور تحميل كرده و بدتر از اين، چشم‌اندازي از پايان ماجرا چندان روشن نيست؟ اين مسئله به صورت‌هاي مختلفي قابل بررسي است و يك نحو پاسخ به آن در بررسي تعارض منافع قدرت‌هاي خارجي در منطقه و نقش قدرت‌هاي غربي در آن است كه ريشه‌اي طولاني دارد و به نظر مي‌رسد سرانجام اين تعارض به نحوي در تحولات سوريه و جنگ ناخواسته ‌فعلي نقش اساسي دارد.

   استعمار و منطقه عربي

ناپلئون بناپارت در ماه مي 1798 ارتش خود به همراه گروهي متشكل از 167 دانشمند فرانسوي از رشته‌هاي علمي مختلف را به سوي مصر حركت داد. ناپلئون اين حركت را براي استقرار حكومت فرانسه در مصر آغاز كرد تا با حضور در خاورميانه منافع استعمار بريتانياي كبير در هند را تهديد كند اما با فتح مصر با دو جبهه روبه‌رو شد؛ جبهه نخست از سوي امپراطوري عثماني بود كه نيروي فرانسه را در ماوراي قاره اروپا و به ويژه در خاك خود مي‌ديد و جبهه دوم از سوي بريتانيا كه به نيات او واقف بود و علاوه بر اين، نمي‌خواست با استقرار ناپلئون بر مصر هم بر درياي مديترانه و هم در ميان اعراب سلطه‌اي داشته باشد. ناپلئون در اين جريان ناكام ماند اما اين ماجرا در ابتدا پاي بريتانيا را به صورت جدي در خاورميانه باز كرد و سپس، نقطه شروعي شد براي طمع‌ورزي فرانسوي‌ها در خاورميانه كه از ناپلئون به ارث برده بودند. تلاقي اين دو جريان، در پيمان مشهور سايكس- پيكو اتفاق افتاد. استعمار غربي با اين وعده خود، به شريف مكه براي ايجاد يك حكومت واحد عربي خيانت كرد و با زايش دولت يهودي در سرزمين فلسطين اين خيانت را كامل كرد. سوريه جديد در كنار ديگر كشورهاي عربي مولود چنين خيانتي است كه سهم فرانسه شد و گويا سال‌ها بعد از لشكركشي ناپلئون و قصد او به سوي دمشق، فرانسوي‌ها توانستند به آرزوي او براي سلطه بر سوريه برسند.

   سايكس- پيكو و سوريه

قرارداد سايكس- پيكو در 16 مي‌1916 بين ژرژ پيكو، نماينده فرانسه، و سر مارك سايكس، نماينده بريتانيا، امضا شد و بر اساس آن، مرزبندي‌هاي سياسي كشورهاي عربي خاورميانه تعيين شد كه كشورهاي نوظهور عربي از آن ايجاد شدند. سوريه يكي از اين كشورها بود كه به همراه لبنان سهميه فرانسه شد و ملك فيصل فرزند شريف مكه تحت حمايت فرانسه به دمشق آمد تا حكومت سوريه را به عهده بگيرد. سوريه در اين مرزبندي‌ها اختلاف اساسي با ديگر محصولات عربي سايكس- پيكو داشت و از ابتدا مشكلات بروز كرد به گونه‌اي كه فيصل تنها از 11 مارس تا 24 ژوئيه 1920 در دمشق بود و بعد مجبور شد سوريه را ترك كند تا سوريه با حكومت كميسر عالي نظامي فرانسوي به صورت رسمي تحت‌الحمايه فرانسه شود. از اين زمان تا 31 دسامبر 1946 روند سياسي يكدست نبود و جنبش ضد استعماري در سوريه فعال بود تا آن كه در 31 دسامبر 1946 آخرين سرباز فرانسوي از سوريه خارج شد و اين كشور به استقلال رسيد. اين تاريخ سنگ بناي هويت سوريه بعد تاكنون است و مردم اين كشور هرگز نتوانستند خاطره دوره استعمار را فراموش كنند و همواره اتفاقات داخلي و پيراموني را در پيوند با پديده استعمار مي‌بينند.

   قدرت‌هاي خارجي در جنگ سوريه

درگيري‌ها و جنگ فعلي در سوريه ماحصلي از اين تاريخ طولاني است و مي‌توان گفت كه سايكس- پيكو اكنون در سوريه و با شمايلي به شدت خونين ظاهر شده است. حمايت قطر، عربستان و تركيه از يك طرف درگيري به اين معنا نيست كه جنگ در سوريه مسئله‌اي منطقه‌اي است بلكه در پس اين كشورها بايد قدرت‌هاي جهاني و به ويژه امريكا، بريتانيا و فرانسه را ديد كه آن كشورهاي منطقه‌اي بدون حمايت اين قدرت‌هاي جهاني به خود جرأت نمي‌دادند در بحران سوريه وارد شوند. بريتانيا و فرانسه همچنان سوريه را مثل ديگر كشورهاي عربي خاورميانه در قالب سايكس- پيكو مي‌بينند و امريكا، به عنوان قدرت بعد از سايكس- پيكو به دنبال قرائتي جديد و سهم‌خود در اين قرائت است. در مقابل اين جبهه، روسيه را بايد ديد كه متوجه محور سه گانه غربي شده و قبول كرده كه اين محور بر سر سوريه قصد نقشه‌سازي جديد سياسي از خاورميانه را دارد و اين چيزي نيست كه با منافع كلان روسيه ربطي داشته باشد و حتي ضربه‌اي اساسي به آن است. ولاديمير پوتين، رئيس‌جمهور روسيه، به اين نحو جنگ در سوريه را مي‌بيند و نمي‌توان ارتباط‌هاي سياسي، اقتصادي و نظامي بين روسيه و سوريه را عوامل اصلي حمايت بي‌دريغ و جدي پوتين از سوريه دانست. بر خلاف اين عوامل، روسيه و به همراه آن چين، جنگ سوريه را از منظر منافع كلان و بلندمدت خود ارزيابي مي‌كنند و به همين دليل است كه نمي‌توانند نسبت به حمايت‌شان از حكومت سوريه اندك عقب‌نشيني كنند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار