ديروز به فاصله ۱۱ روز بعد از مذاكرات ايران با ۱+۵ در آلماتي ۲، يك گزارش ۸۴ صفحهاي در واشنگتن منتشر شد كه پاي آن را ۳۵ استراتژيست، مقام سابق و كارشناس مسائل ايران از جمله زبيگنيو برژينسكي، جوزف ناي،گري سيك، رايان كروكر ( سفير سابق امريكا در عراق)، امضا كردهاند. اين گزارش با عنوان «گزينههاي استراتژيك براي ايران: متوازن كردن فشار با ديپلماسي» منتشر شده و فحواي آن اين است كه امريكا بايد وزن «ديپلماسي » را نسبت به «فشار» افزايش بدهد.
به گزارش «جوان»، اين گزارش ۸۴ صفحهاي سومين گزارش از سلسله گزارش هايي است كه در چارچوب «پروژه ايران» منتشر ميشود. در گزارش قبلي فايده و هزينههاي تحريمهاي بينالمللي عليه ايران و در گزارش ماقبل آن هم فايده- هزينههاي اقدام نظامي عليه ايران بررسي شده بود.
نويسندگان و تأييدكنندگان گزارش ديروز تأكيد كردهاند كه دولت اوباما بايد براي دستيابي به راهحل رضايتبخش براي برنامه هستهاي ايران، در «سياست دو مسيره(Dual track)» خود در قبال ايران» توازني جديد ايجاد كند و «با تقويت مسير ديپلماسي، از مزاياي فشار از طريق سنگينترين تحريمها و تهديد نظامي عليه ايران اعمال ميشود، بهرهمند شود.» در اين گزارش آمده است: «فشارهاي زيادي تا كنون اعمال شده است، ولي نتايج به دست آمده از جنبههاي مختلفي كمتر از توقعات است و نتايج ناخواسته باعث به وجود آمدن خطرات شده است.»
شايد اقتصاد ايران ضعيف شده باشد...
امضاكنندگان اين گزارش ميگويند كه مسير فشار ممكن است اقتصاد ايران را تضعيف و توسعه برنامه هستهاي ايران را آهسته كرده باشد، ولي باعث هيچ برونرفتي (از بحران) نشده و نيز به طور چشمگيري باعث كاهش نفوذ منطقهاي ايران هم نشده است. آنها در گزارش خودشان تصريح كرده اند: «مسير تقويت شده ديپلماتيك از جمله قول تسكين تحريمها در مقابل همكاري قابل راستيآزمايي ( ايران) ميتواند به پايان بنبست و ايجاد يك توافق هستهاي كمك كند.»
نويسندگان گزارش در مقدمه گزارش خود گفتهاند كه ما اين گزارش را به مردم امريكا توصيه ميكنيم تا مبنايي باشد براي بحث آزاد و آگاهانه در مورد موضوعي كه «براي منافع امنيت ملي امريكا از اهميت خطير برخوردار است».
در مقدمه كاربردي اين گزارش آمده است: « ايالات متحده به همان اندازه كه در حال ايجاد يك ائتلاف بينالمللي فراگير براي فشار آوردن و منزوي كردن ايران است، اكنون بايد انرژي و خلاقيت بيشتري براي مذاكره مستقيم با ايران صرف كند و تنها با يك رهيافت متعادل شده است كه ايالات متحده ميتواند به هدفهاي خودش در رابطه با برنامه هستهاي ايران دست پيدا كند. پيشرفت در مسئله هستهاي، ميتواند به ديالوگ گستردهتري با ايران منجر شود كه ساير منافع و اهداف امريكا در خاورميانه را هم به پيش خواهد برد.
زمينهاي براي يك توافق منطقهاي
در اين گزارش آمده كه هرگونه تغيير در سياست امريكا در قبال ايران را، اسرائيل احتمالاً با نگاه منفي خواهد نگريست، ولي دستيابي به يك توافق هستهاي كه در طول زمان پايدار بماند، در نهايت از سوي اسرائيل به عنوان يك گام مثبت ديده خواهد شد. نويسندگان ميگويند كه هرگونه توافق هستهاي امريكا با ايران باعث تقويت امنيت خليجفارس خواهد شد و ممكن است نهايتاً به ايجاد يك پيمان (Pact) امنيت منطقهاي منجر شود كه حتي ايران هم ميتواند در آن باشد.
آنها اثر يك توافق هستهاي بر سوريه، افغانستان و عراق را بررسي كرده و گفتهاند كه توافق هستهاي ميتواند باب بحثهاي خيلي به تعويق افتاده (بين طرفين) بر سر عراق و افغانستان را بگشايد: «در شرايط كنوني زمينه مشترك بين دو طرف در سوريه اندك به نظر ميرسد، ولي در دوران بعد از اسد، همكاري بين طرفين امكانپذير و حتي مطلوب است.»
بايد به رهبري ايران اطمينان عملي داد
بيداري عربي: « تلاش امريكا براي منزوي كردن و فشار بر ايران حداقل در افكار عمومي مسلمانان، يكي از نمادهاي دشمني با اسلام به نظر ميرسد. توافق هستهاي ميتواند منجر به وارد شدن به بحثهاي ديگر و مناسبات سازندهتر با ايران شود؛ موضوعي كه ميتواند چنين به نظر برسد كه دشمني فرض شده (با اسلام) از بين رفته است.»
آماده شدن براي مذاكره با ايران: « اعتقاد رهبر عالي ايران به اينكه هدف مخفي امريكا تغيير رژيم ( در ايران) است، به يك مانع در پيشرفت هر گونه مذاكراتي تبديل شده است. همين كه پرزيدنت (اوباما) براي تقويت مسير ديپلماتيك سياست امريكا تصميم بگيرد، دولت ايالات متحده نيازمند آن است كه گامهايي فعالانه بردارد. لفاظي بياني براي متقاعد كردن رهبر ايران در اين مورد كه امريكا به دنبال ساقط كردن رژيم نيست، كافي نخواهد بود.»
آنها سپس گامهاي يك مسير ديپلماسي با ايران را به تصوير كشيدهاند از جمله فهم اينكه ايران و امريكا هركدامشان چه ميخواهند، فهم زبان مشكل زا بين طرفين: به طور مثال ايران به دنبال گفت و گو(Talk) است ولي امريكا به دنبال مذاكره (Negotiation) است. يا اينكه ايران به دنبال مطرح كردن دلخوري گذشته است، ولي امريكا خواستار گامهاي عملي آينده است.