اليكا عبدالرزاقي از آن سال به بعد بازي در تئاتر و تلويزيون را به موازات هم ادامه داد تا اينكه سال ۸۵ با مجموعه «باغ مظفر» مهران مديري به آنتن شبكه سوم سيما رفت. سال ۸۷ بار ديگر و اين بار در نمايش «ملاقات در بانوي سالخورده» حميد سمندريان بازي كرد. سال ۸۹ اما نقطه عطفي در كار اليكا عبدالرزاقي بود؛ سالي كه قهوه تلخ در پيشخوان رسانه خانگي قرار گرفت و فروش رؤيايي آن باعث شد كه توجه خيليها به اين شبكه جلب شود.
عبدالرزاقي با بازي در نقش فخرالتاج سريال قهوه تلخ توانست محبوبيت بسياري در ميان مردم پيدا كند و بازي نرم و روانش در اين سريال به دل مخاطبان نشست. اين روزها عبدالرزاقي در كنار بازي در «قهوه تلخ» در سريال «ساخت ايران» و همينطور نمايش «۳۳درصد نيل سايمون» هم حضور دارد. پاي صحبتهاي او نشستيم تا از كارهاي اين روزها و برنامههاي آتياش بپرسيم.
خانم عبدالرزاقي، شما بازيگري را در كارگاههاي بازيگري آقاي سمندريان آموختيد و اولين بازيتان در عرصه تئاتر نمايش دايره گچي قفقازي اسطوره تئاتر ايران حميد سمندريان در سال ۱۳۷۷ بود. اين آغاز چقدر در روند بازيگري شما مؤثر بود؟ قطعاً خيلي مؤثر بوده و اصلاً مؤثرترين اتفاق زندگيام هم بوده است. آقاي سمندريان اولين چيزي كه آموزش ميدهند شعور بازيگري است. به نظر من سواد و شعور اين حرفه را از يك آدم كاردان آموختن در تمام سالهايي كه من كار كردهام خيلي تأثير داشته است.
شما پيش از اين در نمايش «اتوبوسي به نام هوس» افسانه ماهيان در سال ۱۳۸۰ هم بازي كردهايد. كار با خانم ماهيان چطور است؟ من، خانم ماهيان را سالهاست كه ميشناسم و الان هم سليقههايمان به هم نزديك است و هم باهم راحت كنار ميآييم و در كل همكاري خوبي باهم داريم. كارگردان باهوش و خوشايدهاي هستند كه كار با ايشان لذتبخش است.
از نقش الهام بگوييد. خودتان ترجيح داديد نقش الهام را بازي كنيد يا از ابتدا نقش الهام براي شما در نظر گرفته شده بود؟ از همان ابتدا هم براي همين نقش با من تماس گرفته شد. گروه كامل شده بود و آخرين بازيگري كه به گروه پيوست، من بودم.
در قسمتي از نمايش الهام به رابطه ميان همسر و دوستش مشكوك ميشود و اين شك را ابراز ميكند، آيا به نظر شما اين شك رگههايي از واقعيت را در خود دارد يا تنها از ذهني پارانوئيك نشأت ميگيرد؟ من احساس ميكنم اين شك واقعيت ندارد، به طور كلي هم كه نگاه كنيم، ذهن الهام پارانوئيك نيست و اين رفتارها ممكن است از سوي خيلي از زنهاي اطراف ما هم صورت بگيرد. شايد طبيعي نباشد اما به دليل فرم زندگي و سيستم محدوديت كلام آدمها از اين مشكلات پيدا ميكند و از طرف ديگر ميتوان اينگونه ديد كه با اين حرفهايش به دنبال بهانهاي است كه دعوايي راه بيفتد و اين شك نه توهم است و نه واقعيت.
نمايش «۳۳درصد نيل سايمون» نمايشي زنانه بود. شما در اين باره چه احساسي داريد؟ به نظر من «۳۳درصد نيل سايمون» درباره روابط زن و مرد است و من بيشتر احساس ميكنم بيطرف است. من احساس ميكنم نمايش از نگاهي بيعقده نشأت گرفته است، مثلاً صحنه دعواي الهام و كيوان (زن و شوهر نمايش)، مشكلات زن و مرد را كاملاً بيطرفانه مطرح ميكند. خيليها درباره همين صحنه دعواي زن و شوهر نمايش ميگويند، ما بارها اين صحنه را در زندگي مشتركمان تجربه كردهايم.
پايانبندي نمايش زماني كه الهام و همسرش پيش از اينكه از هم جدا شوند، تصميم ميگيرند سفر ماه عسلشان را تكرار كنند، اما در پايان مشخص نميشود كه اين دو با هم آشتي ميكنند يا نه، به نظر شما الهام به زندگياش باز ميگردد؟ ايده اصلي نويسنده و كارگردان اين بوده است كه همه چيز در هالهاي از ابهام باقي بماند. اين مسئله در واقعيت هم هست چون آينده روابط زن و شوهر هيچ وقت كاملاً مشخص و از پيش تعيينشده نيست و شايد همين هم هست كه زندگي را جذاب ميكند، چون اگر همه چيز از قبل مشخص باشد، ديگر انگيزهاي براي شور و هيجان و انرژي در زندگي باقي نميماند. به نظر من اينكه نمايش براي آخر زندگي الهام و كيوان تعيين تكليف نميكند، خيلي جالب است.
خانم عبدالرزاقي! حضور ستارهها در صحنه تئاتر، با مخالفتهايي در ماههاي اخير روبهرو شده اما مردم اين اتفاق را ميپسندند، نظر شما در اين رابطه چيست؟ به نظر شما حضور ستارهها ميتواند مخاطبان تئاتر را گستردهتر كند يا اينكه به تعبير برخيها تئاتر را تجاري ميكند؟ من احساس ميكنم اگر تئاتر تجاري بشود و بتواند پول دربياورد، هيچ اتفاق بدي نميافتد. قرار نيست تئاتر هميشه مهجور باقي بماند و هيچ تبليغات گستردهاي نداشته باشد. خب تئاتر كه بودجه آنچناني ندارد، اما اين آوردن ستارهها باعث ميشود كه لااقل بتوانيم اسپانسر جذب كنيم. از طرف ديگر حضور ستارهها در تئاتر باعث ميشود كه مردم بيشتر تئاتربين بشوند. بسياري از مردم اصلاً تئاتريها را نميشناسند، چون اصلاً براي تماشاي تئاتر نرفتهاند.
فيلم دمدست است و مردم راحت ميتوانند ببينند اما اينكه بخواهند در صف تئاتر شهر بايستند و بليت بخرند و به تماشاي تئاتر بروند، خيلي كم پيش ميآيد. به نظر من تئاتريها بايد كمي مهربانتر با اين قضيه برخورد كنند، حتي اگر به نظرشان استفاده از ستارهها در تئاتر ابزاري است، خب چه اشكالي دارد كه از بازيگران سينما و تلويزيون در تئاتر استفاده ابزاري بكنيم.
هم در سينما و هم در تئاتر بازيگر خوب داريم و بازيگر بد هم داريم. اگر خانم افشار به صحنه تئاتر ميآيد و ميدرخشد براي اين است كه در سينما هم بازيگر خوبي است. اينكه بگوييم مهناز افشار تئاتري نيست يا اينكه شروعش از سينما بوده يا اينكه تحصيلكرده اين رشته نيست، به نظرم درست نيست و اين مسائل ربطي به سايرين ندارد.
اگر در سطح جهاني به اين مسئله نگاه كنيم، فكر نميكنم كسي بپرسد كه نيكول كيدمن چگونه وارد سينما شده است يا آنجلينا جولي چطور. اينها بازيگراني هستند كه هر كدام به نحوي وارد سينما شدهاند، اما سيستم بازيشان تغيير كرده است، مثلاً نيكول كيدمن به سمت سينماي هنري و بازيهاي تخصصي رفته و آنجلينا جولي به سمت سينماي تجاري يا اينكه مثلاً چندي پيش به بازيگر نقش هري پاتر پيشنهاد كار تئاتر شده است. اگر ما هم مانند برخي از تئاتريهاي كشور فكر كنيم بايد بپرسيم چرا هري پاتري كه از سينما استارت زده است، بايد به حريم تئاتر وارد شود. به نظر من، ما نميتوانيم به جاي ساير آدمها تصميم بگيريم. خب در اين باره آدمهاي محترم حرفهاي مختلفي در خصوص حضور ستارهها در صحنه تئاتر زدهاند اما من در اين باره دگم نيستم و معتقدم هر كسي ميتواند به تئاتر ورود پيدا كند.
خب ما ستارههايي داشتيم كه وارد تئاتر شدهاند اما ادامه ندادهاند و در كنارشان بازيگراني هم داشتيم كه از سينما آمدهاند و تئاتر كار كردهاند اما در حال حاضر از اعضاي اصلي و مقتدر گروه تئاتري هستند، مثلاً اگر پيمان معادي در صحنه تئاتر خوب ظاهر شد تنها به اين دليل است كه بازيگر موفقي است، حالا اينكه ما به دليل آمدنش از سينما ازحضور در تئاتر منعش كنيم، درست نيست.
آخرين كار تئاتر شما پيش از نمايش« ۳۳ درصد نيل سايمون» بازميگردد به نمايش «ملاقات با بانوي سالخورده» زندهياد حميد سمندريان در سال ۱۳۸۷، چرا در اين سالها تئاتر كار نكرديد؟
پيشنهادي هم براي تئاتر نداشتيم تا اينكه خانم ماهيان براي اين نمايش با من تماس گرفتند.
اما امسال و سال گذشته در عرصه تئاتر خيلي پركار بودهايد. بله. يك نمايش با افشين هاشمي تمرين كردهام به نام «پرواز به تاريكي» كه منتظر زمان اجرايش هستم و الان سر تمرين كاري به كارگرداني برادرم هستم كه احتمالاً در فرهنگسراي نياوران هم اجرا ميشود.
برسيم به سريال «قهوه تلخ» كه چند سالي است در شبكه خانگي عرضه شده است. چه شد كه براي نقش فخرالتاج «قهوه تلخ» قرارداد بستيد؟ از ابتدا نقش فخرالتاج اين چنين پرداخته نشده بود. پيشنهاد كار هم از سوي خود كارگردان بود. وقتي كه كار شروع شد نويسندهها با توجه به كاراكترها و نقشها شروع به نوشتن كردند و در واقع فخرالتاج شكل خود را پيدا كرد.
شما براي بازي در نقش فخرالتاج قهوه تلخ موفق به كسب تنديس حافظ بهترين بازيگر از جشن دنياي تصوير هم شديد، به نظرتان اين نقش چقدر در روند شناخت شما به عنوان يك بازيگر موفق، مؤثر بود؟
خيلي زياد. من فكر ميكنم اگر قرار باشد نقطهاي براي سكوي پرتاب بازيگريام در نظر بگيرم، بايد به كاراكتر فخرالتاج قهوه تلخ اشاره كنم. تا وقتي مخاطب تو را نبيند و نشناسد و با تو ارتباط برقرار نكند، آنقدر وارد بازار كار نميشوي چون همه چيز بسته به نظر مخاطب است. زماني كه چنين اتفاقي ميافتد ميتواني بسيار حرفهاي تصميم بگيري و انتخاب كني، بيشتر از اينكه انتخاب بشوي.
شما با بازي در نقش فخرالتاج قهوه تلخ توانستيد از نظر مردم هم بسيار محبوب شويد. مردم فخرالتاج را دوست دارند، مخصوصا خانمها. من هم فكر ميكنم كه خانمها با نقش فخرالتاج خيلي ارتباط برقرار كردند. مدام در خيابان خانمهايي را ميبينم كه به سمت من ميآيند و به من اظهار لطف ميكنند.
به نظرتان دليل محبوبيت شخصيت «فخرالتاج» چه بود؟ هيچ وقت نميتوان از تأثير متن و گروه و كارگردان خوب در موفقيت يك كاراكتر صرفنظر كرد اما به هر حال من تلاشم را كردم تا بتوانم از پس كار بربيايم و خودم هم با نقش ارتباط گستردهاي برقرار كردم. هميشه معتقدم بازيگري هيچ وقت جدا از مخاطب نيست، مخاطب را دوست داري و ميخواهي كه دوستت داشته باشند. به نظر من گذشته از كيفيت بازيگري، بازيگران ميتوانند با برقراري ارتباط با مخاطبان، محبوب هم باشند.
دوست داريد كار را كمدي ادامه دهيد يا درام؟ من بازيگري را دوست دارم و فرقي نميكند در چه ژانري اما با كار قهوه تلخ متوجه شدم در زمينه طنز ميتوانم موفق باشم.
از زماني كه مشغول قهوه تلخ شدهايد، ديگر كمتر در سريالهاي تلويزيوني حضور پيدا ميكنيد، چرا؟ براي اينكه قهوه تلخ هنوز تمام نشده است و من سه سال كامل درگير قهوه تلخ بودم، البته تنها يك قسمت از قهوه تلخ باقي نمانده و صحبتهايي هم براي كار جديدم شده است.
توقفهايي كه در روند توليد قهوه تلخ ايجاد شد چه تأثيري در كار شما ميگذاشت؟ از آنجا كه مدتزمان زيادي كار كرده بوديم، ديگر نقشها برايمان كاملاً دروني شده بود و مثل اعضاي يك خانواده بوديم و پس از وقفهها سريع خودمان را پيدا ميكرديم، البته ادامهدار شدن قهوه تلخ هم باعث شد كه تمام پيشنهادات كاريام را در اين سالها رد كنم.
برنامههاي آتيتان چيست؟ دوست داريد در كدام مديوم حضورتان را ادامه دهيد؟ اميدوارم كه ميان پيشنهادهايم انتخاب درست را بكنم، چون پس از قهوه تلخ معمولاً پيشنهاد كار طنز دارم. اميدوارم در انتخابهاي بعدي خود به گونهاي حاضر شوم كه مردم نگويند باز هم كه دارد فخرالتاج را بازي ميكند.