جوان آنلاین: سرایدار ساختمانی در شمال تهران که با همدستی سه سارق دیگر بیش از ۱۷ میلیارد تومان از خانه خانم وکیل سرقت کرده بودند، به دام افتاد.
اوایل آبان ماه امسال به مأموران پلیس تهران خبر رسید سارقانی به خانهای در شمال تهران دستبرد زده و چند میلیارد تومان اموال قیمتی سرقت کردهاند. با اعلام این خبر تیمی از مأموران پلیس راهی محل شدند و دریافتند صاحبخانه و همسرش مسافرت بودهاند و سارقان نیمهشب وارد ساختمان مسکونی شده و پس از تخریب در آپارتمان طبقه چهارم، دست به سرقت میلیاردی زدهاند.
۱۷ میلیارد تومان
زن جوان در توضیح ماجرا گفت: «من وکیل پایهیک دادگستری هستم و درآمد خیلی خوبی دارم و ثروتمند هستم. از آنجا که مسافرتهای خارج میروم، همیشه مقدار زیادی ارزهای خارجی در خانهام نگهداری میکنم، البته بیشتر درآمدم را پسانداز میکنم و طلا و جواهرات میخرم و آنها را هم در گاوصندوق خانهام نگهداری میکنم. علاقه زیادی هم به عتیقهجات، سنگهای قیمتی و تابلوهای باارزش دارم و در واقع خانهام کلکسیونی از سنگهای قیمتی و تابلوهای نفیس و عتیقهجات است. من و شوهرم خیلی نگران اموالمان نبودیم، چون ساختمان سرایدار دارد و مجهز به دوربین مداربسته است. چند روز قبل همراه شوهرم برای تفریح به ویلایمان در شمال کشور رفتیم و وقتی ساعتی قبل به خانه برگشتیم، متوجه شدیم قفل در خانه تخریب شده است. به سرعت وارد خانهمان شدیم و دیدیم همه وسایل به هم ریخته است که حکایت از آن داشت سارقانی به خانهمان دستبرد زدهاند. وقتی سراغ اموال قیمتیمان رفتیم، مشاهده کردیم سارقان همه ارزهای خارجی، طلا و جواهرات، سنگهای قیمتی و تابلوها را که بیش از ۱۷ میلیارد تومان ارزش داشت، سرقت کردهاند. لحظاتی گیج و مات مانده بودیم و سرایدار ساختمان را صدا زدیم و او هم اظهار بیاطلاعی کرد و گفت بهتر است دوربینهای مداربسته را بررسی کنیم، بعد هم با اداره پلیس تماس گرفتیم و موضوع سرقت را خبر دادیم.»
ردپای آشنا
با شکایت زن جوان تیمی از کارآگاهان پایگاه سوم پلیس آگاهی به دستور قاضی مصطفی تقیزاده، بازپرس شعبه پنجم دادسرای ویژه سرقت برای شناسایی سارقان منزل خانم وکیل وارد عمل شدند. مأموران پلیس در بررسی دوربینهای مداربسته دریافتند نیمهشب حادثه سه مرد جوان نقابدار وارد کوچه میشوند و یکی از آنها داخل کوچه زاغزنی میکند و دو نفر دیگر از روی دیوار وارد حیاط ساختمان میشوند و به طبقه چهارم میروند. ساعتی بعد دو مرد نقابدار با مقدار زیادی وسایل سرقتی از ساختمان خارج و با خودروی پلاک مخدوش از محل دور میشوند. بررسیهای فنی نشان داد سارقان به احتمال زیاد با محل سرقت آشنایی و خبر داشتهاند زن و مرد جوان مسافرت هستند و اموال زیادی در خانهشان نگهداری میکنند. به این ترتیب مأموران برای شناسایی سارقان دست به تحقیقات میدانی زدند، اما هیچ ردی از آنها پیدا نکردند. از طرفی هم دوربینهای مداربسته نشان میداد سرایدار و خانوادهاش هم لحظه سرقت خواب بودهاند.
خرید گلخانه
در حالی که تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت، مأموران پلیس احتمال دادند سرایدار ساختمان در سرقت چندمیلیاردی از خانه خانم وکیل دست دارد، به همین دلیل وی را به صورت نامحسوس تحت نظر گرفتند تا اینکه متوجه شدند وی پس از حادثه گلخانهای در اطراف تهران خریده است. از سوی دیگر شاکی به پلیس گفته بود به سرایدار ساختمان مشکوک است، چون متوجه شده بود مدتی است در کار خرید و فروش خودرو فعالیت دارد. با به دست آمدن این اطلاعات مأموران سرایدار را که مرد جوانی به نام کامران است به عنوان مظنون بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند. متهم ابتدا در بازجوییها جرم خود را انکار کرد و مدعی شد گلخانه متعلق به یکی از بستگانش است و سندش به نام او نیست و در سرقت از خانه خانم وکیل هم دست نداشته است.
اعتراف
متهم در نهایت چند روز قبل وقتی با مدارک و دلایل روبهرو شد، لب به اعتراف گشود و گفت با همدستی سه سارق حرفهای به نامهای بهمن، کامبیز و فرمان نقشه سرقت از خانه را طراحی و اجرا کرده است. با اعتراف متهم، مأموران سه همدست وی را هم بازداشت کردند. متهمان پس از اعتراف به سرقت به دستور بازپرس پرونده برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفتند.
گفتوگو با متهم/ وسوسه پولدارشدن
کامران چند سالی است همراه زن و فرزندش از شهرستان برای کار به تهران آمده و از همان روز اول هم سرایدار ساختمانی در شمال تهران بوده است. او میگوید: وقتی زرق و برق زندگی ساکنان ساختمان را میدیدم، وسوسه میشدم تا من هم به هر طریقی شده پولدار شوم و همسر و فرزندم در رفاه باشند و به همین دلیل هم نقشه سرقت از خانه خانم وکیل را طراحی و اجرا کردم.
کامران، سابقه سرقت داری؟
نه. من زندگی سالمی داشتم و در شهرستان یک لقمه نان حلال درمیآوردم و با زن و فرزندم میخوردم و هیچ زمانی در فکر سرقت نبودم.
چی شد که تصمیم گرفتی سرقت کنی؟
وقتی به تهران آمدم و سرایدار شدم، زرق و برق زندگی ساکنان این ساختمان را دیدم و حسرت خوردم که چرا باید من و زن و فرزندم در فقر زندگی کنیم، اما آنها در ناز و نعمت غرق باشند. وسوسه شدم تا به هر طریق پولدار شوم و زن و فرزندم در رفاه باشند. دوست داشتم مثل آدمهای پولدار برای خودم کار و مثل آنها زندگی کنم و محتاج حقوق سرایداری نباشم، به همین دلیل تصمیم به سرقت گرفتم.
از کجا خبر داشتی آنها اموال باارزش دارند؟
چند باری به بهانههای مختلف به خانهشان رفته بودم. مثلاً خانهشان نیاز به تعمیر داشت یا نظافت میخواست و موارد دیگر که متوجه شدم آنها وسایل قیمتی زیادی در خانه دارند.
همدستانت را از کجا میشناختی؟
بهمن همشهریام بودم و میدانستم سارق حرفهای منزل است و وقتی موضوع را با او در میان گذاشتم، قرار شد با دو نفر از دوستانش نقشه را عملی کنند.
فکر نمیکردی شناسایی شوی؟
نه. همه مراحل سرقت حسابشده بود. از قبل من تمامی اطلاعات ساختمان را در اختیار آنها قرار داده بودم و قرار شد وقتی آنها به مسافرت بروند به آنها خبر بدهم و نیمهشب از روی دیوار وارد ساختمان شوند و من هم همراه خانوادهام در خواب باشیم تا پلیس به ما مشکوک نشود، البته من بیدار بودم، اما آن شب تا صبح از اتاق سرایداری بیرون نیامدم، حتی پس از سرقت رفت و آمدم را با بهمن قطع کردم، اما یک اشتباه کردم و دستم رو شد.
چه اشتباهی؟
وقتی اموال را تقسیم کردیم، من با مقداری از سهمم یک گلخانه خریدم و مقدار دیگر را هم که طلا و جواهر بود به همسرم دادم تا در خانه یکی از بستگان مخفی کند. مأموران وقتی متوجه شدند گلخانه خریدهام به من مشکوک شدند.