این افرادِ ازخود متشکر که برای وایرال شدن و عزیزکردن خود برای مردم، در موضوعاتی مثل بهورزشگاه نرفتن بانوان، مرگ سحر خدایاری و اغتشاشات سال گذشته به اسم حمایت از بانوان گلو جر دادند و ازهر کلک و فَنی، چون مصاحبه، استوری و پست برای عرض اندام استفاده کردند و دایه مهربانتر از مادر شدند، وقتی بانوی برجسته تیمملیشان در مظلومیت و پساز برگشتن از بازی تیمش، جانش را از دست داد، هیچکدام ککشان نگزید و حتی زحمت رفتن به مراسم او را هم به خود ندادند.
همانطور که هاجردباغی مهاجم تیمملی و رفیق ملیکا محمدی درقسمتی در صفحه شخص خود نوشت: «آقایان فوتبالیستی که خودشون رو تافته جدابافته از تمام ورزشکارها میدونند، فکر نکنند حرفم تیکه به پاداششون هست! نه! نوش جونتون! مهم نیست که اینجا باقی ورزشکارها هیچ چیز ندارند! لااقل همونطور که اینقدر خودتون رو فراتر از همه میدونید، زحمت میکشدید در مراسم یکی از بهترین بازیکنهای تیم ملی زنان شرکت میکردید.»
اتفاقی از این جنسو رنگوبو نشان میدهد که تمام گفتار و کردار این طیف در مواقع گوناگون، ادایی بیش نبوده و آنها هیچ ترهای برای مردم خُرد نمیکنند! اما آنها در یکچیزی بسیار استادند! در وقاحت! بیایند و صافصاف مقابل دوربین نگاه کنند و باوقاحت بگویند: «فوتبالیستها با همه فرق دارند! حد خودتان را بدانید! هیچ ورزشکاری حق ندارد خودش را با فوتبالیستها مقایسه کند!» و یا حتی اینکه با زبانِ بیزبانی بگویند که ماشین ۱۰۰ میلیاردی حق ماست و بیخود آن را پلاک نمیکنید!
آری! اصل و بنمایه آنها همینقدر پوچ است! هرچقدر هم با قروفر خودت را حامی مردم بدانی و یا حتی در اغتشاشات جوانان خام را کوک کنی، بالاخره از دهانت درمیرود و یکجا با حرفهایت لو میدهی که همهچیزت تنها یکژست بوده و بسیار کوچکتر از آنحرفها هستی!
آنقدر در پول مفت غلت زدهاند که انگار مدتهاست صفشان را ازاین مردم جدا کردهاند! جماعتی که دستشان تا آرنج در جیب همین مردم است و میلیاردی میگیرند، آنقدر این بیت المال زیر زبانشان مزه کرده که دیگر هیچجوره درد، غم، بیپولی و حتی سوگ این مردم برایشان اهمیت ندارد.
در چنین اوضاعهایی فوتبالیستجماعت خارج از میدان مسابقه هر کاری که دلش میخواهد انجام میدهد؛ میرقصد، پارتی میرود، باحالت نامتعادل دستگیر میشود و با شنیدن خبر دریافت پاداش کف و سوت میزند، اما مقابل دوربین که میرسد ژست ماتمزدگی برای اوضاع مردم کشورش به خود میگیرد. کاش حداقل باز هم همان ژست را میگرفتند که لااقل اینگونه با کار و صحبتشان، بیش از پیش اصل خودشان را لو نمیدادند! اصلی که برخلاف جیبشان بسیار پوچ و تهیاست! همین و تمام!