اخیراً در همین صفحه یادداشتی تحت عنوان «حجاب و نمایش قاطعیت» نوشتم که موجب سوءتفاهم عدهای نسبت به موضع بنده درباره اصل تذکر لسانی و انجام فریضتین از سوی گروههای مردمی شد، بنابراین لازم دیدم در یادداشت جدیدی به ایضاح بیشتر مواضع در این زمینه بپردازم. قبل از شروع بحث این تأکید لازم است که مخاطب یادداشت قبلی من دستاندرکاران حکمرانی فرهنگی و به ویژه حجاب در کشور بود و به هیچ وجه درصدد تعریض به آمران به معروف و فعالان مردمی کف میدان نداشت.
سخن من این بود که مادامی که از مسئولان و دستگاههای فرهنگی پیامی جز سکوت، انفعال و چندصدایی به جامعه مخابره نمیشود و ماجرای قانون عفاف و حجاب به موضوعی برای کشمکش درونگفتمانی میان حزبالله تبدیل شده است، انجام چنین اقدامات و مانورهایی در انتقال سیگنال قاطعیت به جامعه در مسئله حجاب توفیق چندانی نخواهد داشت بلکه حتی شائبه تشتت و فقدان مرجعیت تصمیمگیری در حکمرانی را هم در ذهن مردم ایجاد میکند، بنابراین قبل از هر چیز باید عزمی راسخ برای تصویب قانون داشته باشیم.
اما درباره ماهیت و اصل چنین اقداماتی چه باید گفت؟ فارغ از ملاحظات روشی در شیوه اجرا، چنین حرکتهایی از سوی گروههای مردمی در واقع «مانور حیات جامعه دینی» هستند. به نظر من، فعالان فرهنگی مردمی سالهاست نبض دینداری در جامعه ایران را تنظیم میکنند، آن هم در شرایطی که دستگاههای عریض و طویل در این عرصه یا غایب هستند یا حرکتی با ضرباهنگ بسیار کند دارند. این حقیقت درباره فعالان مردمی عفاف و حجاب به نحو قدرتمندی صادق است.
در ماجرای اخیر آمران به معروف در مترو نیز که با سانسور، تحریف و شیطنت رسانهها به پدیده «حجاببانها» موسوم شد، صرفنظر از برخی کجسلیقگیهای اجرایی، برکات و آثار ملموسی را در همین فعالیتها میتوان مشاهده کرد که از نظر من مهمترین آنها شکستن سکوت منفعلانه و عافیتطلبانه رسانهها و مسئولان در قبال حجاب و وضعیت فرهنگی جامعه بود. این حرکت باعث شد باز مسئله حجاب روی میز رسانهها، مسئولان و مردم قرار گیرد و از نظر من تا وقتی وضعیت این است، باید حجاب سرخط اخبار کشور باشد.
متأسفانه باید قبول کرد در غیاب صدای متحد و قاطع حاکمیت در زمینه حجاب، «کشف لباس» و «حیازدایی» در برخی نقاط شهرمان در حال عادیشدن است. چه کسی باید پاسخگوی این وضعیت باشد؟ پایان این مسیر کجاست؟ اصلاً در کدام نقطه جریان اپوزیسیون داخلی و خارجی نظام و جریان فرهنگی منفعل در درون حاکمیت و بدنه حزباللهی کشور بر سر وضع نابهنجار جامعه توافق خواهند کرد و به تعادل خواهند رسید؟ اصلاً اگر برسند! پس در این شرایط، صبر و تحمل، آشفتهترین راهبرد ممکن است، بنابراین این راهبرد آشفته که توصیه مشاوران و تصمیمسازان نابخرد، تجویز نخبگان دور از میدان و انتخاب عافیتطلبانه برخی از مسئولان است، باید از سوی عدهای کنار گذاشته و گزینه بدیلی از طرف آنها ارائه شود. این گزینه جایگزین قرار نیست لزوماً و ضرورتاً بهترین گزینه باشد. فقط کافی است رنگ و بوی انفعال و سکوت نداشته باشد و از جنس «پسفرداهای موهوم» نباشد. همین مقدار به عنوان مانعی برای فراموشی کامل بحران حجاب و غرقنشدن در روزمرههای بیهوده بس است؛ و این مهمترین دستاورد آمران به معروف و فعالان مردمی حجاب در حرکت اخیرشان بود...
مدیر اندیشکده زوج