افراد زیادی هستند که به بهانه نگهداری یا پرستاری افراد محجور با جعل اسناد و گرفتن وکالتنامهای کاری از آنها، دست به کلاهبرداریهای میلیاردی میزنند تا با اموال دیگران زندگی رنگینی را برای خود فراهم کنند، اما غافل از آن هستند که روزی دستشان رو میشود و نه تنها به پولهای باد آورده نمیرسند بلکه میلههای زندان در انتظار آنها است. مثل پرونده مرد کلاهبرداری که زن روانی پولداری را فریب داده و با جعل سند، اموال او را به نام خود زده بود، اما این مرد شیاد خیلی زود در دام قانون گرفتار شد.
به گزارش خبرنگار ما، چندی قبل مردی همراه پسرش به اداره پلیس رفت و از مرد شیادی به اتهام سرقت و کلاهبرداری میلیاردی اموال زنش شکایت کرد. شاکی در توضیح ماجرا گفت: همسرم، زن پولداری است و املاک زیادی دارد، اما مدتی است دچار مشکل روحی و روانی شده است که به همین دلیل من و پسرم او را چند باری در بیمارستان روانی بستری کردیم و بعد از اینکه حالش بهتر شد دوباره به خانه برگرداندیم. وی ادامه داد: پس از این چند باری همسرم از خانه فرار کرد و آخرین بار هم اوایل امسال از بیمارستان فرار کرد. ما خیلی بدنبال او گشتیم و در نهایت متوجه شدیم در خانه مردی به نام منوچهر زندگی و از دختر ۱۰سالهاش پرستاری میکند. همچنین فهمیدیم منوچهر که متوجه شده همسرم مشکل روحی و روانی دارد از او سوءاستفاده کرده و حتی برخی از اموالش را به نام خودش زده است. ششم مهرماه امسال پسرم همراه تعدادی از بستگانم خانه منوچهر را شناسایی کردند و به آنجا رفتند و مادرش را به خانه برگرداند و از منوچهر هم شکایت کردیم که پس از بازداشت تعهد داد اموال همسرم را برگرداند و ما هم شکایتمان را پس گرفتیم، اما مدتی بعد دوباره حال همسرم بد شد و طبق دستور پزشک او را در بیمارستان بستری کردیم و تحت درمان قرار دادیم که یک هفته قبل از بیمارستان به ما خبر دادند همسرم با کمک زن و مردی فرار کرده است. ما از همان ابتدا فهمیدیم که منوچهر، همسرم را فراری داده است و بنابراین دوباره پسرم به خانه مرد شیاد رفت و به زور مادرش را به خانه برگرداند و بعد هم او را در بیمارستان بستری کردیم و با بررسی حسابها و اموال همسرم متوجه شدیم که منوچهر او را فریب داده و علاوه بر سرقت طلاهایش و فروش خودروی گرانقیمت خارجی او حدود یکمیلیارد تومان با جعل اسناد و گرفتن وکالت کاری از همسرم کلاهبرداری کرده است. الان به اداره پلیس آمدیم و از مرد شیاد به اتهام آدمربایی و سرقت شکایت داریم، چون مطمئن هستیم او دوباره برای کلاهبرداری به سراغ همسرم میآید.
رسیدگی به پرونده متهم در دادسرا
پس از طرح این شکایت پرونده به دستور قاضی رضوانی، بازپرس شعبه هشتم دادسرای امور جنایی تهران برای رسیدگی در اختیار تیم زبدهای از مأموران پلیس آگاهی قرار گرفت. مأموران در نخستین گام منوچهر را شناسایی و او را بازداشت کردند. متهم پس از دستگیری و انتقال به اداره پلیس جرم خود را انکار کرد و مدعی شد که زن ۵۰ساله را از طریق آگهی برای پرستاری از دختر ۱۰سالهاش استخدام کرده، اما اموال او را سرقت نکرده است. متهم چند روز قبل برای تحقیق به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد و در نهایت به جرم خود اقرار کرد.
گرفتن وکالتنامه از زن روانی
وی در توضیح ماجرا گفت: من وضع مالی خوبی داشتم و پنجسال قبل مؤسسه خیریه بزرگی تشکیل دادم و چند زن جوان هم در آنجا مشغول به کار بودند، اما به دلایل مشکلاتی که داشتم مدتی قبل مؤسسه را تعطیل کردم. من علاوه بر کار خیریه در خرید و فروش خودرو و پیمانکاری ساختمان هم فعالیت دارم. یکسال قبل با همسرم اختلاف پیدا کردم و قرار شد از هم جدا شویم. دادگاه سرپرستی از دختر ۱۰سالهام را به من سپرد و از آنجایی که مادرم سالخورده است و من هم بیشتر برای انجام کار به شهرستان میروم تصمیم گرفتم برای نگهداری دخترم زنی را استخدام کنم. اوایل امسال بود که در سایت دیوار آگهی استخدام پرستار دادم که تعدادی با من تماس گرفتم، اما من در نهایت زن ۵۰سالهای را به نام گوهر برای نگهداری از دخترم استخدام کرد و قرار شد ماهی یکمیلیون و ۲۰۰ هزار تومان به او حقوق بدهم. او معمولاً از شنبه تا پنجشنبه به صورت شبانهروزی در خانه من بود و جمعه به خانه خودش میرفت تا اینکه ۱۱مهرماه امسال وقتی برای طلاق همسرم به دادگاه رفتم مأموران مرا به اتهام ربودن پرستار خانگیام بازداشتم کردند، اما وقتی گوهر به اداره پلیس آمد و گفت: با تصمیم خودش در خانه من استخدام شده است مرا رها کردند. بعد از آن بود که فهمیدم او زن پولداری است و از خانهاش قهر کرده است. گوهر میگفت که همسرش او را اذیت میکند و به همین خاطر دوست ندارد به خانهاش برگردد. بهرحال مدتی بعد فرزندش همراه چند مرد به خانهام آمدند و گوهر را به زور بردند و بعد از چند هفته گوهر با من تماس گرفت و گفت: او را به زور در بیمارستانی بستری کردهاند که تصمیم گرفتم با کمک دختر جوانی به نام حمیرا که قبلاً در خیریهام کار میکرد گوهر را از بیمارستان فراری بدهم. آن روز همراه حمیرا به بهانه ملاقات به بیمارستان رفتیم و چادر و عینکی که با خود برده بودیم به گوهر دادیم و به صورت پنهانی او را از بیمارستان فراری دادیم. پس از این گوهر به دفتر ثبت آمد و به من وکالت کاری داد که من هم با آن وکالت خودروی خارجیاش را فروختم و بعضی از اموالش را هم به نام خودم زدم.
با اعتراف متهم مأموران حمیرا راهم بازداشت کردند. حمیرا در بازجوییها با تأیید حرفهای منوچهر گفت: آن روز منوچهر با پیشنهاد دستمزد ۱۰۰هزار تومانی ازمن خواست زن سالخورده را فراری بدهم و من هم قبول کردم وهمراه او به بیمارستان رفتم و او را فراری دادیم. تحقیقات از دو متهم به دستور قاضی رضوانی ادامه دارد.