همواره بین دو دیدگاه «توسعه درونزا» و «توسعهبرونزا» اختلاف نظر جدی برای اداره کشور وجود داشته است؛ طیف نخست پیششرط پیشرفت کشور را تکیه بر «توان و ظرفیت داخلی با محوریت انقلابیگری» میداند و در مقابل توسعه وابستهگرایی را در قالب مفاهیمی نظیر «مذاکره به هر قیمتی با امریکا با محوریت ضرورت تعدیل مواضع انقلابی در روابط بینالملل و تنشزدایی در جهت پایان دادن به مناقشات میان ایران و غرب» عنوان میکند.
رهبرمعظم انقلاب در تجمع ۱۰۰ هزار نفری بسیجیان در ورزشگاه آزادی در همین باره میفرمایند: «من صریحاً اعلام میکنم، کسانی که در داخل، این فکرِ مطلوب و محبوب دشمن را ترویج میکنند، در حال انجام دادن بزرگترین خیانت در حق کشور و ملت هستند»، این عبارت را باید مهمترین سخن معظمله در این اجتماع دانست. در مقاطع حساس و سرنوشتساز بسیاری همانند آوردگاههای انتخاباتی معتقدان به توسعه برون زا با ادبیات نرم و پوپولیستی تلاش کرده تا ذهن جامعه ایرانی را به این برداشت برساند که پافشاری بر مواضع و گفتمان انقلابی عامل مشکلات اقتصادی و معیشتی بوده و برای رهایی از مشکلات امروز باید خواستههای کشورهای توسعهیافته را که بخشی از این خواسته در قالب توافقات بینالمللی قابل تصور است بپذیریم.
نتایج تلخ توسعه برون زا
امروز بعد از گذشت شش سال از آغاز مذاکرات هستهای و در شرایطی که تئوری نگاه به غرب نتیجه عینی و ملموسی به همراه نداشته است و سفره مردم کوچکتر شده است این بار پذیرش توافقات شبه برجام را راهکار علاج مشکلات اقتصادی و بینالمللی عنوان میکنند.
این جریان همچنین تلاش کرده با افزایش مشکلات ارزی جامعه را به این باور برساند که نظام اسلامی توانایی و کارآمدی لازم را برای تعدیل مشکلات اقتصادی مردم ندارد، این بدان معناست که «ناتوانی» افراد وابسته به یک حزب را که در بستر توسعه وابستهگرا شکل گرفته و اثبات شده است مساوی با «ناتوانی حاکمیت سیاسی» دانسته و نظام را از پاسخدهی به مطالبات مردم عاجز عنوان میکنند.
شاید تلاشهای دامنهدار این جریان است که باعث میشود رهبرمعظم انقلاب اسلامی در ورزشگاه آزادی پیش از بیان عبارت مورد اشاره، جملهای با عنوان «عدهای در تلاش برای القای این تفکر به جوانان هستند که هیچ راه حلی جز پناه بردن به دشمن وجود ندارد» را عنوان میکنند که به خوبی نشان میدهد تلاش سابق و فراگیر یک جریان برای قرار دادن کشور در ریل وابسته گرایی در قالب «مذاکره با غرب = پایان دهنده مشکلات اقتصادی است» همچنان ادامه دارد.
معظمله پیش از این در سال ۹۴ طی سخنانی، عبارت گفته شده مبنی بر «دنیای فردا دنیای مذاکره است نه موشک ها» را جملهای از روی خیانت یا دست کم ناآگاهی معرفی فرمودند.
صراحت کلام رهبری برای خیانت معرفیکردن یک رویکرد، بسیار قابل تأمل است چراکه کمتر شاهد آن بودهایم ایشان مختصات رفتاری- گفتاری یک طیف را خیانت به مردم و کشور معرفی کنند. مختصات رفتاری- گفتاری طیف مورد اشاره رهبر معظم انقلاب دو رو دارد؛ یک روی آن «درپی تطهیر چهره نظام سلطه» است و روی دیگر آن این مسئله است که این طیف تنها گزینه برای پایاندهی به مشکلات داخلی را «پناه بردن به دشمن» معرفی میکند.
هشدارهایی که شنیده نشد
رهبرمعظم انقلاب اسلامی در طول شش سال گذشته بارها نسبت به پیامدها و آسیبهای ناشی از توسعه برونزا هشدار دادهاند و از مسئولان کشور خواستهاند به جای توجه و تمرکز بر مساعدت کشورهای غربی جهت حل مشکلات داخلی به توانایی و ظرفیتهای داخلی توجه کنند. به عنوان نمونه زمانی که در سال ۹۲ در مراسم معارفه وزیر اقتصاد در همان سال عنوان میشود: «دولت در گام اول به دنبال حل مشکلات اقتصادی از طریق تعامل با دنیاست»، رهبر معظم انقلاب اسلامی عنوان میفرمایند: «درس بزرگی که ما از این فشارهای اقتصادی دریافت کردیم، این است که هرچه میتوانیم باید به استحکام ساخت داخلی قدرت بپردازیم، هرچه میتوانیم در درون، خودمان را مقتدر کنیم، دل به بیرون نبندیم. آنهایی که دل به بیرون ظرفیت ملت ایران میبندند وقتی با چنین مشکلاتی مواجه شوند، خلع سلاح خواهند شد.»
ایشان همچنین در جای دیگری بیان میفرمایند: «باید از بیگانه بهره برد، اما نباید به او اعتماد و تکیه کرد چراکه از راههای مختلف بر سرنوشت کشور مسلط میشود و همه مسئولان باید این مسئله بسیار مهم را در کانون توجه داشته باشند.»
بازگشت به تحقیرهای قبل از انقلاب
آنچه مهم مینماید این مسئله است که تاکنون تلاش شده است جامعه ایرانی به باورهایی مانند «میشود با کارگزاران غربی هم کنار آمد»، «اگر امتیازی به امریکاییها داده شود آنها هم منطقی و اصولی امتیاز هموزنی را به طرف مقابل میدهند»، «اهل مذاکره و تعامل دوسویه و منطقی هستند» یا اینکه «مقامات ایالاتمتحدهامریکا و همپیمانانشان آنچنان که تصور میکردیم خونریز، جنگطلب و چپاولگر نیستند» برسد؛ هدفی که نتیجه مستقیم آن تضعیف روحیه ایستادگی و مقاومت در برابر غرب و آسیبپذیر شدن کشور در برابر تهدیدات و فشارهای بینالمللی است و چنین واقعهای میتواند بازگشت ایران به دوران قبل از انقلاب اسلامی باشد که در آن دوران مفاهیمی مانند استقلال، پیشرفت و توسعه درونزا معنا نداشت و جامعه ایرانی با انواع و اقسام تحقیر مواجه بود و مسئولان کشور برای کوچکترین اقدامی باید نظر مثبت کشورهایی مانند امریکا و انگلیس را جلب میکردند.