آيا با رفتن جنتي از وزارت ارشاد، اوضاع عرصههاي فرهنگ و هنر و سينما تغيير خواهد كرد؟ آيا از اين پس برخلاف دوران ناكارآمد جنتي، بخشهاي مختلف فرهنگ و فرهنگسازان و هنرمداران متغير و متحول خواهد شد؟
واقعيتهاي تاريخي و رخدادهاي ديروز و امروز جامعه، چنين اميدي را به يأس مينشاند؛ چراكه همچنان معضل اصلي اين مملكت فرهنگ است كه اگر نبود اين همه دزد و دزدي و فساد و رشوه و مسائل اخلاقي، اقتصادي و اجتماعي وقوع نمييافت.
حقيقت اينكه پس از پيروزي انقلاب اسلامي تاكنون، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان متولي قانوني فرهنگ و هنر، کمترین نقش و تأثير اساسي و سازندهاي در فرهنگسازي و ارتقاي سطح فرهنگ و هنر نداشته است و اين فاجعه فقط به ارشاد مربوط نميشود، چون فرهنگ و هنر و ارشاد در ايران، دهها مدعي رسمي و غيررسمي و حقوقي و حقيقي دارد و به عبارتي فرهنگ و هنر و سينما در كشور ما ملوكالطوايفي اداره و هدايت ميشود.
هركدام از طرفهاي ذينفع هم از زاويه منافع شخصي، گروهي، سياسي و اقتصادي خود به فرهنگ نگاه كرده و ميكنند. مرور كلي روند عملكرد وزارت ارشاد كه پيوسته زير گيوتين نظرها و فشارها بوده است و وزيران ارشادنشين، اعماق فاجعه بيفرهنگي را عيان ميكند.
در طول ۳۷ سال اخير اين وزارتخانه ۱۱ وزير، ۱۲ معاون سينمايي و زيرمجموعههاي آن در سينما از جمله فارابي۱۲ مدير و خانه سينما ۱۱مديرعامل به خود ديده است.
به جز سه مورد از وزرا كه كم و بيش از اهالي فرهنگ محسوب ميشدند، بقيه هيچ ربطي به اين حوزه نداشتند و صرفاً رفاقتي و سياستي صاحب كرسي وزارت شدند.
حال با اين سلسله از تخصص در فن مديريت فرهنگي! چه توقعي در ارتقاي فرهنگ و هنر ميتوان داشت!؟ از اين پس هم اگر صدها وزير بيايند و بروند، آش و كاسه همان خواهد بود؛ چراكه خانه از پايبست ويران است و فرهنگ و هنر در كشور ما يك متولي قانوني قدرتمند تعيينكننده ندارد كه چندين مدعي كارنابلد ناكارآمد دارد كه با بولدوزرهاي خود به جان زمين خشك فرهنگ افتادهاند. آقايان بيش از هر چيز بايد تكليف فرهنگ، خود و جامعه را با مدعيان مشخص كنند، سپس به فكر فرهنگسازي باشند.
* منتقد پیشکسوت سینما