هشتم شهريور براي بسياري از ايرانيان يادآور واقعه تلخ انفجار دفتر نخستوزيري و شهادت محمدعلي رجايي رئيسجمهور وقت كشورمان و محمدجواد باهنر نخستوزير كابينه رجايي بود.
اين اتفاق درست در شرايطي افتاد كه ايران از يك سو به واسطه پيروزي انقلاب اسلامي در بخشهاي مختلف كشور با ناآراميهاي مختلفي روبهرو بود و از سوي ديگر نيز رژيم بعث عراق با تمام توان و تجهيزات حملات گستردهاي را به مناطق جنوب غربي كشورمان آغاز و ايران را وارد يك جنگ تمامعيار كرده بود.
اين در حالي است كه در همان زمان، گروهك منافقين نيز به واسطه اجراي طرح عدمكفايت سياسي ابوالحسن بنيصدر از 30 خرداد ماه همان سال شورش مسلحانه خود را اعلام كرده بود تا جمهوري اسلامي با پيچيدهترين شرايط امنيتي خود در تمام طول حياتش مواجه شود؛ شورشي كه بر اثر آن هزاران نفر از مردم بيگناه كشورمان قرباني سمپادهاي منافقين شدند و در طول تيرماه تا اواخر شهريور ماه صدها مورد بمبگذاري در سطح كشور توسط اين گروهك تروريستي صورت گرفت كه از جمله مهمترين بمبگذاري در حزب جمهوري اسلامي و شهادت شهيد بهشتي و 72 تن از يارانش و همچنين بمبگذاري در دفتر نخستوزيري و شهادت شهيدان رجايي و باهنر بود. تمامي اين اتفاقات در حال و هواي سالهاي نخستين دهه 60 در حالي روي داد كه ايران از آن روز تاكنون همواره به عنوان يكي از بزرگترين قربانيان ترور در سطح جهان مطرح بوده است.
طرح فونيكس براي زمينگير كردن ايران
حال ايران در حالي به عنوان يكي از بزرگترينكشورهاي قرباني ترور در دنيا مطرح ميشود كه نگاهي به اسناد و مدارك موجود، اين واقعيت را به اثبات ميرساند كه پشت پرده اكثر اين اتفاقات كشورهايي هستند كه خود را مدعي مبارزه با ترور و تروريسم در سطح دنيا معرفي ميكنند.
بر اين اساس، امريكا پس از وقوع انقلاب اسلامي در ايران و در ادامه آن ماجراي تسخير لانه جاسوسياش در تهران، عملاً تمامي منافع خود در داخل كشور را از دست رفته ميديد و همين موضوع باعث شده بود از همان روزهاي ابتدايي پيروزي انقلاب دشمنيهاي خود را با نظام جمهوري اسلامي پايهگذاري كند؛ دشمنيهايي كه تا امروز نيز ادامه داشته است.
در همين رابطه سازمان جاسوسي امريكا (سيا) در سالهاي نخست انقلاب با هدف زمينگير كردن انقلاب اسلامي طرحي محرمانه را به نام فونيكس در داخل ايران به مرحله اجرا درآورد كه بر اساس آن قرار بود چهرههاي شاخص نظام ترور شوند و عملاً با حذف مهرههاي نظام، انقلاب را دچار چالش كند. نكته مهم اين سناريو در جايي بود كه امريكا با برقراري ارتباط با گروههاي چپگرا در داخل ايران نظير سازمان مجاهدين خلق كه گرايش شديدي به شوروي سابق داشت و شعارهاي تند ضدامپرياليستي نيز سر ميدادند، عملاً اين گروه را به عنوان بازوي اجراي سناريوي فونيكس در داخل ايران قرار داد تا از اين طريق بتواند به واسطه مخالفت ظاهري خود با ماركسيستها، خود را از اتهامات در اين باره برهاند.
اين در حالي است كه امروز نزديكي بيش از پيش منافقين به ايالات متحده و همپيمانانش عملاً ميتواند مهر تأييدي بر اين ادعا بزند كه امريكا و منافقين اين روابط نزديك را از سالهاي دور پايهگذاري كردهاند؛ روابطي كه بر اساس آن منافقين توانستند با حمايتهاي اطلاعاتي ايالاتمتحده و رژيم بعث نه تنها در عراق پايگاه راهاندازي كنند بلكه با بهرهگيري از سلاحهاي اهدايي رژيم بعث حملات نظامي عليه ايران را سازماندهي كنند. علاوه بر اين در جريان جنگ عراق نيز اين گروهك توانست خود و پايگاهش را در پناه نيروهاي امريكايي حفظ كند و در ادامه نيز امتيازات مهمي از آنها نظير خروج نامشان از ليست سازمانهاي تروريستي را دريافت كند.
ايران؛ قرباني بزرگ ترور
در همين حال بايد بار ديگر بر اين نكته تأكيد كرد كه جمهوري اسلامي ايران همواره يكي از بزرگترين قربانيان تروريسم در دنيا بوده است و هرساله تعدادي از شهروندان كشورمان در عملياتهاي تروريستي كه از سوي سرويسهاي جاسوسي بيگانه سازماندهي شده به شهادت ميرسند. ترور دانشمندان هستهاي كشورمان توسط سرويسهاي جاسوسي رژيم صهيونيستي، شهادت تعدادي از شهروندان در انفجارهاي تروريستي سيستان و بلوچستان كه توسط گروهك جندالشيطان مورد حمايت عربستان سعودي از شركاي منطقهاي ايالاتمتحده انجام گرفت، ترور برخي از فرماندهان نظامي ايران و دهها ترور خشن ديگر، همه آن چيزي است كه به رغم برملا شدن دستهاي حاميان اين جريان، ايالاتمتحده و دولتهاي غربي هيچگاه حاضر به پذيرش آن نيستند، البته بايد به اين موضوع، ترور خاموش بسياري از شهروندان ايراني توسط دولتهاي غربي طي دوران تحريمها را نيز اضافه كرد. اين ترور خاموش به تحريمهاي ناجوانمردانه غرب بازميگردد كه عملاً انجام تجارت را با مشكلات فراواني روبهرو كرد و باعث ايجاد اخلال در واردات نيازهاي اساسي مردم نظير دارو شد؛ روندي كه زمينهساز جانباختن برخي از شهروندان كشور شد.
ايران و گزارشهاي ضدتروريستي
حال نكته جالب آنجاست كه به رغم آنكه شواهد و قرائن زيادي در خصوص قربانيان تروريسم در داخل ايران وجود دارد و همگان نيز بر نقش دستگاههاي تروريستي مرتبط با غرب در اين موضوع آگاهي دارند، اما غربيها و به ويژه امريكاييها تلاشهاي گستردهاي را براي تروريست جلوه دادن ايران در سطح جهان آغاز كردهاند. بر اين اساس، سران ماجراجو و ميليتاريست امريكا هر از گاهي با بهانه قرار دادن موضوعاتي نظير نقض حقوقبشر، حمايت ايران از تروريسم، اخلال ايران در روند صلح خاورميانه و... تهديدهايي را عليه ملت ايران مطرح ميكنند و اين روند پس از وقايع 11 سپتامبر كه هيمنه و ابهت امريكا در جهان شكسته شد، فاز جديتري به خود گرفت، به نحوي كه حتي با ناميدن ايران به عنوان «محور شرارت» در جهان، خواستار خشكانيدن ريشه ملت ايران شدند.
آنها در همين مسير همه ساله گزارشي را پيرامون وضعيت تروريسم در جهان منتشر ميكنند كه نكته جالب اين گزارشها آنجاست كه امريكا با چشم بستن به روي جنايات همپيمانان خود در سوريه، يمن، عراق و ديگر كشورها، جمهوري اسلامي ايران را به واسطه حمايت از دولتهاي قانوني كه درگير مبارزه با تروريسم هستند و همچنين گروههاي مقاومت اسلامي كه در صف نخست مبارزه با اين پديده شوم قرار دارند، متهم به حمايت از تروريسم ميكند.
حال روند تروريسم جلوه دادن جمهوري اسلامي ايران توسط ايالاتمتحده امريكا در حالي است كه ايران طي ساليان اخير بزرگترين عنصر مقابله با تروريسم غربساخته در منطقه بوده است؛ تروريسمي كه حالا دامنه عملياتهاي خود را فراتر از منطقه برده و كشورهاي اروپايي را هدف حملات خود قرار داده است. اين در حالي است كه در همين مدت محور غربي- عربي در حال حمايت لجستيكي و مالي از گروههاي تروريستي بود.