کد خبر: 794112
تاریخ انتشار: ۰۷ تير ۱۳۹۵ - ۲۰:۰۰
متهم 17 سال قبل براي رسيدن به دختر مورد علاقه‌اش دست به اين كشتار زده بود...
پرونده پسر دانشجو كه براي انتقام‌گرفتن از پدر دختر مورد علاقه‌اش، سه سرباز را به قتل رسانده و سرباز ديگري را زخمي كرده بود، با جلب رضايت آخرين قرباني، پرونده‌اش به بايگاني سپرده شد.
به گزارش خبرنگار ما، نخستين برگ اين پرونده شامگاه پانزدهم مهرماه سال 1378 زماني ورق خورد كه مأموران كلانتري 163 اوين از درگيري مرگبار چند سرباز با پسر جواني در حوالي كوه‌هاي محله كوي فراز با خبر و راهي محل شدند. مأموران پليس در نخستين گام وقتي پاي در قتلگاه سربازان وظيفه گذاشتند ابتدا با جسد خونين سه سرباز وظيفه كه با شليك گلوله از پاي در آمده بودند و بعد با پيكر خونين يك سرباز وظيفه ديگر كه با شليك چند تير به شدت زخمي شده بود، روبه‌رو شدند.
   
گروگانگيري بعد از قتل
در حالي كه هنوز دقايقي از تحقيقات جنايي درباره اين حادثه هولناك نگذشته بود به مأموران كلانتري خبر دادند پسر مسلحي دو پسر و يك دختر كوچك خانواده‌اي را در خانه‌شان حوالي كوي فراز خيابان ياس شرقي به گروگان گرفته و تهديد به قتل كرده است. همزمان با انتقال اجساد به پزشكي قانوني و انتقال پيكر خونين سرباز وظيفه زخمي به بيمارستان، تيم‌هايي از مأموران پليس براي آزادي گروگان‌ها وارد عمل شدند. بررسي‌هاي اوليه حكايت از آن داشت گروگانگير پسر 25 ساله‌اي به نام شاپور است كه لحظاتي قبل پس از قتل عام چهار سرباز وظيفه اسلحه ژ3 و سلاح كمري آنها را سرقت كرده و اعضاي اين خانواده را گروگان گرفته است. تحقيقات بعدي نشان داد شاپور عاشق دختر اين خانواده است و زماني كه با جواب منفي پدر اين دختر روبه‌رو مي‌شود با قتل سه سرباز وظيفه، اسلحه آنها را براي قتل پدر اين دختر سرقت مي‌كند اما زماني كه وارد خانه آنها مي‌شود، متوجه مي‌شود مرد ميانسال در خانه حضور ندارد بنابراين اعضاي خانواده‌اش را به گروگان مي‌گيرد. مأموران پليس بعد از ساعتي درگيري مسلحانه مرد گروگانگير را دستگير و گروگان‌ها را آزاد مي‌كنند.
   
اعتراف به جنايت هولناك
متهم پس از انتقال به اداره پليس در نخستين بازجويي‌ها به قتل سه سرباز وظيفه و زخمي كردن سرباز وظيفه ديگر اعتراف كرد.
او در شرح ماجرا گفت: من دانشجوي رشته مهندسي كشاورزي دانشگاه آزاد هستم. سه سال است كه عاشق دختر همسايه‌مان هستم. پدر و مادرم با آنها رفت و آمد دارند و در اين مدت چند بار به خواستگاري دخترشان رفته‌اند اما هميشه پدرش مخالف ازدواج ما بود وهر بار به خواستگاري من جواب منفي داد. من و دختر مورد علاقه‌ام از طريق نامه‌نگاري با هم ارتباط داشتيم و او هم مرا دوست داشت. من و خانواده‌ام خيلي تلاش كرديم تا رضايت پدر او را جلب كنيم اما مدتي قبل او آب پاكي روي دست ما ريخت و گفت هرگز با ازدواج ما موافقت نمي‌كند. به همين دليل از او كينه به دل گرفتم و تصميم گرفتم پدر او را به قتل برسانم.
   
تهيه سلاح
او درباره تهيه سلاح گفت: مدتي دنبال به دست آوردن اسلحه بودم اما موفق نشدم تا اينكه وقتي با مادرم براي خريد به فروشگاه رفاه رفتم آنجا با دو سرباز وظيفه به نام‌هاي آرش و پويا آشنا شدم. ارتباط دوستانه ما با هم ادامه داشت تا اينكه فهميدم آنها با دو سرباز وظيفه ديگر كه در اطراف معدني در كوه‌هاي شمال تهران نگهباني مي‌دهند دوست هستند. پس از اين تصميم گرفتم تا اسلحه آنها را براي انتقام از پدر دختر مورد علاقه‌ام سرقت كنم. چند روز بعد از آشنايي «آرش به من گفت اگر فشنگ داشته باشم مي‌توانم همراه آنها به كوه بروم و با اسلحه دوست سربازشان در كوه‌ها تيراندازي كنم. از آنجايي كه من قبلاً تعدادي فشنگ تهيه كرده بودم اين پيشنهاد را بهترين فرصت براي سرقت اسلحه دانستم. عصر روز 15 مهر ماه آرش و پويا را سوار خودروام كردم و به طرف كوي فراز به راه افتاديم. پس از طي مسافتي به جاده خاكي رسيديم. هوا تاريك شده بود كه خودرو را كنار تپه‌اي نگه داشتيم و به صورت پياده سه نفري به راه افتاديم. از دور كيوسك نگهباني را ديدم كه سرباز وظيفه‌اي در حال نگهباني بود. وقتي به او رسيديم آرش مرا به او معرفي كرد و گفت براي تيراندازي تعدادي فشنگ آورده‌ايم. سرباز وظيفه اسلحه ژ3‌اش را به من داد و گفت ابتدا من تيراندازي كنم. وقتي اسلحه را گرفتم به سرعت اسلحه را مسلح كردم و به طرف آنها نشانه گرفتم. سه سرباز وظيفه شوكه شده بودند و فكر كردند شوخي مي‌كنم كه ابتدا به سوي سرباز وظيفه‌اي كه اسلحه را به من داده بود، شليك كردم. پس از آن پويا را هدف قرار دادم و در پايان به سوي آرش شليك كردم. وقتي آنها غرق در خون نقش بر زمين شدند اسلحه كمري آرش را كه هميشه همراه داشت برداشتم و همراه اسلحه ژ3 فرار كردم. در ميانه راه در تاريكي شب متوجه شدم سرباز ديگري در تعقيب من است كه به سوي او هم شليك كردم و او را هم به قتل رساندم. سپس به سرعت خودم را به در خانه دختر مورد علاقه‌ام رساندم تا پدر او را به قتل برسانم اما وقتي وارد خانه آنها شدم دو پسر و دختر كوچكش تنها در خانه بودند. آنها به شدت ترسيده بودند و تلفني موضوع را به پدرشان خبر دادند. مرد همسايه تلفني مرا به آرامش دعوت كرد كه با شليك چند تير به تلويزيون آنها به او هشدار دادم تا هر چه زودتر خودش را به خانه‌اش برساند. پس از اين متوجه شدم كه مأموران پليس خانه را محاصره كرده‌اند. من ابتدا تسليم مأموران نشدم و چند تير شليك كردم و تهديد كردم براي من مقداري مواد منفجره تهيه كنند. قصد داشتم با مواد منفجره به زندگي خودم پايان دهم كه پدرم پيش من آمد و با گريه و التماس مرا راضي كرد تا خودم را تسليم كردم.
   
محاكمه
متهم پس از تحقيقات تكميلي در شعبه 1602 دادگاه عمومي تهران محاكمه شد. وي وقتي مقابل قاضي قرار گرفت به قتل سه سرباز و زخمي كردن سرباز ديگر اعتراف كرد. قاضي پرونده، متهم را به جرم سه قتل عمد به سه بار قصاص، به جرم ورود به عنف به دو سال حبس، به جرم تخريب به دو سال حبس و به جرم اختلال در نظم به یک سال حبس و 74 ضربه شلاق محكوم كرد. رأي دادگاه پس از تأييد در شعبه 33 ديوان عالي كشور براي سير مراحل اجراي حكم به شعبه اجراي احكام دادسراي جنايي فرستاده شد. همزمان با سير تشريفات اجراي حكم، متهم با پرداخت ديه موفق به گرفتن رضايت از سه اولياي دم شد و بدين ترتيب از طناب‌دار فاصله گرفت. چند ماه قبل در حالي كه متهم با گذراندن دوران محكوميتش از زندان آزاد شده بود. آرش به دادسراي جنايي رفت و از متهم درخواست ديه كرد. پس از درخواست ديه، قاضي اجراي احكام متهم را به دادسرا احضار كرد تا اينكه صبح روز يك‌شنبه 6 تيرماه پدر متهم در دادسرا حاضر شد و با پرداخت 110 ميليون تومان به آرش رضايت وي را جلب كرد. بدين ترتيب متهمي كه 17 سال قبل به خاطر انتقام از پدر دختر مورد علاقه‌اش سه سرباز را به قتل رسانده و يك سرباز را زخمي كرده بود با گرفتن رضايت از سرباز زخمي پرونده‌اش بسته شد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار