«محافظت از عظمت و هيبت ملت» يكي از مطالبات مهمي است كه مقام معظم رهبري در ديدار اخير معلمان، از مسئولان سياست خارجه كشورمان مطرح مينمايند: «... مسئولان سياست خارجي و مذاكره كنندگان بايد خطوط قرمز و اصلي را به دقت رعايتكنند و همزمان با ادامه مذاكرات، بايد از عظمت و هيبت ملت ايران نيز دفاع كنند و زير بار هيچ تحميل، زور، تحقير و تهديدي نروند.»
تصريح و تأكيد رهبري بر اين نكته سؤالات بسياري را در ذهن مطرح ميكند از جمله اينكه، مگر صلابت و مهابت جامعه ايراني به خطر افتاده كه معظمله بر صيانت از آن تأكيد مينمايند؟
اين بخش از سخنان رهبر معظم انقلاب مبتني بر كدام رفتار يا مواضع مخاطرهآميز بوده كه ايشان را ملزم كرده تا به ضرورت دفاع از چنين مؤلفهاي در دستگاه سياست خارجه تأكيد نمايند؟
نگاه قانون اساسي به چنين مقولهاي چيست؟
براي تبيين چنين دغدغهاي و پاسخ به پرسشهاي طرح شده بايد به نكاتي اشاره كرد:
1- حمايت از جنبشهاي مردمي منطقه و دفاع از آنها در مقابل نظام سلطه يكي از عناصر مهم «حفاظت از عظمت و هيبت كشور» به شمار ميرود و در شرايطي كه نهضتهاي مردمي در كشورهاي لبنان، عراق، سوريه، يمن، بحرين و برخي ديگر از كشورها، انقلاب اسلامي ايران را الگوي خود قرار دادهاند توقع اين است كه دستگاه سياست خارجه حمايتهاي قانعكنندهتري از جنبشهاي مردمي در بحرين، حزب الله در لبنان، انصارالله يمن و ساير نقاط به عمل بياورد.
كما اينكه تعرض بيمحاباي ائتلاف عربي- امريكايي به سرزمينهاي اسلامي و قتل عام آنها دستاندازي مستقيم به منافع بينالمللي كشورمان به شمار ميآيد و ضرورت حمايتهاي بهتر و مؤثرتر دولتمردان را گوشزد ميكند.
آنچنان كه در اصل 154 قانون اساسي هم آمده است: «جمهوري اسلامي ايران... در عين خودداري كامل از هرگونه دخالت در امور داخلي ملتهاي ديگر، از مبارزه حقطلبانه مستضعفين در برابر مستكبرين در هر نقطه از جهان حمايت ميكند.»
به راستي در شرايطي كه مردم بيدفاع يمن زير آتش موشكهاي عربستان سعودي به خاك و خون كشيده ميشوند، دستگاه ديپلماسي كشور توانسته حمايت قابلقبولي از آنها صورت دهد؛ آيا آنطور كه شايسته است از مقامات عربستان سعودي به خاطر تجاوزات بيرحمانه صريح و بيپرده انتقاد كردهايم يا با ارسال پيامهاي مكتوب آنها را به خاطر رفتارهاي خلاف انساني و اخلاقي شماتت نمودهايم؟
مگر نه اين است كه دفاع از مسلمانان ساير كشورها جزو وظايف ذاتي، انساني و قانوني ماست، پس چرا در قبال حوادث منطقه و كشتار مسلمانان آن طور كه اقتضا كرده اعلام موضع نميكنيم. چرا در شرايطي كه ملت مظلوم سوريه در مناطقي مانند «نبل »، «الزهرا» و اخيراً «فوعه» و « كفريا » در آستانه فاجعه انساني قرار داشته و دارند مقامات رسمي كشورمان تكاپويي براي خلاصي مسلمانان اين مناطق از وضع موجود صورت نميدهند، از جمله اينكه با مقامات تركيه رايزني كنند تا حداقل نيازهاي اوليه آنها مرتفع شود.
2- دفاع مطلوب از اتباع كشور در مقابل تعرضات ساير كشورها هم ميتواند عنصر تاثيرگذاري در «حفظ و دفاع از شخصيت و هويت ملي و بينالمللي جامعه ايراني» باشد.
بر همين اساس انتظار عمومي اين است كه دستگاه سياست خارجه در مقابل تعدي و تطاول مقامات، نهادها يا وابستگان كشوري در برخورد با تبعه يا شهروند ايراني برخورد مصمم و قاطع از خود نشان دهد، توقعي كه همچنان با اما و اگرهاي فراوان مواجه است.
از جمله اينكه دولت در مواجهه با رفتار خلاف مقررات بينالمللي عربستان سعودي با هواپيمايي كه حامل كمكهاي انسان دوستانه بود، موضعي قاطع و شفاف نگرفت آن هم در شرايطي كه اگر هواپيماي ايراني هدف جنگندههاي سعودي قرار ميگرفت اعتبار و شخصيت بينالمللي جمهوري اسلامي ايران را مخدوش ميكرد، كمااينكه با سكوت دستگاه ديپلماسي تا حدود بسياري هم مخدوش شد.
در نمونهاي ديگر در شرايطي كه دو تن از مأموران انتظامي فرودگاه جده در اقدامي بيسابقه به دو نوجوان ايراني تجاوز ميكنند وزارت امور خارجه با موضعي ديرهنگام آن هم با ادبياتي نرم نسبت به اين اقدام واكنش نشان داد و تنها به احضار كاردار عربستاني بسنده كرد در شرايطي كه توقع عمومي اين بود كه دولتمردان برخوردي جديتر از خود نشان دهند.
3- تأمين منافع ملي و بينالمللي هم ديگر مولفه بارز و البته اساسي نگهباني از هويت و هيبت كشور در تعاملات و مذاكرات بينالمللي است كه در مصاديق بسياري و از جمله «حفظ دستاوردهاي هستهاي» عينيت پيدا ميكند، به همين دليل است كه اصل 153 قانون اساسي تصريح ميكند: « هر گونه قرارداد كه موجب سلطه بيگانه بر منابع طبيعي و اقتصادي، فرهنگ، ارتش و ديگر شئون كشور گردد ممنوع است.»
همانطور كه بارها تأكيد شده انتظار عمومي اين است كه دولتمردان يازدهم به موازات مذاكرات با گروه 1+5 خطوط قرمز را رعايت و دستاوردهاي چند ساله صنعت هستهاي را محافظت كنند، در غير اين صورت نظام سلطه به كمك رسانههاي بيشمار خود الگوي مقاومت انقلاب اسلامي را در افكار عمومي دنيا مخدوش ميكند، آنچنانكه طي 20 ماه اخير هم از تريبونهاي مختلف بيان كردهاند كه تحريم و فشارهاي بينالمللي ايران را پاي ميز مذاكره كشانده است. بنابراين تكيه كردن و اميد بستن به قطعنامه احتمالي شوراي امنيت براي رفع تحريمهاي هستهاي همان قدر واقعي است كه اميد داشتن به تصميم اين شورا براي پايان دادن به نسل كشي در يمن و سوريه. آيا اين همان شورايي نيست كه ميخواهد تحريمهاي ظالمانه كشورمان را لغو كند، آيا شكي هست كه مردم بيگناه يمن تاوان قرابت گفتماني با جمهوري اسلامي ايران را پس ميدهند؟ پس چگونه بايد انتظار داشت كه اين شورا با ما رئوفتر از يمن باشد.
4- موضعگيري محكم، قاطع و توأم با شجاعت در مقابل تهديدات روزافزون مقامات غربي ديگر مؤلفهاي است كه در صورت تحقق ميتواند از سقوط هيبت و عظمت يك ملت جلوگيري كند، آن هم در شرايطي كه مقامات غربي در طول 20 ماه مذاكره هستهاي با كشورمان بيش از دهها بار جمهوري اسلامي ايران را به حمله نظامي تهديد كرده و از گزينههاي روي ميز سخن به ميان آوردهاند. توقعي بجاست مقامات اصلي دولت در واكنش به چنين اظهاراتي پاسخي درخور و همسطح بدهند و اگر تاكنون چنين اتفاقي حادث ميشد، بدون ترديد حجم تهديدات نظامي غرب عليه كشورمان به ميزان كنوني نميرسيد.
5- نكته پاياني آنكه هژموني بينالمللي جمهوري اسلامي ايران به راحتي به دست نيامده و حاصل سالها جنگ، رشادت و خون دل خوردنهاست و مدارا با دشمن به جاي مقاومت و ايستادگي روي اصول و دستاوردهاي ملي ميتواند زمينه مخدوش شدن اين هژموني را فراهم و سقوط پلكاني ملت و نظام را مقدمهسازي كند، چنانكه رهبر معظم انقلاب هم در اين ديدار تأكيد فرمودند: «بدانيد اگر يك ملتي نتواند از عظمت و هويت خود در مقابل بيگانگان دفاع كند، قطعاً توسري خواهد خورد، بنابراين بايد قدر هويت و شخصيت ملت را دانست.»